06-08-2014، 9:39
امیر / سمفونی گربه ها / وصیت نامه
اینترو
شب است ، ترس در تمام شهر رخنه کرده ، از اين سیاهی هیچ هراسم نیست ، سياهی با من است ، در تمامی پلک هايم حتی در روز ، در تمام قدم هايم زير نور ، پا به پايم می آيد ، گویی خود من است ، در بلندای آسمان و اعماق دريا ، وقتی ماه سينه سپر می کند و خورشید می میرد ، ابر سرکش روشنايی را از ماه می گيرد ، گويند بالاتر از سياهی رنگی نيست ، مرگ سفيد سياهی را در بر می گيرد
ورس 1
به نام حق که خورده شد ، به نام تاریکی ، ترسوهای پُـشـت گود
به نام داور ، که فکر می کرديم عادله
به نام مرجع حرفِ چرت ، مغز پوکو جاهلش ، به نام شعر
اونی که يادشه اصلش چيه ، هدفشو سفت چسبيده
عزمشو جزم ، کرد ، بعد ، گفت به سمتش ميره
به نام خدا اون که هميشه هست ، رفيق عيسی ، موسی ، محمد رفيق من
رفيق نئشه ، رفيق مست ، شريک خنده ، طبيب درد ، حتی حرف تلخ ، اميد خط فتح جنگ
اهورا مزدا ، الله ، لرد پدر ، حس برتر ، خدای باد و آتيش اونايی که توی قصه هستن
هر کی به طريقی باش آشناست ، پولدار ، فقير ، حتی قاتلی که توی بازداشگاست
نه کار به دینت ، نه ايمان ، نه عقيدت دارم
تا اينجا هرچی شنیدی سر فصل یه وصيت نامه است
بشين که وصيت دارم
شب است ، ترس در تمام شهر رخنه کرده ، از اين سیاهی هیچ هراسم نیست ، سياهی با من است ، در تمامی پلک هايم حتی در روز ، در تمام قدم هايم زير نور ، پا به پايم می آيد ، گویی خود من است ، در بلندای آسمان و اعماق دريا ، وقتی ماه سينه سپر می کند و خورشید می میرد ، ابر سرکش روشنايی را از ماه می گيرد ، گويند بالاتر از سياهی رنگی نيست ، مرگ سفيد سياهی را در بر می گيرد
ورس 1
به نام حق که خورده شد ، به نام تاریکی ، ترسوهای پُـشـت گود
به نام داور ، که فکر می کرديم عادله
به نام مرجع حرفِ چرت ، مغز پوکو جاهلش ، به نام شعر
اونی که يادشه اصلش چيه ، هدفشو سفت چسبيده
عزمشو جزم ، کرد ، بعد ، گفت به سمتش ميره
به نام خدا اون که هميشه هست ، رفيق عيسی ، موسی ، محمد رفيق من
رفيق نئشه ، رفيق مست ، شريک خنده ، طبيب درد ، حتی حرف تلخ ، اميد خط فتح جنگ
اهورا مزدا ، الله ، لرد پدر ، حس برتر ، خدای باد و آتيش اونايی که توی قصه هستن
هر کی به طريقی باش آشناست ، پولدار ، فقير ، حتی قاتلی که توی بازداشگاست
نه کار به دینت ، نه ايمان ، نه عقيدت دارم
تا اينجا هرچی شنیدی سر فصل یه وصيت نامه است
بشين که وصيت دارم
ورس 2
اين آخرين ورقِ زير دستم
امــيـــرم ، به خودم اعتماد دارم حرفام ، به گوش اهلش ميرسن ، پس
اگه گاهی بد بودم ، مگه حس ميشه کمبودم ، اگه مغرورم ، يا سگ بودم من
زخميه سر صورتم ، همش از رو اعتماد اشتباه آدمای دورمه مَرد
به هرکی که دست دوستی دادیم رگو با ژيلت دو لبه زد
مارو دو دَرِ کرد و خوردم به سنگ ، خيلی وقته چيزی حس نمی کنم
گوش بده ، شايد بتونی بفهمی اين وصيت يه مُـرده است پسر ، از من به تو
هر چيزی مُـزدی داره تو دنيا ، هرچی گُل ميکاری تو رويات ، ميشه علف هرز
مشکلات شروع ميشن هر صبح باز ، باز ميشی درگير بحران
همه گـُـمـرات میکنن ، تو مسير هدف سخت
معلم خوبيه سختی ، ياد ميده بهت ، سخت بودنو
جلو دشمنا سد بودنو ، نفرت ، دل سنگ بودنو
ياد ميده ، فرق بين فقرو زرقو برقو روزای تلخو شيرين هر عمر
واسه چيزی که ميخوای جنگو لبخند ، در اعزای طعم تلخ الکل
جرمه حرفه حقو ، چيزی که به ما نرسيدو سگ خورد
اينا حرفای منه ، دوازده تا ديگه هست تو آلبوم ، حال نميکنی رد کن
ولی ؛ خطای آخره ورقه ، ترس از اين که پا نده کلمه ، راه نره قلمه
روی خط تک تک حرفام بو بِـدن ، بوی ترس ، بوی مرگ ، بوی حسرت
نيست اصلا توی مغزم ، می نويسم تا میتپه قلبم
تمام داراییم رپمه ، اينم مجانی ميدم بفهم مَـرد
جای ما هرکی بود ، زير فشار مافيا بازی و جو رپ تلف میشد
غرور ترک می خورد ، هدف می مُـرد
حکم ما ، شد سکوت ، سکوت ، سکوت ، هرچی شد
یه چيزايی شنيدی اما نديدی روزای برفيشو ، نه
من حُـکمو ميشکنم ، فرياد ميزنم زنده ام
اگه دنيا امتحانم باشه لغش ، بذار بيست ندن بهم
من که جز صدام ، چيزی نميمونه بعد مرگم
ياد کن از من
بگو بخير ، ياد رفيقی که تمام عمرو راه و برعکس رفت
چاله ها رو پر کرد ، که نزارم حتی پام و غلط من
اوترو
و اينجا ايستگاه آخر است
برای من ، برای تو ، برای شعر و حتی برای عمر
اين آخرين ورقِ زير دستم
امــيـــرم ، به خودم اعتماد دارم حرفام ، به گوش اهلش ميرسن ، پس
اگه گاهی بد بودم ، مگه حس ميشه کمبودم ، اگه مغرورم ، يا سگ بودم من
زخميه سر صورتم ، همش از رو اعتماد اشتباه آدمای دورمه مَرد
به هرکی که دست دوستی دادیم رگو با ژيلت دو لبه زد
مارو دو دَرِ کرد و خوردم به سنگ ، خيلی وقته چيزی حس نمی کنم
گوش بده ، شايد بتونی بفهمی اين وصيت يه مُـرده است پسر ، از من به تو
هر چيزی مُـزدی داره تو دنيا ، هرچی گُل ميکاری تو رويات ، ميشه علف هرز
مشکلات شروع ميشن هر صبح باز ، باز ميشی درگير بحران
همه گـُـمـرات میکنن ، تو مسير هدف سخت
معلم خوبيه سختی ، ياد ميده بهت ، سخت بودنو
جلو دشمنا سد بودنو ، نفرت ، دل سنگ بودنو
ياد ميده ، فرق بين فقرو زرقو برقو روزای تلخو شيرين هر عمر
واسه چيزی که ميخوای جنگو لبخند ، در اعزای طعم تلخ الکل
جرمه حرفه حقو ، چيزی که به ما نرسيدو سگ خورد
اينا حرفای منه ، دوازده تا ديگه هست تو آلبوم ، حال نميکنی رد کن
ولی ؛ خطای آخره ورقه ، ترس از اين که پا نده کلمه ، راه نره قلمه
روی خط تک تک حرفام بو بِـدن ، بوی ترس ، بوی مرگ ، بوی حسرت
نيست اصلا توی مغزم ، می نويسم تا میتپه قلبم
تمام داراییم رپمه ، اينم مجانی ميدم بفهم مَـرد
جای ما هرکی بود ، زير فشار مافيا بازی و جو رپ تلف میشد
غرور ترک می خورد ، هدف می مُـرد
حکم ما ، شد سکوت ، سکوت ، سکوت ، هرچی شد
یه چيزايی شنيدی اما نديدی روزای برفيشو ، نه
من حُـکمو ميشکنم ، فرياد ميزنم زنده ام
اگه دنيا امتحانم باشه لغش ، بذار بيست ندن بهم
من که جز صدام ، چيزی نميمونه بعد مرگم
ياد کن از من
بگو بخير ، ياد رفيقی که تمام عمرو راه و برعکس رفت
چاله ها رو پر کرد ، که نزارم حتی پام و غلط من
اوترو
و اينجا ايستگاه آخر است
برای من ، برای تو ، برای شعر و حتی برای عمر