امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دلنوشته یک جانباز 70 درصد

#1
دلنوشته یک جانباز 70 درصد 1

آنچه انجا تقسیم می كردند تیر بود و تركش
خشاب: انقلاب شكوهمند اسلامی ایران با نگاهی آرمان گرا در ذهن بسیاری چشم اندازی زیبا از آینده بوجود آورد كه تجسم آن نیز موجب شعف و شادی بود ! هرچند به دلایل عدیده  حركت در جهت نیل به آن مقاصد با اخلال مواجه شد كه مواردی نیز خارج از اراده ما بود ولی آنچه كه مایه تاسف و عبرت است استحاله فكری وعقیدتی می باشد كه موجب گردید در ابعاد گوناگون شاهد سیاست های متناقص و گاهاً متضاد با آنچه كه قرارمان بود ، باشیم .
 به نظر می رسد تغییر ارزشها مهم ترین دگرگونی است كه به مرور موجب شده است در این ایام شاهد ناهنجاری هایی باشیم كه دل هر دوستدار انقلاب را به درد آورده و مع الاسف ادامه این روند بی شك روز به روز ما را از چشم اندازی كه مقصدمان بود دورتر خواهد كرد .
افراط و تفریط در سه دهه گذشته نشان از بی برنامگی و یا عدم تقید به برنامه هاست .
هر دولتی كه بر سركار آمد برای خود اولویت هایی قرار داد كه در دولت بعدی التزامی به آن وجود نداشت و اهداف دیگری را دنبال نمود و تعارض بین خواسته ها و سیاست های انبساطی و انقباضی در مسائل فرهنگی و اجتمایی واقتصادی و سیاسی و … با اغراض مختلف هزینه های زیادی برای انقلاب دربرداشته است كه شاید عمده ترین آن یأس و ناامیدی به عنوان یك تهدید بالقوه می تواند بروز نماید.
روزگاری نه چندان دور ثروت اندوزی مزموم بود و ساده زیستی یك ارزش تا جایی كه حتی متمكنینی كه از راه مشروع پولدارشده بودند از نمایش مظاهر ثروت خویش خجالت می كشیدند… بدیهی است ،اسلام برای ثروت، اهمیت قائل است و تولید ثروت را مطلوب می داند به شرط اینکه از آن، برای ایجاد فساد و سلطه و اسراف استفاده نشود…
اما امروز مسابقه ای بی پایان برای پولدار شدن به هر طریقی به راه افتاده است كه بعضی ها را درگیرخود نموده است و نشان دادن ثروت و دارایی و تفاخر به آن عادی شده است و دست اندازی به بیت المال و حیف و میل ثروت های عمومی و اعطای رانت به اشخاص خاص و بذل و بخشش از جیب مردم برای محبوبیت و نیل به اهداف فردی یا گروهی نتیجه نگرش تازه به این مقوله می باشد.
چند صد میلیون رشوه میگیرند و در دادگاه مدعی می شوند برای كار خیر پول را گرفته ایم !!!
منطقی شدن تحمل دشواریها و ترویج ایثار و از خودگذشتگی با این عملكرد سنخیتی ندارد .
در روزگاری نه چندان دور ، بعد از تهاجم نظام سلطه به كیان اسلامی مان بهترین جوانان این مرز و بوم بدون چشمداشتی به دفاع پرداختند ، با یك محاسبه ساده  و درنظر گرفتن شرایط ایام دفاع مقدس با قاطعیت می توان گفت ؛ احدی را نمی توانید بیابید كه برای بهره مندی از مادیات  به جبهه ها رفته باشد چون در آنروزها هیچ امتیازی پیش بینی نشده بود و آنچه انجا تقسیم می كردند تیر بود و تركش ! با یك تفحص میتوان دریافت امتیازات و قوانین حمایتی عمدتاً  پس از جنگ به تصویب رسیده است كه عملاً هم در حد شعار باقی مانده است و هیچ ضمانت  اجرایی هم ندارند شاهد مدعا وضعیت موجود است و اینكه علیرغم گذشت سالها از دفاع مقدس هنوز جامعه ایثارگری ما با مشكلات عدیده و لاینحلی روبرو می باشد و متولی امور این عزیزان باوجود ارائه بیلان های طویل وشعارهای توخالی و هزینه های بی برنامه و بی هدف به روزمرگی افتاده است  و  روز به روز هم اوضاع بدتر می شود و باید بگوییم هر سال دریغ از پارسال !!!

بدتر و غم انگیز تر ، بی رونق شدن ارزش معنوی ایثارگران و بی توجهی به پاسداشت فرهنگ ایثار هست كه می تواند در دراز مدت تهدیدی برای بقای یك كشور بشمار آید.

واقعاً كسی هست كه از خود بپرسد آیا شایسته است كسی كه برای بقای این نظام مقدس جانش را بر كف نهاده و بی ادعاجانفشانی كرده و با نثارسلامتی اش هنوز هم درد می كشد ، باید در پیچ و خم زندگی روزمره تقلا كند و گاهاً با بی حرمتی هم مواجه گردد و هیچ كس هم جوابگو نباشد و درد دلش را هم برای اینكه دشمن شاد نشود در دل نهان كند ،
 
  ولی فلان فوتبالیست مشهور اگر چند روزاز پرداخت قرارداد چندصد میلیونی اش (برای نه ماه) گذشت با وقاحت در رسانه ملی زمین و زمان را به باد انتقاد بگیرد و دهها ساعت تحلیل و مصاحبه برای این موضوع مهم! برگزار شود .

آیا اینگونه نیست كه با بی مهری و كم توجهی و خانه نشین كردن این اشخاص تنها ، فرصت عرض اندام به افراد چاپلوس و متظاهر و ریاكار را فراهم میكنیم ؟

چرا در نزد عده ای عكس گرفتن با فلان فوتبالیست یا هنرپیشه افتخار می باشد؟
چرا نتوانستیم شهدای بزرگوارمان را به عنوان الگوی مناسب جوانان به آنها معرفی كنیم ؟

شاهدیم كه در ورزش حرفه ای و علی الخصوص فوتبال میلیاردها تومان از دسترنج كارگران  زحمت كش را با افتخار به عده قلیلی می پردازند و در این شرائط سخت اقتصادی كه عامه مردم با آن دست و پنجه نرم میكنند و بدون توقع كماكان بر اصول انقلابشان ایستادگی می كنند مدیری در اعتراض به واگذاری اتومبیل چندصد میلیونی به بازیكنان به صراحت می فرماید:  "داشتم ، هواپیما می دادم !"

آیا اگر قرار بود مدیران ما از جیب خودشان چنین هزینه هایی بكنند به راستی شاهد چنین ارقامی و چنین صحبت هایی بودیم؟

در توجیه این هزینه ها استدلال میكنند كه "عمر حرفه ای یك فوتبالیست محدود است و باید
برای آینده شان چاره اندیشی كنند ! " در پاسخ باید گفت مگر یك كارمند یا شخص عادی در طول عمرش چقدر عایدی دارد كه فوتبالیست ها باید در سنواتی كه به ورزش حرفه ای می پردازند به آن مقدار دست پیدا كنند ؟؟؟

چطور در مورد یك جانباز ازكارافتاده نمی گوییم :

 تحمل شبانه روزی مرارت های مجروحیت برای خود و خانواده اش به كنار ، او دیگر توان كار ندارد پس لا اقل زندگی مادی اش را تامین كنیم ؟ یا اینكه او كه برای خودش كاری نكرد ، حداقل خاطرش را از آینده فرزندانش بعد از مرگ مطمئن كنیم …این حق اوست نباید منتی براو گذاشت .

حقیقتاً كار یك فوتبالیست حتی ملی را میتوان با جوان رعنایی كه با قامتی برومند و رشید به جبهه رفته و بیست و چند سال پیش جانباز قطع نخاع گردنی شده است و روی یك تخت تنها منظره دیدنی اش در این مدت خطوط سقف بوده است  و خانواده اش از او پرستاری كرده اند قیاس  نمود و ارزش گذاری یكسان نمود؟

مدیران ما بدانند اگر جنگ برای خیلی ها تمام شده است ، این جانباز و خانواده اش همچنان در میدان پیكار با جنگی سخت تر و رنج آور دست و پنجه نرم میكنند …
عدالت معیار حق و باطل و ملاك مشروعیت یا عدم مشروعیت عملكرد ماست …
دلنوشته یک جانباز 70 درصد 1
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان