25-07-2014، 22:20
ملکزاده خانم عزتالدوله تنها خواهر تنی ناصرالدین شاه فرزند جهان خانم مهد علیا و محمد شاه قاجار در 1248 ق متولد شد. مهدعلیا تربیت هر دو فرزند خود را به زنی فرانسوی به نام مادام عباس گلساز سپرد. پس از انتصاب میرزا محمدتقی خان امیرکبیر به صدارت، ناصرالدین شاه که به صدراعظم خود علاقه زیادی داشت خواهر شانزده سالهاش را به عقد وی درآورد.
این شاهزاده خانم ، كه فداكاریهای او را در دوره تبعید و آخرین روزهاهی زندگی امیر ، از وی چهره ای شایستة ستایش و احترام بسیار ساخته است ، روز جمعه 22 ربیع الاول سال 1256 طی تشریفات جالب و با شكوهی ، با هشت هزار تومان نقد اشرفی ناصر الدین شاه هیجده نخودی و یك جلد كلام الله مجید برسم كابین ، به ازدواج امیر در آمده است . عزت الدوله ، خود داستان آغاز زندگیش را با امیر بدینگونه شرخ داده است : ... شبی مرا با شكوه سلطنتی به خانه امیر بردند . در سیزده سالگی نور از ماه چهاردهم می ربودم . تا نیمه شب امیر به اندرون نیامد و شاهزاده خانمهای حرم شاهی چون حرم ستارگان به هم ریخته و به جذب و دفع یكدیگر آمیخته و شوری از ساز و آواز در انداختند كه خواجه آواز ورود امیر را داد . چنان خاموش شدند كه گویی همه مردند و هر یك سر به گوشه ای فرو بردند . من ماندم و دایه . امیر به ورود به حجله ، شام و قلیان خواست و نشست به حكم نوشتن . شام آوردند و خورد و سخنی به من نگفته تنها در بستر خفت و سپیده دم بیرون رفت . تا هفده شی بدین منوال گذشت . محفلی ها رفتند و من ماندم و دایه و خانه.
برخاستم . جامه دان امیر را گشودم و آنچه لباس چركین بود ، دادم شستند و دوختنیها را دوختم . شب هیجدهم امیر آمد و مرا به كدبانویی دید ، پسندید و ....امیر ، همسر خود را دوست داشته است . هنگام بیماری او نگران احوالش بوده و در مداوا و بهبودش تلاش می كرده است .
مهد علیا با آن زناشوئی به شدت مخالفت كرد . برای اینكه می ترسید بر نفوذ امیر بیفزاید و این امری طبیعی بود . افراد خاندان سلطنتی در اندرون مضمون طعنه آمیز كوك كرده اند كه پسر نوكر قائم مقام را با خواهر شاه فعلی و دختر شاه سابق دست به دست داده اند . اما این طعنه ها و حرفهای با صطلاح « خانه زنكی » با وجودی كه از كانون زن قدرتمندی مثل مهد علیا نشأت می گرفت و شایع می شد ، تأثیری در موقعیت امیر نداشت . حتی در شخص ملك زاده خانم جوان و كم سن و سال و كم تجربه هم تأثیری نداشت كه هیچ ، كیفّیت رفتار امیر با خواهر شاه بدانگونه بود كه ازدواج آنها به یك رابطه مودت آمیز و عاشقانه و توام با فداكاری بسیار مبدل شده بود . امیر توانسته بود در همان مدت كوتاه سه سال و اندی دوران ازدواج ، وفاداری آن زن را چنان به خود جلب كند كه نه تنها زوجه كم سن و سال وناز پرورده اش با تحمّل انواع شداید و خفتها با او به تعبیدگاه فین برود ، بلكه در مدت چهل روزی كه او در فین كاشان به سر می برد ، آن همسر وفادار شب و روز در اندرون با نهایت شهامت و مهربانی از او پاسداری و مراقبت كند و صبح هر روز كه قراولان و مستحفظان ، امیر را برای حصول اطمینان از اینكه شبانه فرار نكرده باشد ، به بیرون اطاق می خواندند ، به همراه شوهر بیرون بیاید تا بتواند هر جا كه بخواهند او را ببرند ، ملازم او باشد و از بیم اینكه امیر را مسموم نكنند ، « قبلاً غذایی را كه برای شوهرش تهیه می كردند ، بچشد.»
عزت الدوله در اواخر عمر میگفت: یک موی گندیده آن بچه آشپز، میارزید به تمام هیکل این بچه اعیانها.
پس از عزل امیر و قتل فجیع وی، عزت الدوله که هنوز در مرگ شوهر سیاهپوش بود، به فرمان مادر ابتدا بامیرزا کاظم خان (پسر میرزا آقا خان نوری )و سپس با شیر داد اعتضاالدوله و بعد از آن با یحیی خان مشیر الدوله ازدواج نمود.عزت الدوله در اواخر عمر میگفت: یک موی گندیده آن بچه آشپز، میارزید به تمام هیکل این بچه اعیانها.
حاصل ازدواج عزت الدوله با امیرکبیر دو دختر به نامهای تاجالملوک و همدم الملوک بود که به ترتیب با پسرداییهای خود مظفرالدین میرزا (مظفرالدین شاه بعدی) و مسعود میرزا (ظل السلطان بعدی) ازدواج نمودند. محمدعلی شاه به این لحاظ نوه مشترک ناصرالدینشاه، امیرکبیر، و عزت الدوله بودهاست.
عزتالدوله که مدتی در محله عودلاجان ساکن بود، تکیه و حمامی در آنجا ساخت و وقف کرد. همواره در این تکیه مراسم عزاداری مذهبی با شکوهی برپا میداشت. عزتالدوله در سال 1318 قمری در زمان سلطنت مظفرالدین شاه درگذشت.