05-08-2014، 17:06
کودکی
نگارهای از شاه اسماعیل.
نگارهای از وی
اسماعیل در 25 رجب 892 ه.ق متولد شد. او در یک سالگی (رجب 893) پدرش را از دست داد. پس از مرگ حیدر، صوفیان صفویه در اردبیل جمع شدند و سلطان علی پادشاه، پسر ارشد حیدر را به جانشین پدر تعیین کردند و اندک زمانی بر پیروان صفویه در اردبیل افزوده شد.[۶]
پدرش شیخ حیدر به همراه مریدان خود -که به دلیل بر سر داشتن کلاه قرمز رنگ قزلباش (سرخسر به زبان ترکی) خوانده میشدند برای جهاد علیه مسیحیان چرکس به نواحی قفقاز رفتند. توسعهطلبی حیدر باعث شد که با شروانشاهان وارد جنگ شود. سلطان یعقوب آق قویونلو در این جنگ به کمک شروانشاهان رفت و نهایتاً حیدر تیر خورد و به اسارت درآمد و جان خود را در این مبارزه از دست داد و فرزندانش نیز به اسارت در آمدند. در این زمان اسماعیل کودکی شیرخوار بود.
اسماعیل به همراه مادر و دو برادرش در استخر، فارس به مدت چهار سال و نیم زندانی شدند.[۷] در این دوره سلطان یعقوب آق قویونلو مرد و بین فرزندانش رستم و بایسنقر جنگ درگرفت و رستم برای مقابله با بایسنقر، «سلطان علی» برادر بزرگ اسماعیل و خانوادهاش را آزاد کرد، تا بتواند از پشتیبانی قزلباشان خانقاه اردبیل برخوردار شود. سلطان علی با شکوه فراوان وارد تبریز شد و با سپاهی از صوفیان بایسنقر را شکست داد. رستم از قدرت سلطان علی به وحشت افتاد و وی را در میانه راه تبریز و اردبیل به قتل رساند. سلطان علی برادر هفت سالهاش اسماعیل را به یاران صمیمی و وفادارش سپرد.
نگارهای از شاه اسماعیل.
نگارهای از وی
اسماعیل در 25 رجب 892 ه.ق متولد شد. او در یک سالگی (رجب 893) پدرش را از دست داد. پس از مرگ حیدر، صوفیان صفویه در اردبیل جمع شدند و سلطان علی پادشاه، پسر ارشد حیدر را به جانشین پدر تعیین کردند و اندک زمانی بر پیروان صفویه در اردبیل افزوده شد.[۶]
پدرش شیخ حیدر به همراه مریدان خود -که به دلیل بر سر داشتن کلاه قرمز رنگ قزلباش (سرخسر به زبان ترکی) خوانده میشدند برای جهاد علیه مسیحیان چرکس به نواحی قفقاز رفتند. توسعهطلبی حیدر باعث شد که با شروانشاهان وارد جنگ شود. سلطان یعقوب آق قویونلو در این جنگ به کمک شروانشاهان رفت و نهایتاً حیدر تیر خورد و به اسارت درآمد و جان خود را در این مبارزه از دست داد و فرزندانش نیز به اسارت در آمدند. در این زمان اسماعیل کودکی شیرخوار بود.
اسماعیل به همراه مادر و دو برادرش در استخر، فارس به مدت چهار سال و نیم زندانی شدند.[۷] در این دوره سلطان یعقوب آق قویونلو مرد و بین فرزندانش رستم و بایسنقر جنگ درگرفت و رستم برای مقابله با بایسنقر، «سلطان علی» برادر بزرگ اسماعیل و خانوادهاش را آزاد کرد، تا بتواند از پشتیبانی قزلباشان خانقاه اردبیل برخوردار شود. سلطان علی با شکوه فراوان وارد تبریز شد و با سپاهی از صوفیان بایسنقر را شکست داد. رستم از قدرت سلطان علی به وحشت افتاد و وی را در میانه راه تبریز و اردبیل به قتل رساند. سلطان علی برادر هفت سالهاش اسماعیل را به یاران صمیمی و وفادارش سپرد.