04-08-2014، 12:44
شیوههای مختلف مجازات در تهران سالهای دور در تهران قدیم خلافکاران را به چند صورت گوناگون و نسبت به کارهای خلافی که کردهاند مجازات میکردند.
واما قهوه قجری معروف
در فرهنگ معین، قهوه قجری به معنای قهوه زهردار است كه سلاطین قاجار برای كشتن به كسی میدادند. در دوران قاجاریه، بهخصوص از زمان سلطنت ناصرالدینشاه به بعد، این نوع قهوه معمول شد كه شخص پادشاه و حتی گاهی برخی از شاهزادگان از جمله ظلالسلطان (پسر ناصرالدینشاه) برای از میان برداشتن اشخاص، مبادرت به خوراندن قهوهای مسموم به سیانور یا اسید آرسنیك (مرگ موش) به آنها میكردند. از قربانیان قهوه طایفه قاجار، رضا اقبالالسلطنه آجودانباشی (بنیانگذار باغ آجودانیه)، میزرا آقاخان نوری (صدراعظم ناصرالدینشاه)، منصور نظام، ابوالفتحخان و... میتوان نام برد
مرسومترین و معمولترین شیوه تنبیه مجرمان در تهران قدیم چوب و فلك بود؛ به این صورت كه مجرم را روی زمین خوابانیده و پاهایش را در بین تسمهای كه دو سر آن به یك قطعه چوب بسته شده بود، قرار میدادند و در حالی كه دو نفر طرفین چوب فلك را در دست داشتند، شخص سومی به وسیله تركههای چوب مشغول ضربه زدن بر كف پای مجرم میشد و گاهی نیز دست مجرمان را بر یك سهپایه بلند بسته و آنان را در ملاء عام شلاق میزدند.
برای آنكه تنبیه خاطیان موجب عبرت بقیه مردم شود، در قسمتهای مختلف شهر، سكویی به نام فلكه وجود داشت و شیوه كار چنین بود كه هر مجرمی در هر محلی كه دستگیر میشد در نزدیكترین فلكه به محل وقوع جرم مورد تنبیه و فلك قرار میگرفت.
بریدن اعضای بدن و كور كردن چشم
در تهران قدیم، مجازات مجرمان تنها به فلك كردن محدود نمیشد، بلكه بریدن دست، پا و كور كردن چشم و بریدن گوش و بینی نیز در مورد كسانی كه مرتكب جرایم سنگینتری شده بودند، اعمال میشد.
كور كردن چشم در ایران سابقه طولانی داشته كه در تهران قدیم اعمال میشد. به طوری كه نوشتهاند: وقتی یكی از افراد خانواده سلطنتی برای شاه وقت خطرناك تشخیص داده میشد، مجازات خاصی در موردش به مرحله اجرا درمیآمد و به دستور شاه، حكم كور كردن چشم صادر میشد. شیوه كار به این صورت بود كه با مالش دادن رگهای شقیقه محكوم، باعث انبساط مردمك چشم شده و آنگاه میرغضب با فشار شدید انگشت شصت، چشم را از حدقه خارج ساخته و با یك چاقو تیز رگ و اعصاب آن را میبرید.
یکی از بدترین و وحشتناکترین نوع مجازات این بوده که شخصی که محکوم به اعدام بوده را در برابر لوله توپ قرار میدادند و توپ را آتش میکردند و به سوی او پرتاب میکردند. در این صورت بدن شخص مجرم تکه تکه میشده و هیچ اثری از آن باقی نمیماند
بریدن اعضای بدن تنها برای مجازات فرد خاطی ختم نمیشد، بلكه حتی برای مجازات محكومان به مرگ هم این مورد اجرا میشد چراكه در آن دورهها از وسایل اعدام محكومان به مرگ، سر بریدن رواج بیشتری داشت و عاملان این كار به «میرغضب» شهرت داشتند كه در كارش صاحب اختیار بود و برای انجام این كار، دستمزد دریافت نمیكرد بلكه عامل افتخاری اجرای شاهانه بود. میرغضب كه دارای اقتدار و اختیار تام بود، معمولا این كار را مدتی به تاخیر میانداخت و طی این مدت زنجیری به دست و پای محكوم به مرگ بسته و او را در بازارها و معابر عمومی میگرداند و موظف به گدایی و دریافت صدقه بود. بریدن سر محكوم آیین و مراسمی داشت كه میرغضب برای راحت مردن محكوم، «حق تیغ» مطالبه میكرد. در این موقع، تماشاچیانی كه علاقهمند بودند كه میرغضب محكوم را آزار و شكنجه ندهد، مقداری پول در كاسه میرغضب میریختند و علاوه بر آن خانواده و نزدیكان محكوم به مرگ انعام مناسبی به میرغضب میدادند تا جان متهم را زودتر بگیرد.
از دیگر انواع مجازات اینگونه بوده است که فرد خلافکار را به یک سرپایه میبستند و با چماق به پشت او میزدند.
دمار درآوردن
در پشت گردن سوراخی كرده و چنگك آهنی را درون این شكاف فرو كرده وآن گاه نخاع را به طرف بیرون می كشیدند. در هر حال با این كشش زجر فراوانی بر متهم وارد می شد و بعد از تحمل درد فراوان می مرد.
در قسمتهای مختلف شهر، سكویی به نام فلكه وجود داشت و شیوه كار چنین بود كه هر مجرمی در هر محلی كه دستگیر میشد در نزدیكترین فلكه به محل وقوع جرم مورد تنبیه و فلك قرار میگرفت
پوست كندن
پوست متهم را می كندند و آن را از كاه می انباشتند و به دروازه ی شهر می آویختند یا هدیه می فرستادند.
یکی از بدترین و وحشتناکترین نوع مجازات این بوده که شخصی که محکوم به اعدام بوده را در برابر لوله توپ قرار میدادند و توپ را آتش میکردند و به سوی او پرتاب میکردند. در این صورت بدن شخص مجرم تکه تکه میشده و هیچ اثری از آن باقی نمیماند.
نوع دیگر مجازات که در بازار اجرا میشد و مخصوص افراد گرانفروش و کم فروش بوده بدین صورت بود که گوش شخص گرانفروش را به دیوار و یا تیری در جلوی زندان میخکوب میکردند تا متوجه اعمال زشت خود شود.
از دیگر مجازات هایی که در دوره سلاطین قاجار معمول که به چند قسم آن اشاره می شود، یکی آن اینکه مجرم را مجبورا آب زیاد می خورانیدند و محل خارج شدن ادرار را می بستند. فریاد آن شخص به آسمان بلند می شد که من از فلان کار اطلاع ندارم، یا می مرد یا اینکه مبلغی پول می داد خلاص می شد. یا اینکه سر مقصر را می تراشیدند خمیر گرفته، روغن داغ کرده بر سرش می ریختند یا اینکه سیخ های کباب را در آتش سرخ کرده بدن محبوس را سیخ داغ می کردند. دیگری را برای اقرار، چند شبانه روز نمی گذاشتند بخوابد. بعضی را چندین روز به فلک بسته تمام پاهای او را زیر چوب له می کردند و در صورتی که تقصیر هم نداشت، فقط مظنون می دانستند.
یک قسم از مجازات ها گچ گرفتن بود، مقصر را در جایی که قد آدم کنده شده بود وا می داشتند، گچ دوغ آب کرده می ریختند تا گردن آن شخص، فوری می مرد. گاهی شاطر دکان نانوایی را برای کمی نان در تنور نانوایی انداخته می سوزانیدند. بریدن گوش، شقه کردن مجرم، دم توپ گذاشتن مقصر تا بدان مجرم تکه تکه شده به هوا پراکنده می شد، از دیگر مجازات های دوره قاجار می باشد.
در فرهنگ معین، قهوه قجری به معنای قهوه زهردار است كه سلاطین قاجار برای كشتن به كسی میدادند. در دوران قاجاریه، بهخصوص از زمان سلطنت ناصرالدینشاه به بعد، این نوع قهوه معمول شد كه شخص پادشاه و حتی گاهی برخی از شاهزادگان از جمله ظلالسلطان (پسر ناصرالدینشاه) برای از میان برداشتن اشخاص، مبادرت به خوراندن قهوهای مسموم به سیانور یا اسید آرسنیك (مرگ موش) به آنها میكردند. از قربانیان قهوه طایفه قاجار، رضا اقبالالسلطنه آجودانباشی (بنیانگذار باغ آجودانیه)، میزرا آقاخان نوری (صدراعظم ناصرالدینشاه)، منصور نظام، ابوالفتحخان و... میتوان نام برد