03-08-2014، 13:36
[rtl]سبکهای زبانی در فارسی امروز [/rtl]
[rtl] درپیدایش سبکهای یک زبان معین، ویژگیهای زبانی گوناگونی از نظر واژگانی، دستوری و آوایی تأثیر دارند. در هر زبان، امکانهای گوناگونی برای بیان یک مطلب موجود است که هر فرد بر مبنای تسلط خود بر سبکهای گوناگون، در موقعیتهای گوناگون از آنها بهره میگیرد. هر کس با ارزیابی موقعیت اجتماعی، موضوع ارتباط و نوع رابطهی خود با شنونده، از میان سبکهای موجود سبک مناسبی را برمیگزیند. بهطور کلی در موقعیتهایی مانند سخنرانیها یا در نوشتار که نسبت به گفتار توجه بیشتری به زبان میشود، کاربرد ویژگیهای زبانی نزدیکتر به زبان معیار (standard language) است و در موقعیتهایی مانند گفتوگوهایدوستانه و صمیمانه که به رفتار زبانی توجه کمتری میشود ویژگیهای دورتر از زبان معیار دیده میشوند. برای مثال، در سطح واژگان، مفهوم معین «گفتن» را میتوان با صورتهایی مانند «گفتن»، «عرض کردن»، «فرمودن»، «به استحضار رساندن» و مانند آن بیان کرد. یا صورتهای «آمدن»، «خدمت رسیدن»، «تشریف آوردن» و «شرفیاب شدن» بر مفهوم واحدی دلالت دارند و تفاوت میان آنها صرفن سبکی است و بسته به نوع رابطه میان گوینده و شنونده، یکی از آنها در ارتباط زبانی استفاده میشود. برخی از فعلهای پرکاربرد فارسی دارای ستاکهای رسمی و غیر رسمی گوناگونیاند که در گونههای سبکی مناسب به کار گرفته میشوند. مثلن فعل «رفتن» در صورتهای صرفی گوناگون مانند «میروم» دارای دو ستاک رسمی/-rav-/و غیررسمی/-r-/ است که به ترتیب در صورتهای رسمی»میروم» /miravam/و غیررسمی «میرم» [miram]ظاهر میشوند. ستاک غیررسمی بهطور معمول از ستاک رسمی کوتاهتر است (هاج ۳۶۶).[/rtl][rtl]هر یکاز سبکهای زبانی ویژگیهای آوایی, دستوری و واژگانی معینی دارند که همگان از این ویژگیها آگاهاند. برای مثال،یکی از گرایشها در سبکهای غیررسمیتر گرایش به حذف همخوان پایانی در خوشههای دوهمخوانی پایانی واژههای فارسی است، یعنی در واژههایی مانند «دوست» و «دست» همخوان آخر حذف و صورتهای «دوس» و «دس» حاصل میشود که نمود این تغییر را در نوشتار مثلن در عبارتهای «دوس دارم» و «دس بزن» میتوان مشاهده کرد. این گرایش در گروه سنی ۱۰ تا ۱۹ ساله ۲۰ درصد بیشتر از میزان آن در گروه سنی بالاتر از ۵۰ سال است (مدرسی ۱۸۰).[/rtl]
[rtl]درزبان انگلیسی پنج نوع سبک زبانی را باز شناختهاند (جوس ۱۹۶۱).یک نوع از این سبکها سبک کلیشهای (frozen style) است که در موقعیتهای بسیار رسمی ماننددادگاهها و مراسم ازدواج در کلیساها کاربرد دارد و ویژگی آن بسامد زیاد اصطلاحها و عبارتهای کلیشهای است. نوع بعدی، سبک رسمی (formal style) است که در موقعیتهای رسمی مانندسخنرانیها، گردهمآییها و دیدارهای رسمیاستفاده میشود. سبک دوستانه (casual style) توسط همکاران و همکلاسان و در جاهاییمانند مدرسه و محل کار به کار میرود. سبک محاورهای (colloquial style) توسط مردم کوچه و بازار استفاده میشودو سبک خودمانی (intimate style) توسطدوستان بسیار نزدیک و بسیاری از زن و شوهرها که رابطهای بسیار صمیمانه دارند، به کار میرود.[/rtl]
[rtl]درزمینهی سبکهای زبانی فارسی نیز بررسیهایی انجام شده و انواعی از این سبکها را مشخص نمودهاند، از جمله سبک غیر رسمی, سبک رسمیمحتاطانه و سبک رسمی (هاج ۱۹۵۷). مثلن صورتهای رفتی rafti ,رفتین raftin و رفتید raftid به ترتیب در سبکهای مذکور برای دوم شخصمفرد به کار میرود و البته صورت دوم و سوم، شکل محترمانهی فعلاند که در آن به منظور نشاندادن احترام, صیغهی دوم شخص جمع برای دوم شخص مفرد به کار میرود.[/rtl]
[rtl]درادامهی گفتار سبکهای گوناگون زبانی در فارسی, ویژگیهای مربوط به هر سبک و ویژگیهای مربوط به نمود ادبی این سبکهای زبانی ذکر میشود. ولی پیش از آن، توضیح یک نکته ضروری است و آن دو رویکرد عمده در نگارش گفتوگوها در آثار ادبی است. در رویکرد اول، بازنمایی گفتوگوی افراد مطابق با صورت واقعی آنهای انجام نمیشود و همهی گفتوگوها به سبک زبانی رسمی (زبان معیار) بازنموده میشوند. در این رویکرد همهی جملهها اعم از جملههای اداشده در سبکهای رسمی و غیر رسمی به یک روش نوشته میشوند مثال:[/rtl]
[rtl]- با پدرتان آهسته صحبت کنید آقا. در این دو ماه خیلی شکستهشده است.[/rtl]
[rtl]- پنج ماه بود دایه آقا. بله, میدانم که چه پیش آمده است.[/rtl]
[rtl]زن پیر سرش را تکان میدهد و شورابههای چشمش را با چادر سیاهپاک میکند.[/rtl]
[rtl]- نه آقا … شما کجا بودید که بدانید؟[/rtl]
[rtl]- خواب میدیدم. تمام این شبها خواب این خانه را و این باغ رامیدیدم و میدانستم که چه سخت میگذرد. (ابراهیمی۸۱)[/rtl]
[rtl]در اینرویکرد، نمود سبک زبانی گفتوگوهای میان شخصیتها تقریبن همانند نمود سبک زبانی بهکاررفته در بخشهای دیگر اثر است، یعنی کل جملههای اثرمورد نظر، یکدست و همگن هستند. در این رویکرد، اگر تفاوتی از نظر سبک زبانی میان گفتار شخصیتهای داستان و متن داستان وجود داشته باشد این تفاوت جزیی خواهد بود، برای مثال ممکن است در بهکارگیری برخی از واژهها و اصطلاحها، یا در موارد اندکی در حذف حرف اضافه از گروههای حرف اضافهای خود را نشان دهد. مثال:[/rtl]
[rtl]صدای یوسف آمد که: چرا دهنه را از سر حیوان برنداشتهای؟ چراحیوان را به ایوان بردهای؟ باباجان, حیوان خسته است. ببرش طویله. معالجاتت را بگذار برای صبح.[/rtl]
[rtl]خسرو پا شد و گفت: پدر اجازه بده, حالا دیگر روغن فندق حاضراست. میمالم سر زانویش و میبرمش طویله. این که آوردمش ایوان، شیطانی میکرد و میگذاشت دنبال بچه آهو. (دانشور ۵۶)[/rtl]
[rtl]در متنبالا حرف اضافه «به» قبل از «طویله» و «ایوان» حذف شده است و اصطلاح «شیطانی کرده» که مربوط به سبک زبانی محاورهای است در این متن که همهی جملههایش به سبک رسمینوشته شدهاند، به کار رفته است.[/rtl]
[rtl]دررویکرد دوم، سبکهای زبانی به همان صورت عینی با ویژگیهای مربوط به خود بازنموده میشوند، یعنی سبک زبانی جملهها عینن در نوشتار نمود مییابد. اینگونه است که جملههای گوناگون متن داستان از نظر سبکی از هم متمایز میشوند، یعنی جملههای مربوط به گفتوگوی شخصیتها به سبک محاورهای و جملههای مربوط به متن داستان به سبک رسمی نوشته میشوند. مثال:[/rtl]
[rtl]سقلمهای به فروغ زدم. گفتم: «مگه نمیگی نادر مرده؟ کو پس،دروغگو؟»[/rtl]
[rtl]گفت: «مردهشور اون دست سنگینتو ببره!»[/rtl]
[rtl]و برای این که پیش من پز بدهد، چادر نمازش را جلو صورتش گرفت ومثل زنهای دیگر شروع کرد برای مرده گریهکردن. (شاملو ۸۶)[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]انواع سبکهایزبانی در فارسی[/rtl]
[rtl]سبکهایزبانی در فارسی را میتوان به صورت بخشهایی روی یک پیوستار در نظر گرفت که میزان رسمیبودن در آن، بسته به جایگاه اجتماعی و میزان صمیمیت گوینده و شنونده بهتدریج کاهش مییابد. البته میان این سبکها مرز کاملن روشن و دقیقی وجود ندارد و تا حدی ممکن است همپوشی داشته نیز باشند. [/rtl]
[rtl]- محترمانه: به آن دو نفر بفرمایید برای صرف غذا به تالار تشریف ببرند.[/rtl]
[rtl]- رسمی: به آن دو نفر بگویید برای خوردن غذا به تالار بروند.[/rtl]
[rtl]- نیمهرسمی: به اون دو نفر بگین برای خوردن غذا به تالار برن.[/rtl]
[rtl]- محاورهای: به اون دو نفر بگو برای خوردن غذا برن تالار.[/rtl]
[rtl]- عامیانه: به اون دو نفر بگو واسه لمبوندن برن تالار.[/rtl]
[rtl] سبک محترمانه[/rtl]
[rtl]سبکمحترمانه سبکی بسیار رسمی است و در موقعیتهایی استفاده میشود که جایگاه اجتماعی دو طرف گفتوگو بسیار بالاست، مثلن میان دو سفیر یا دو مقام بلندپایهی دولتی یا علمی یا در موقعیتهایی که فاصلهی گوینده و شنونده از نظر مرتبهی اجتماعی یا صمیمت، بسیار زیاد است. از ویژگیهای این سبک کاربرد فعلهای بسیار محترمانه مانند «فرمودند» (معادل گفت), «ملاحظه کردند» (معادل دید), «تشریف بردند» (معادل رفت) و مانند آنهاست. همچنین در این سبک حذف حروف اضافه و کاربرد اصطلاحهای متعلق به سبکهای محاورهای و خودمانی دیده نمیشود. بسیاری از اصطلاحها و عبارتهای این سبک نیز کلیشهایاند, مثلن در مراسم عزا عبارت «بقای عمر شما باشد» رواج دارد. یکی دیگر از ویژگیهای این سبک این است که ضمایر و صیغههای فعلی مربوط به دوم شخص جمع به جای دوم شخص مفرد به کار میرود و دلیل آن هم رساندن مفهوم «احترام» است، مثلن به جای «تو به مدرسه نرفتی» گفته میشود «شما به مدرسه نرفتید».[/rtl]
[rtl]درآثار ادبی اگر موقعیت ایجاد شده در گفتوگو، موقعیتی با همین مشخصات باشد، گفتار گوینده به همین سبک نمود مییابد. مثال:[/rtl]
[rtl]«ولی این سکوت, در پارهیی مسایل که رنگ شوخی ندارد ممکن استاشتباهاتی را باعث شود و ضایعاتی به بار آورد که من اینجا برای جلوگیری از اطالهی کلام با کمال تأسف از ذکر امثله بیشماری که در مورد آن بهیاد دارم، خودداری میکنم … در هر حال من برای استماع توضیحات کافی آقایان آمادهام و همانطور که همیشه رویهی اینجانب بوده، برای ایضاح هرچه بیشتر مسایل … از صرف اوقات گرانبهای خود … به هیچوجه مضایقه ندارم»(شاملو ۱۴۷).[/rtl]
[rtl] سبک رسمی[/rtl]
[rtl]اساساین سبک را زبان معیار تشکیل میدهد. زبان معیار یا سبک رسمی بهطور رایج در مراکز اداری و آموزشی کشور و در نگارش آثار ادبی و علمی استفاده میشود. این سبک در نگارش بخش بزرگتر متنهای ادبی، علمی و فنی، سخنرانیها و نشستها و موقعیتهای رسمی مانند سمینارهای دانشگاهی و جلسات دادگاهها, اخبار رادیو و تلویزیون و مانند آنها به کار میرود.[/rtl]
[rtl]در سبکرسمی, صیغههای فعلها به همان صورت که در زیرساخت یعنی در نظام زبانی فارسیزبانان وجود دارد به کار میروند و تغییر نمیکنند. حذف حروف اضافه نیز در این سبک وجود ندارد. همچنین بخش زیادی از اصطلاحهای مربوط به سبکهای محاورهای و خودمانی در این سبک کاربرد ندارند. در مثال زیر گفتوگوی دو فرد اشرافزاده که در صحبت با یکدیگر سبک رسمی را به کار میگیرند دیده میشود:[/rtl]
[rtl]گفتم: فخرالنساء, صبح به این زودی سرما میخوری, آن هم با اینپیراهن تور.[/rtl]
[rtl]گفت: دیریازود, چه فرق میکند؟ دیشب چه قدر باختی, شازده؟[/rtl]
[rtl]گفتم: تعریفی نداشت.[/rtl]
[rtl]گفت: تو سرما نخوری.[/rtl]
[rtl]گفتم: نترس.(گلشیری ۱۱۱)[/rtl]
[rtl] سبک نیمهرسمی[/rtl]
[rtl]سبکنیمهرسمی، هم دارای برخی از ویژگیهای سبک رسمی است و هم دارای برخی از ویژگیهای سبک محاورهای. سبک نیمهرسمی در موقعیتهایی استفاده میشود که رسمیبودن رابطهی دو طرف کمتر است و گفتار طرفین گفتوگو به سبک محاورهای نزدیک شده است. مثلن دانشآموزان در کلاس درس هنگام صحبت با آموزگارشان و کارمندان در محل کار هنگام صحبت با رییس اداره از این سبک استفاده میکنند. در این سبک, صیغههای فعلها دارای صورت آوایی و نوشتاری متمایز از صورت فعلهای در سبک رسمیاند. مثلن «بگویید» بهصورت «بگین», «بروند» بهصورت «برن» و «بیایید» به صورت «بیایین» تلفظ و بر همین اساس نوشته میشوند. در مثالهای زیر سبک نیمهرسمی به کار رفته است:[/rtl]
[rtl]- ناراحت نشین مامانم. یک گوسفند نذر ابوالفضل کنین. (شاملو۸۰)[/rtl]
[rtl]- برای جواز دفن فردا صبح هم میتونستین بفرستین پی من. (همان۸۱)[/rtl]
[rtl]دربعضی از مواقع حرفهای اضافه حذف میشود. مثلن در متن زیر حرف اضافه «به» قبل از «هندوستان» و «جلفا» حذف شده است:[/rtl]
[rtl]«شوهر که کرد رفت هندوستان و چند سال بعد با پسرش برگشت جلفا.»(پیرزاد ۲۷)[/rtl]
[rtl]همچنیناصطلاحهای محاورهای و عامیانه (که در سبکهای محترمانه و رسمی بهندرت به کار میروند یا اصلن به کار نمیروند و در سبکهای محاورهای و خودمانی به میزان بسیار زیاد به کار میروند) در موارد اندکی، در سبک نیمهرسمی دیده میشوند. مثلن برخی از این اصطلاحها را در عبارتهای زیر میتوان دید:[/rtl]
[rtl]«… و باز ارمنیهای جلفا ساز کوک کردند …», «توی جلفا چو افتادپسرش مرض لاعلاجی گرفته…»، و «و تبریزی از دماغ فیل افتاده؟» (همان ۲۷)[/rtl]
[rtl]برایاین که تغییرات مربوط به صیغههای فعل در این سبک بهطور روشنتری مشاهده شوند، صیغههای فعل مضارع از «رفتن» در دو سبک رسمی و نیمهرسمی در زیر ذکر میشود. صیغههای رسمی عبارتند از: «میروم, میروی, میرود, میرویم, میروید, میروند». صیغههای نیمهرسمی عبارتند از: «میرم, میری, میره, میریم, میرین, میرن».[/rtl]
[rtl] سبک محاورهای[/rtl]
[rtl]ویژگیهایرسمی این سبک نسبت به سبک نیمهرسمی کمتر است، از جمله این که در سبک نیمهرسمی کاربرد صیغههای فعلی دوم شخص جمع بهجای دوم شخص مفرد برای بیان مفهوم احترام بیشتر دیده میشود تا در سبک محاورهای. واژهها بیش از حد تخصصی یا ادبی یا فنی و بهطور کلی واژههایی که خاص سبک رسمیاند عمومن در این سبک کاربرد ندارند. مثلن بهطور معمول واژههای «درمینوردم», «بدرود»، «چهگونه»، «پرداختن»، «تعلل» و «تناول» در سبک محاورهای به کار نمیروند. یکی دیگر از ویژگیهای این سبک کاربرد ساختهای دوگانسازیشده مانند «چیزمیز», «کاغذماغذ», «قاطیپاتی» و «صافوصوف» است. همچنین در این سبک اصطلاحهای محاورهای کاربرد زیادی دارد. سبک محاورهای همان سبک زبانی است که بین مردم در کوچه و خیابان که دارای سطوح متفاوت و متنوع تحصیلاتی, سنی و طبقاتیاند به کار میرود. در مثالهای زیر سبک محاورهای به کار رفته است:[/rtl]
[rtl]- پدرم از دستم میره. خداجان چه کار کنم؟[/rtl]
[rtl]- چیزی نیست مامانم، خوب میشه.[/rtl]
[rtl]- مرد این خونه تو هستی دیگه. (شاملو ۸۰)[/rtl]
[rtl]سبکهایرسمی و محاورهای از نظر وسعت دامنهی کاربرد, بارزتر از سبکهای دیگرند و در واژگان زبان زوجهای زیادی را میتوان یافت که تفاوت آنها سبکی است و هریک از اعضای هر زوج متعلق به یکی از این دو سبک اند, مثل {در، توی}, {عدد, تا}، {پنهان شد, قایم شد}, {نام, اسم}, {منزل, خانه} و {دشوار, سخت}.[/rtl]
[rtl] سبک عامیانه (خودمانی)[/rtl]
[rtl]اینسبک برای ارتباط زبانی میان کسانی به کار میرود که مردم عامی کوچه و بازارند. این سبک بین کسانی که ارتباط خیلی صمیمانه دارند نیز کاربرد دارد، مانند دوستان بسیار صمیمی, همکلاسیهای مدرسه, رفقای هممحله, زن و شوهر, پدر و فرزند یا مادر و فرزند. این سبک با سبک محاورهای تا حدی همپوشی دارد، ولی یکی از ویژگیهای بارز این سبک، کاربرد زیاد اصطلاحهای عامیانه است.[/rtl]
[rtl]بهدلیل این که یکی از موارد کاربرد این سبک، در گفتار کسانی است که از طبقات پایین جامعه و عمدتن بیسواد یا کمسوادند و از نظر اقتصادی و اجتماعی در پایینترین سطوح جامعه قرار دارند، در این سبک اصطلاحهای عامیانه و واژههای زیادی به کار میرود که بخش عمدهی آنها عمومن در سبکهای دیگر به کار نمیرود. واژهها و عبارتهایی که در سبکهای دیگر به کار نمیروند, مانند فحشها و متلکهای عامیانه, در این سبک رواج دارند. در «کتاب کوچه» از احمد شاملو اصطلاحهای بسیاری از این سبک را میتوان یافت. در مثالهای زیر نمودی از سبک خودمانی مشاهده میشود:[/rtl]
[rtl]- اگه یه بار دیگه ببینه گردوبازی میکنی پوستتو قلفتی میکنه(شاملو ۱۶۰)[/rtl]
[rtl]- حالا همهمون یکی یه شیکم سیر حلوا میخوریم (همان ۱۶۳)[/rtl]
[rtl]- هیچ وقت بچهها مثل حالا نیومده بودن دور هم بشینن بگن حسنیرییس ماس تا منهم عصای رییسی رو بدم بهاش. (همان ۱۶۶)[/rtl]
[rtl]از سویدیگر به دلیل صمیمیبودن دو طرفی که از این سبک استفاده میکنند ممکن است واژهها یا اصطلاحهایی توسط آنها به کار برود که برای طرفین ارتباط زبانی شناخته و رایج ولی برای سایرین نامأنوس و گاه غیرقابل درک است. حتا گاه واژههایی ممکن است در این محدوده ساخته شود و به کار رود که در واژگان سایر زبانوران وجود ندارد و ساختهایی به کار گرفته شود که بر اساس قاعدههای زبان معیار خوشساخت نیست، ولی در موقعیتهای صمیمی مورد نظر بهطور نسبی رایج است. مثلن پدر یا مادر در خطاب به فرزند خود ممکن است از واژههایی مانند «فینگیل», «شَپَلَ» , «موشمولک», «جینگول واویلا» و مانند آنها استفاده کنند یا مثلن صورتهای بدساختی را که کودک در دوره زبانآموزی به اشتباه به کار میبرد، به عنوان شوخی در مقطعی زمانی مانند عبارتهای خوشساخت به کار ببرند مثلن بهجای «مُرد» از «مُرده شد» یا بهجای «سوخت» از «سوزید» استفاده کنند. ضمنن در این سبک فرایندهای آوایی بسیار فعالاند و باعث تفاوت بسیار روساخت از زیرساخت میشوند. مثلن عبارت «دستهایت را» به صورت «دساتو» و عبارت «ما است» به صورت «ماس» و کلمههای «شکم» و «جگر» به صورت «شیکم» و «جیگر» تلفظ میشوند.[/rtl]
[rtl]توصیفسبکهای زبانی و تمایزهایشان چارچوبی برای عملکرد درست در گردآوری و توصیف دادههای پژوهشی به دست میدهد که میتوان آن را مبنایی برای ویرایش متنهای گوناگون و نقد آثار ادبی دانست.[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]کتابنامه:[/rtl]
- Calve, J.(1379/2000). Daramadi BarZabanshenasi Ejtemayi (An Introduction to Sociolinguistics).Translated by Mohammad-Jafar Puyandeh. Tehran: Naghsh Jahan Publication.
- Caldwell,E. (1372/1993). GhessehayeBabam (My Father’s Stories). Translated by Ahmad Shamlu. Tehran:Zamaneh Publications.
- Daneshvar, S. (1348/1969). Suvashun (Mourning on Siyavash).Tehran: Khwarizmi Publications.
- Ebrahimi, N. (1380/2001). Bare Digar Shahri Ke Dust Midashtam(Once More the City I Loved). Tehran Ruzbahan Publications.
- Golshiri, H. (1384/2005). Shazdeh Ehtejaab (Prince Ehtejab).Tehran: Nilufar Publications.
- Green, S. J. (1992). “A basis for aformalization of linguistic style”.Proceedings of the 30th annual meeting on Association for Computational Linguistics
- Hodge , C. (1957), “SomeAspects of Persian Style”. Language
(33),pp. 355-69
- Hudson, R. A. (1980).Sociolinguistics.Cambridge:CambridgeUniversity Press
Joos, M. (1961) The five clocks. New York: Harcourt Brace.-
- Koch, W.A.(1963).”On theprinciples of stylistics”. Lingua,Volume 12, Issue 4, 1963, Pages 411-422
- Modarresi, Y. (1368/1989). Daramadi Bar Jameeshenasi Zaban (AnIntroduction to the Sociolinguistics). Tehran: PajuheshgahPublications.
- Mukherjee, J. (2005):“Stylistics”, Encyclopediaof Linguistics, ed. Philipp Strazny. New York: Fitzroy Dearborn.1043-1045
- Pirzad, Z. (1385/2007). Cheraghha Ra Man Khamush Mikonam (Iwill turn off the lights). Tehran: Markaz Publications.
- Shamisa, Sirus. (1386/2007). Kolliate Sabkshenasi (Stylistics GeneralIssues). Tehran: Mitra Publications.
- Shamlu, A. (1373/1994). Darha va Divare Bozorge Chin (TheDoors and the Great Wall of China). Tehran: Movarid Publications.
[rtl] [/rtl]
[rtl]برگرفتهاز: مجلهی پژوهش زبانهای خارجی، نشریهی دانشکدهی زبانها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران (علمی-پژوهشی)[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]از: زبان فارسی[/rtl]