امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماجرا های بهلول

#1
"مصیبتی عظیم"
روزی داروغه بهلول را گفت:تا چند روز آینده به شهری دیگر خواهم رفت اینک از همه خداحافظی میکنم
بهلول گفت:این مصیبتی عظیم است!
داروغه پرسید:برای شما؟!
بهلول گفت:نه!برای آن شهر دیگر!








"آداب سفره"
روزی بهلول با خلیفه سر یک سفره با همدیگر غذا میخوردند،ناگهان خلیفه در لقمه بهلول مویی دید گفت:آن مو را از لقمه خود برگیر!
بهلول در جواب گفت:سر سفره کسی که به دست مهمان نگاه میکند نشستن ندارد و از آنجا خارج شد!




"الاغ"
بهلول پای پیاده بر راهی میگذشت،قاضی شهر او را دید و گفت:شنیده ام الاغت سقط شده بهلول!
بهلول گفت:تو زنده باشی!یک موی تو به صدتا الاغ من می ارزد!







"احمق تر"
روزی خلیفه از بهلول پرسید:تا به امروز احمق تر از خود دیده ای؟!
بهلول گفت:نه والله!این اولین بار است که می بینم!



سپــــــــــــــــــــــــــــــــاس یــــــــــــــــــــــــــادت

ماجرا های بهلول 1نـــــــــــــــــــــــــرهماجرا های بهلول 1

[sub][/sub]
[sub]✌[/sub]

ماجرا های بهلول 1
ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1ماجرا های بهلول 1

ماجرا های بهلول 1
پاسخ
 سپاس شده توسط oktay.j ، miryam ، فریما (ترول)
آگهی
#2
چ باحال بود

بازم بزار از این داستانها
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان