بازی آنلاین
آپلود عکس
09-08-2014، 15:48
منتقدان بلافاصله از اولين شب اكران فيلم شروع به نقد فيلم كردند. آيا دقت كرده ايد نگاهي به آن ها بيندازيد؟
- بله. خيلي سريع نگاهي به آن ها انداختم و فحواي كلام آن ها را گرفتم.
چطور بودند؟
- نمي دانم. خيلي جالب و عجيب هستند. من كلاً حس راحتي نسبت به نقدها ندارم، اما واقعاً هيجان زده ام تا واكنش مردم را هنگام ديدن فيلم بدانم.
من نقدها را مي خوانم اما چيزي كه برايم جالب است، نظر مردم است كه بلافاصله پس از خروج از سينما در توييتر نظر خود را بيان ميكنند. اين واقعاً جذاب است.
آيا وقتي اكران يك فيلم شروع ميشود و مردم شروع به رفتن به سينما و ديدن آن ميكنند، خيلي عصبي مي شويد؟
- بله. اين هيجان در اين مورد خاص بيشتر هم بود. ما مدتها روي اين فيلم كار كرديم. من خودم حس خوبي نسبت به «نگهبانان كهكشان» داشتم و
از تماشاي آن لذت مي برم. به همين دليل بسيار هيجان زده بودم تا مردم هم آن را ببينند.
لذت بردن از اين فيلم واقعاً جمله درستي است. خود من متعجب بودم چگونه فيلم جديد كمپاني مارول مي تواند بزرگسالان را نيز مثل كودكان جذب خود كند.
لذت بخش بودن جزو جدايي ناپذير اين فيلم است.
آيا شما هنگام ساخت فيلم به رده سني خاصي توجه داشتيد؟
-نسبت به اين مساله خيلي نگران بودم. كمپاني به رده سني خاصي كه در شمار طرفداران «انتقام جويان» (Avengers) بودند، علاقه داشت،
اما نمي دانم اين فيلم چقدر متفاوت از آن فيلم است. شايد بچه ها به خاطر وجود يك راكون در فيلم آن را بيشتر دوست داشته باشند.
مقايسه «نگهبانان كهكشان» با ديگر فيلم هايي كه مي توانستند به راحتي بچه ها را نيز جذب خود كنند، مثل «جنگ ستارگان» كار دشواري نيست.
همان طور كه مي دانيد سر زندگي خاصي در كهكشان ها وجود دارد و مي توان يك دنيا ايده هاي مختلف را پيرامون آن مطرح ساخت كه همگان را جذب خود كند.
آيا اين چيزي بود كه شما را به سمت اين سوژه كشاند؟
- در كل بله. در واقع اين نسخه من از «جنگ ستارگان» است. وقتي اولين بار پيشنهاد اين كار به من داده شد، احساس كردم اين شانس است
براي اينكه بتوانم چيزي مثل «جنگ ستارگان» ارائه دهم.
همين باعث جذب من به اين پروژه شد. البته فقط «جنگ ستارگان» نبود، «جويندگان صندوقچه گم شده» و فيلم هايي از اين دست در اين تصميم نقش داشتند.
اين ها مضاميني هستند كه من مثل بچه ها دوست دارم. مي خواستم فيلمي بسازم كه مردم و مخاطبان همان چيزي را كه من احساس مي كردم، احساس كنند.
اين فيلم اثري اقتباسي است. چگونه توانستيد با توجه به طيف وسيعي كه داستان كمپاني «مارول» داشت، كاراكترها را محدود كنيد؟
- وقتي اين پروژه را شروع كردم، در هسته مركزي آن پنج كاراكتر وجود داشت: «ارباب ستاره»، «گامورا»، «دراكس»، «راكت»، و «گروت». با
جاس ودون درباره اينكه كاراكتر تانوس را به ماجراها اضافه كنيم، صحبت كردم. به جز اين چيز ديگري هم بود كه مرا در مورد اين داستان به هيجان مي آورد.
تصويري كه از نبولا ارائه شده بود را دوست داشتم. او كاراكتر كامل و جذابي است. كمي بعد كاراكتر ياندو را به داستان اضافه كردم و او را به دليل قدرت فوق العاده اي كه داشت، از
ليست حذف شدگان خارج كردم. به اين ترتيب كاراكترهاي فيلم را به افرادي كه مرا هيجان زده مي كردند، محدود كردم.
به نظرم داستان به اين ترتيب آنقدر ساده هست كه مخاطبان بتوانند آن را درك كنند و از آن لذت ببرند، اما خب هنوز هم چيزهايي وجود دارد
كه بتوان در مورد آن ها داستان را ادامه داد.
منظورتان يك دنباله است؟
- بله. اگر قرار شود دنباله اي ساخته شود، اين كارها را انجام خواهم داد.
آيا داستان و ايده خاصي در ذهنتان داريد؟
- بله، بله. درباره داستان بعدي از همان ابتداي كار اين داستان فكر كردم. چيزهايي هم درباره هر كاراكتر جمع و جور كردم و اينكه در اين داستان جديد قرار است
چه كارهايي انجام دهند. حتي داستان پس زمينه را هم براي خودم مشخص كردم و اينكه قرار است چه اتفاق هايي براي ياندو، كيل و پدر كيل بيفتد را تعيين كرده ام
و مي دانم چه بر سر دراكس خواهد آمد و سرنوشت او چه خواهد شد. پاسخ هاي زيادي براي سئوالات موجود در آستين دارم و حتي ايده هايي نيز درباره چند
كاراكتر جديد دارم.
نمي توان از ساخت دنباله اي براي «نگهبانان كهكشان» بدون توجه به تلاقي زماني آن با «انقام جويان» صحبت كرد. آگاه بودن به اين تلاقي زماني
چه تأثير احتمالي بر تعيين كاراكترهايتان خواهد داشت؟
- به همان اندازه كه بر انتخاب بازيگران تأثير مي گذارد. «انتقام جويان» بازيگران خوبي دارد. رابرت داوني جي آر و كريس همسوورت
فوق العاده اند و مي دانيد كه چه كارهايي انجام داده اند. براي من پيدا كردن بازيگران خوب خيلي اهميت دارد. مخصوصاً براي كاراكتر «ارباب ستاره».
جست و جوي ما براي بازيگر اين كاراكتر خيلي طولاني و وسيع بود. در نهايت كريس برات براي اين نقش تعيين شد كه خيلي خوب كار كرد.
در كل خواهان آن هستم كه بازيگران مان نقطه مقابل «انتقام جويان» باشند. همه آنها آدم هاي پولداري هستند كه در نوع خود خداي هيولاهاي غول پيكر هستند.
آنها هيچ شباهتي به كاراكترهاي ما ندارند. كاراكترهاي «نگهبانان كهكشان» موجوداتي فضايي هستند اما مثل همه مردم عادي هستند.
در فيلم سكانسي هست كه در آن «ارباب ستاره» به بقيه مي گويد: «به ما نگاه كنيد. ما بازندگانيم. » اين جمله طوري ادا ميشود كه گويي مي
خواهد بگويد چرا «نگهبانان» «انتقام جويان» كهكشان نيستند.
- اين سخنراني در واقع قلب و هسته اصلي داستان و آنچه كه اساس فيلم به شمار مي آيد، است. اين سخنراني درباره زندگي كردن با نسلي است
كه هر كسي در اجتماع آنان تلاش ميكند ديگري را پوشش دهد. همه آنها خواهان مراقبت از يكديگر هستند. اين چيزي است كه اصل موضوع فيلم را نيز تشكيل مي دهد
و البته بايد توجه و دقت همه ما را نيز به همراه داشته باشد.
اجازه دهيد درباره موسيقي صحبت كنيم. موسيقي بخش مهمي از «نگهبانان كهكشان» را به خود اختصاص مي دهد، چه در شرح داستان و چه
در بخش آهنگين و صداي آن. آيا چيزي در بخش موزيك فيلم شما وجود داشت كه نباشد و شما نيازي به آن را احساس كنيد؟
- نه اصلاً. ديو جوردن دقيقاً آنچه را كه من از هر آوازي مي خواستم، ارائه داده بود. تمامي تك آوازهاي فيلمنامه در فيلم موجود است.
تنها آوازي كه ما بعداً انتخاب كرديم، ترانه «Moonage Daydream» بود.
ترانه ها را چطور انتخاب مي كرديد؟ گزينش خودتان بودند؟
- نه به آن صورت. من هرگاه پروژه اي را انتخاب مي كنم، آوازهايي را براي آن در نظر مي گيرم. اصولاً من به آهنگ هاي دهه 1970 گوش نمي كنم،
اما در اين فيلم با خودم فكر كردم اين كاراكترها كاست دارند. تنها راه ارتباطي قهرمان داستان با مادرش و زمين همين كاست است، بنابراين ارزش خاصي براي آن قائل است.
پس موسيقي دهه 1970 نيز بايد اهميت زيادي براي او داشته باشد. بنابراين شروع به دانلود كردن آهنگ هاي دهه 1970 كردم و از بين صدها ترانه، 20 آواز را انتخاب كردم.
در نهايت از اين آوازها براي ساخت سكانس هايي خاص الهام گرفتم.
اين خيلي جالب است. معمولاٌ تصور ميشود آهنگ ها و ترانه ها پس از پايان فيلمبرداري روي تصاوير گذشته مي شوند،
اما شما برخلاف اين كار را انجام داديد و از موسيقي براي ساخت فيلم الهام گرفتيد و موسيقي تبديل به يكي از بخش هاي نگارشي شما شد.
- بله همين طور است. از اينكه به طور معمول موسيقي بر روي تصاوير گذاشته ميشود، متنفرم. من برخي سكانس ها را فقط بر اساس يك آواز خاص ساختم.
آيا نگران آن نيستيد كه براي ساخت دنباله اي بر فيلم بايد صدها آواز و ترانه ديگر را گوش كنيد و از بين آنها چندتايي را انتخاب كنيد؟
- اين كار را انجام خواهم داد، اما نه به شكل فيلم اول. ما به سمت جلو حركت مي كنيم و مي خواهيم متفاوت عمل كنيم.
شما به طور كامل خود را وقف اين فيلم كرده بوديد، آيا اين نقطه غايي است كه شما خود را در قالب يك فيلمساز مي ديديد و كسي كه اين گونه آثاري
حماسي مي آفريند و بر سينماي علمي- تخيلي تأثير مي گذارد.
- من هميشه مي خواستم فيلم هاي بزرگ بسازم. هميشه در هنگام ساخت فيلم هاي كم بودجه احساس محدود بودن كرده ام.
البته از ساخت آنها لذت مي بردم، اما آنچه كه هميشه مي خواستم ساخت فيلم هاي بزرگ بوده است. دوست نداشتم فيلم خودم را تحت قواعد و
قوانين ديگري بسازم. خوشبختانه وارد استوديويي شدم كه هرچند قواعد و قوانين خود را دارد اما در كار من دخالت نمي كند و اجازه مي دهد ايده هاي خودم را پياده كنم.
به عبارتي كمپاني مارول همان چيزي را مي خواست بسازد كه من هم مي خواستم. من بابت اين از آنها سپاسگزارم
- بله. خيلي سريع نگاهي به آن ها انداختم و فحواي كلام آن ها را گرفتم.
چطور بودند؟
- نمي دانم. خيلي جالب و عجيب هستند. من كلاً حس راحتي نسبت به نقدها ندارم، اما واقعاً هيجان زده ام تا واكنش مردم را هنگام ديدن فيلم بدانم.
من نقدها را مي خوانم اما چيزي كه برايم جالب است، نظر مردم است كه بلافاصله پس از خروج از سينما در توييتر نظر خود را بيان ميكنند. اين واقعاً جذاب است.
آيا وقتي اكران يك فيلم شروع ميشود و مردم شروع به رفتن به سينما و ديدن آن ميكنند، خيلي عصبي مي شويد؟
- بله. اين هيجان در اين مورد خاص بيشتر هم بود. ما مدتها روي اين فيلم كار كرديم. من خودم حس خوبي نسبت به «نگهبانان كهكشان» داشتم و
از تماشاي آن لذت مي برم. به همين دليل بسيار هيجان زده بودم تا مردم هم آن را ببينند.
لذت بردن از اين فيلم واقعاً جمله درستي است. خود من متعجب بودم چگونه فيلم جديد كمپاني مارول مي تواند بزرگسالان را نيز مثل كودكان جذب خود كند.
لذت بخش بودن جزو جدايي ناپذير اين فيلم است.
آيا شما هنگام ساخت فيلم به رده سني خاصي توجه داشتيد؟
-نسبت به اين مساله خيلي نگران بودم. كمپاني به رده سني خاصي كه در شمار طرفداران «انتقام جويان» (Avengers) بودند، علاقه داشت،
اما نمي دانم اين فيلم چقدر متفاوت از آن فيلم است. شايد بچه ها به خاطر وجود يك راكون در فيلم آن را بيشتر دوست داشته باشند.
مقايسه «نگهبانان كهكشان» با ديگر فيلم هايي كه مي توانستند به راحتي بچه ها را نيز جذب خود كنند، مثل «جنگ ستارگان» كار دشواري نيست.
همان طور كه مي دانيد سر زندگي خاصي در كهكشان ها وجود دارد و مي توان يك دنيا ايده هاي مختلف را پيرامون آن مطرح ساخت كه همگان را جذب خود كند.
آيا اين چيزي بود كه شما را به سمت اين سوژه كشاند؟
- در كل بله. در واقع اين نسخه من از «جنگ ستارگان» است. وقتي اولين بار پيشنهاد اين كار به من داده شد، احساس كردم اين شانس است
براي اينكه بتوانم چيزي مثل «جنگ ستارگان» ارائه دهم.
همين باعث جذب من به اين پروژه شد. البته فقط «جنگ ستارگان» نبود، «جويندگان صندوقچه گم شده» و فيلم هايي از اين دست در اين تصميم نقش داشتند.
اين ها مضاميني هستند كه من مثل بچه ها دوست دارم. مي خواستم فيلمي بسازم كه مردم و مخاطبان همان چيزي را كه من احساس مي كردم، احساس كنند.
اين فيلم اثري اقتباسي است. چگونه توانستيد با توجه به طيف وسيعي كه داستان كمپاني «مارول» داشت، كاراكترها را محدود كنيد؟
- وقتي اين پروژه را شروع كردم، در هسته مركزي آن پنج كاراكتر وجود داشت: «ارباب ستاره»، «گامورا»، «دراكس»، «راكت»، و «گروت». با
جاس ودون درباره اينكه كاراكتر تانوس را به ماجراها اضافه كنيم، صحبت كردم. به جز اين چيز ديگري هم بود كه مرا در مورد اين داستان به هيجان مي آورد.
تصويري كه از نبولا ارائه شده بود را دوست داشتم. او كاراكتر كامل و جذابي است. كمي بعد كاراكتر ياندو را به داستان اضافه كردم و او را به دليل قدرت فوق العاده اي كه داشت، از
ليست حذف شدگان خارج كردم. به اين ترتيب كاراكترهاي فيلم را به افرادي كه مرا هيجان زده مي كردند، محدود كردم.
به نظرم داستان به اين ترتيب آنقدر ساده هست كه مخاطبان بتوانند آن را درك كنند و از آن لذت ببرند، اما خب هنوز هم چيزهايي وجود دارد
كه بتوان در مورد آن ها داستان را ادامه داد.
منظورتان يك دنباله است؟
- بله. اگر قرار شود دنباله اي ساخته شود، اين كارها را انجام خواهم داد.
آيا داستان و ايده خاصي در ذهنتان داريد؟
- بله، بله. درباره داستان بعدي از همان ابتداي كار اين داستان فكر كردم. چيزهايي هم درباره هر كاراكتر جمع و جور كردم و اينكه در اين داستان جديد قرار است
چه كارهايي انجام دهند. حتي داستان پس زمينه را هم براي خودم مشخص كردم و اينكه قرار است چه اتفاق هايي براي ياندو، كيل و پدر كيل بيفتد را تعيين كرده ام
و مي دانم چه بر سر دراكس خواهد آمد و سرنوشت او چه خواهد شد. پاسخ هاي زيادي براي سئوالات موجود در آستين دارم و حتي ايده هايي نيز درباره چند
كاراكتر جديد دارم.
نمي توان از ساخت دنباله اي براي «نگهبانان كهكشان» بدون توجه به تلاقي زماني آن با «انقام جويان» صحبت كرد. آگاه بودن به اين تلاقي زماني
چه تأثير احتمالي بر تعيين كاراكترهايتان خواهد داشت؟
- به همان اندازه كه بر انتخاب بازيگران تأثير مي گذارد. «انتقام جويان» بازيگران خوبي دارد. رابرت داوني جي آر و كريس همسوورت
فوق العاده اند و مي دانيد كه چه كارهايي انجام داده اند. براي من پيدا كردن بازيگران خوب خيلي اهميت دارد. مخصوصاً براي كاراكتر «ارباب ستاره».
جست و جوي ما براي بازيگر اين كاراكتر خيلي طولاني و وسيع بود. در نهايت كريس برات براي اين نقش تعيين شد كه خيلي خوب كار كرد.
در كل خواهان آن هستم كه بازيگران مان نقطه مقابل «انتقام جويان» باشند. همه آنها آدم هاي پولداري هستند كه در نوع خود خداي هيولاهاي غول پيكر هستند.
آنها هيچ شباهتي به كاراكترهاي ما ندارند. كاراكترهاي «نگهبانان كهكشان» موجوداتي فضايي هستند اما مثل همه مردم عادي هستند.
در فيلم سكانسي هست كه در آن «ارباب ستاره» به بقيه مي گويد: «به ما نگاه كنيد. ما بازندگانيم. » اين جمله طوري ادا ميشود كه گويي مي
خواهد بگويد چرا «نگهبانان» «انتقام جويان» كهكشان نيستند.
- اين سخنراني در واقع قلب و هسته اصلي داستان و آنچه كه اساس فيلم به شمار مي آيد، است. اين سخنراني درباره زندگي كردن با نسلي است
كه هر كسي در اجتماع آنان تلاش ميكند ديگري را پوشش دهد. همه آنها خواهان مراقبت از يكديگر هستند. اين چيزي است كه اصل موضوع فيلم را نيز تشكيل مي دهد
و البته بايد توجه و دقت همه ما را نيز به همراه داشته باشد.
اجازه دهيد درباره موسيقي صحبت كنيم. موسيقي بخش مهمي از «نگهبانان كهكشان» را به خود اختصاص مي دهد، چه در شرح داستان و چه
در بخش آهنگين و صداي آن. آيا چيزي در بخش موزيك فيلم شما وجود داشت كه نباشد و شما نيازي به آن را احساس كنيد؟
- نه اصلاً. ديو جوردن دقيقاً آنچه را كه من از هر آوازي مي خواستم، ارائه داده بود. تمامي تك آوازهاي فيلمنامه در فيلم موجود است.
تنها آوازي كه ما بعداً انتخاب كرديم، ترانه «Moonage Daydream» بود.
ترانه ها را چطور انتخاب مي كرديد؟ گزينش خودتان بودند؟
- نه به آن صورت. من هرگاه پروژه اي را انتخاب مي كنم، آوازهايي را براي آن در نظر مي گيرم. اصولاً من به آهنگ هاي دهه 1970 گوش نمي كنم،
اما در اين فيلم با خودم فكر كردم اين كاراكترها كاست دارند. تنها راه ارتباطي قهرمان داستان با مادرش و زمين همين كاست است، بنابراين ارزش خاصي براي آن قائل است.
پس موسيقي دهه 1970 نيز بايد اهميت زيادي براي او داشته باشد. بنابراين شروع به دانلود كردن آهنگ هاي دهه 1970 كردم و از بين صدها ترانه، 20 آواز را انتخاب كردم.
در نهايت از اين آوازها براي ساخت سكانس هايي خاص الهام گرفتم.
اين خيلي جالب است. معمولاٌ تصور ميشود آهنگ ها و ترانه ها پس از پايان فيلمبرداري روي تصاوير گذشته مي شوند،
اما شما برخلاف اين كار را انجام داديد و از موسيقي براي ساخت فيلم الهام گرفتيد و موسيقي تبديل به يكي از بخش هاي نگارشي شما شد.
- بله همين طور است. از اينكه به طور معمول موسيقي بر روي تصاوير گذاشته ميشود، متنفرم. من برخي سكانس ها را فقط بر اساس يك آواز خاص ساختم.
آيا نگران آن نيستيد كه براي ساخت دنباله اي بر فيلم بايد صدها آواز و ترانه ديگر را گوش كنيد و از بين آنها چندتايي را انتخاب كنيد؟
- اين كار را انجام خواهم داد، اما نه به شكل فيلم اول. ما به سمت جلو حركت مي كنيم و مي خواهيم متفاوت عمل كنيم.
شما به طور كامل خود را وقف اين فيلم كرده بوديد، آيا اين نقطه غايي است كه شما خود را در قالب يك فيلمساز مي ديديد و كسي كه اين گونه آثاري
حماسي مي آفريند و بر سينماي علمي- تخيلي تأثير مي گذارد.
- من هميشه مي خواستم فيلم هاي بزرگ بسازم. هميشه در هنگام ساخت فيلم هاي كم بودجه احساس محدود بودن كرده ام.
البته از ساخت آنها لذت مي بردم، اما آنچه كه هميشه مي خواستم ساخت فيلم هاي بزرگ بوده است. دوست نداشتم فيلم خودم را تحت قواعد و
قوانين ديگري بسازم. خوشبختانه وارد استوديويي شدم كه هرچند قواعد و قوانين خود را دارد اما در كار من دخالت نمي كند و اجازه مي دهد ايده هاي خودم را پياده كنم.
به عبارتي كمپاني مارول همان چيزي را مي خواست بسازد كه من هم مي خواستم. من بابت اين از آنها سپاسگزارم
+سپاس
![[-]](http://www.flashkhor.com/forum/images/collapse.gif "[-]")
