24-07-2014، 19:50
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیهای بابام اینه که همیشه احساس میکنه موجودی حساب بانکیش دستکاری شده وتحقیقات لازم رو باید از خونه آغاز کنه
[color][size][font]
یکی از فانتزی ، آرزو ، هرچی هام اینه که درس بخونم با مخاطب آینده یه دانشگاه پزشکی قبول شیم [فهمیدین که هم من هم مخاطب آینده درس خونیم] بعد یه رمان از زندگی و داستان عاشقانه ی خودمون بنویسیم بعد اسم کتابه این باشه : سری جدید فرهاد و شرین از دیار عاشق پرور کرمانشاه
یعنی میشه.
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزی هام اینه کــــــــه:
دارم تو خیابون راه میرم یه دختره به سمتم بدو و بیاد بگه کمکم کن تو رو خدا کمکم کن می خوان منو بکشن بگم کی کیا آروم باش چی شده یهو چند تا پسر بیان دختره رو پشته خودم بذارم بگم فرمــــــــــــــــایش امری باشه بعدش زارپ بزنه تو فکم سه نفری مثــــــــــــل سگ بزنن لت و پارم کنن و دختره رو در حالی که دارن میبرم داد بزنه هــــــــــــــــــــــادی منم اصلا قاط میزنم با چند تا حرکت دستام رو تکون بدم و بزنم همشون رو منفجر کنم و از حال برم بعدش دختره بگیرتم بغل سوار پرایـــــــــــد دنده اتوماتیکم کنن و عمود بر افق مورب محـــــــــــــــــــــو بشم...
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیام(فانتضیام!!) اینه ک از یه ساختمون بلند یه تفنگ (مثلا کلاشینگ کوفت) بعد من بردارمش و همه دورم جم شن از من تقاضای کمک کنن من (گلن کلن ) تفنگ رو بکشم برم تو ساختمون . ساختمون تحت محاصره سارق هاست..
بعد تک تک اونا بکشم . برسم به رییسشون دقیقا دقیقا همون لحظه مامانم منو از خواب بیدار کنه ...
وای ینی آرزوم براورده میشه؟؟!!
نکنه فک کردین من دیوونه شدم؟؟!!نکنه دیوونه شدم.....
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام اینه که درس تنظیم خانوادمو با ۹ بیفتم
تا خانوادم باورشون بشه که من تو خط این خاک بر سر بازی ها نیستم
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزی های خونوادگیم اینه که شب خیلی دیر وقت تلفن بی سیم رو بردارم آروم به مامانم نزدیک بشم بعد یه هو دکمه خاموش رو بزنم و گوشی رو بذارم در گوش مامانم بگم بیا شماره آبجی رو گرفتم الان بوق می زنه باهاش حرف بزن...
...وای چرا من اینطوری شدم ...
من قبل از لو رفتن سر کاری )
من بعد از لو رفتن سر کاری )
مامانم قبل از فهمیدن سر کاری :O
مامانم بعد از فهمیدن سر کاری
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیام اینه که بدون خوف و ترس برم دس به اب (گلاب به روت)!!وااااالااااااه
دیروز رفتم اضطراری در حال تفکر به نخبه بودن خودم و ... که یهو یکی از بغل داد زد اه اه الودگی صوتی در این حد، خفه شدم( قابل توجه: من نمیدونم گوش چه ربطی به حلق و بینی داره یعنی فقط تصویری رد نشد؟؟؟؟!)
به سرعت نور چسبیدم به سقفا ...اشکم دراومده بود.من نمیدونم مشکل از دیواره از همسایس یا از منه!! هیچی از دیروز داداش کوچیکرو خر میکنم به هوای دختر همسایه میفرسم زنگ بغلی رو بزنه سرشو گرم کنه تا من دو دیقه بدو بدو برم دس به اب!
همچین حجب و حیایی دارم منا!! بلاگرفته موش نخوره منو)))))))
خلاصه هواستونو خوب جمع کنید زمونه بدی شده. نچ نچ
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام اینه دارم تو خیابون راه میرم ... یه موتوری بیاد کیفمو بزنه... منم جیغ و دادکنم دزد...دزد... بعدش یه پسره از دور نزدیک بشه... از نگاش بخونم بگه رو من حساب کن ... منم یه دل نه صدل عاشقش شم... بعدش بگه واسه خودتون این کارو نکردم آخه از منم دزدی کردن... گفتم کیف تو رو هم بگیرم خوشحال شی.!!
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیام اینه که برای چند سال برم خارج و روی وسایل خونهام پارچه سفید بکشم....
وقتی برگشتم بتــکونمشون و خـــاک باشه منم سریع تو گردو غبار محو بشم!!
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
شما هم ساعت برناردُ یادتون میاد؟؟ همونی که وقتی دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
کوکش درمی آورد زمان جلو نمیرفت
از همون موقع تا الان یکی از فانتزیام این بوده که یدونه از اون ساعتا داشته باشم
مخصوصا سر امتحانا خیلی کاربردیه لامصب
خخخخخخ
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیام اینه که تو ماشینم باشم ببینم پسره با دوست دخترش وایستاده کنار خیابون ... یهو کرم درونم زنده بشه کنار پاشون ترمز بزنم ..رو به دختره داد بزنم .. دیگه به من زنگ نزنیا...این بود اون دوست دارم هایی که بهم میگفتی؟برو گمشو با این با این سلیقه تخیلیت.
بعد گازشو بگیرم و برم ....(آره مریضم)
بعد همینجور که با لذت دارم میرم یهو ترمز ماشینم ببره و مجبور به لایی کشیدن بشم یهو یه کامیون از روبرو بیاد من از ماشین بپرم بیرونو پرایدم بخوره به کامیونه و کامیونش خورد خاکشیر شه,لامصب پرایده آ! بعد همینجور که رو زمین افتادم یه نیسان گوجه ای رنگ از روبرو بیاد سمتم که منو له کنه منم هی دکمه ناپدید شدن در افق رو مثل بقیه بزنم اما کار نکنه نیسانه بیاد لهم کنه بمیرم و درس عبرتی شم واسه بقیه که دو کفتر عاشق رو ازهم جدا نکنن .
لامصب هر کاری می کنم آخر فانتزیام قهرمانانه زنده بمونم نمیشه!
دکمه افق کصافط
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام اینه که تو المپیک با ناداوری حذف شم.اون موقع هر چی فن و تکنیک که یاد گرفتم و نگرفتم رو داور مسابقه اجرا کنم بعدش بشینم وسط زمین مسابقه اجازه مسابقه های بعدی رو ندم!! ای حال میده
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
عاغا یکی از فانتزیام اینه که برم تو یه عروسی
موقعی که عروس می خوادبعله بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم: نــــــــــــــــه باهاش ازدواج نکن. من هنوز دوستت دارمممم....بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق )
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام اینکه یه روز ببینم دارن یه دختررو اذیت می کنن من برم نجاتش بدم همه رو لت پار کنم بعد کتمو بدم بپوشه بعد بلند شه تو چشمام نگاه کنه بگه:اسمت چیه؟ منم یه نخ سیگار از تو کتم در بیارمو بکشم بعد بگم :اه بعد بزنم تو صورتش وقتی برگشت ببینه من نیستم دستاشو ببره بالا بلند داد بزنه:خدا...
من
دختره
فانتزیام
سازمان حمایت از عقب افتادگان
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیام اینه که تو ماشین پورشه ام نشسته باشم و واسه خودم صدای موزیک بالا گوشیمم هی زنگ بخوره و جواب ندم و تو خیابون همه نگاشون جذب ماشینم باشه تا این که میزنم کنار و پیاده میشم همه از حسودی چپ چپ نگام میکنن و لی من برام مهم نیست...
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیام اینه که فوتبالیست تیم ملی بشم .فینال جام جهانی در ضربات پنالتی آخرین پنالتی زن من باشم و با تمام وجود ضربمو بزنم اوج آسمون دستامو بذارم رو سرم و بگم آه..ای حال میده...تاریخ ساز میشم
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
آخی...
یکی از فانتزیای مامانم اینه که بیاد تو اتاقمو ببینه مرتبه
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیام اینه دکتر بشم ...
بعد سر عمل جراحی وقتی به دستیارم ...
هی میگم پنس ، چاقو ، تیغ و اینا ...
ی دفعه وسطش بگم مااچ .. ببینم چیکار میکنه )
[/font][/size][/color]
فانتزیهای بابام اینه که همیشه احساس میکنه موجودی حساب بانکیش دستکاری شده وتحقیقات لازم رو باید از خونه آغاز کنه
[color][size][font]
یکی از فانتزی ، آرزو ، هرچی هام اینه که درس بخونم با مخاطب آینده یه دانشگاه پزشکی قبول شیم [فهمیدین که هم من هم مخاطب آینده درس خونیم] بعد یه رمان از زندگی و داستان عاشقانه ی خودمون بنویسیم بعد اسم کتابه این باشه : سری جدید فرهاد و شرین از دیار عاشق پرور کرمانشاه
یعنی میشه.
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزی هام اینه کــــــــه:
دارم تو خیابون راه میرم یه دختره به سمتم بدو و بیاد بگه کمکم کن تو رو خدا کمکم کن می خوان منو بکشن بگم کی کیا آروم باش چی شده یهو چند تا پسر بیان دختره رو پشته خودم بذارم بگم فرمــــــــــــــــایش امری باشه بعدش زارپ بزنه تو فکم سه نفری مثــــــــــــل سگ بزنن لت و پارم کنن و دختره رو در حالی که دارن میبرم داد بزنه هــــــــــــــــــــــادی منم اصلا قاط میزنم با چند تا حرکت دستام رو تکون بدم و بزنم همشون رو منفجر کنم و از حال برم بعدش دختره بگیرتم بغل سوار پرایـــــــــــد دنده اتوماتیکم کنن و عمود بر افق مورب محـــــــــــــــــــــو بشم...
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیام(فانتضیام!!) اینه ک از یه ساختمون بلند یه تفنگ (مثلا کلاشینگ کوفت) بعد من بردارمش و همه دورم جم شن از من تقاضای کمک کنن من (گلن کلن ) تفنگ رو بکشم برم تو ساختمون . ساختمون تحت محاصره سارق هاست..
بعد تک تک اونا بکشم . برسم به رییسشون دقیقا دقیقا همون لحظه مامانم منو از خواب بیدار کنه ...
وای ینی آرزوم براورده میشه؟؟!!
نکنه فک کردین من دیوونه شدم؟؟!!نکنه دیوونه شدم.....
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام اینه که درس تنظیم خانوادمو با ۹ بیفتم
تا خانوادم باورشون بشه که من تو خط این خاک بر سر بازی ها نیستم
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزی های خونوادگیم اینه که شب خیلی دیر وقت تلفن بی سیم رو بردارم آروم به مامانم نزدیک بشم بعد یه هو دکمه خاموش رو بزنم و گوشی رو بذارم در گوش مامانم بگم بیا شماره آبجی رو گرفتم الان بوق می زنه باهاش حرف بزن...
...وای چرا من اینطوری شدم ...
من قبل از لو رفتن سر کاری )
من بعد از لو رفتن سر کاری )
مامانم قبل از فهمیدن سر کاری :O
مامانم بعد از فهمیدن سر کاری
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیام اینه که بدون خوف و ترس برم دس به اب (گلاب به روت)!!وااااالااااااه
دیروز رفتم اضطراری در حال تفکر به نخبه بودن خودم و ... که یهو یکی از بغل داد زد اه اه الودگی صوتی در این حد، خفه شدم( قابل توجه: من نمیدونم گوش چه ربطی به حلق و بینی داره یعنی فقط تصویری رد نشد؟؟؟؟!)
به سرعت نور چسبیدم به سقفا ...اشکم دراومده بود.من نمیدونم مشکل از دیواره از همسایس یا از منه!! هیچی از دیروز داداش کوچیکرو خر میکنم به هوای دختر همسایه میفرسم زنگ بغلی رو بزنه سرشو گرم کنه تا من دو دیقه بدو بدو برم دس به اب!
همچین حجب و حیایی دارم منا!! بلاگرفته موش نخوره منو)))))))
خلاصه هواستونو خوب جمع کنید زمونه بدی شده. نچ نچ
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام اینه دارم تو خیابون راه میرم ... یه موتوری بیاد کیفمو بزنه... منم جیغ و دادکنم دزد...دزد... بعدش یه پسره از دور نزدیک بشه... از نگاش بخونم بگه رو من حساب کن ... منم یه دل نه صدل عاشقش شم... بعدش بگه واسه خودتون این کارو نکردم آخه از منم دزدی کردن... گفتم کیف تو رو هم بگیرم خوشحال شی.!!
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیام اینه که برای چند سال برم خارج و روی وسایل خونهام پارچه سفید بکشم....
وقتی برگشتم بتــکونمشون و خـــاک باشه منم سریع تو گردو غبار محو بشم!!
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
شما هم ساعت برناردُ یادتون میاد؟؟ همونی که وقتی دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
کوکش درمی آورد زمان جلو نمیرفت
از همون موقع تا الان یکی از فانتزیام این بوده که یدونه از اون ساعتا داشته باشم
مخصوصا سر امتحانا خیلی کاربردیه لامصب
خخخخخخ
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیام اینه که تو ماشینم باشم ببینم پسره با دوست دخترش وایستاده کنار خیابون ... یهو کرم درونم زنده بشه کنار پاشون ترمز بزنم ..رو به دختره داد بزنم .. دیگه به من زنگ نزنیا...این بود اون دوست دارم هایی که بهم میگفتی؟برو گمشو با این با این سلیقه تخیلیت.
بعد گازشو بگیرم و برم ....(آره مریضم)
بعد همینجور که با لذت دارم میرم یهو ترمز ماشینم ببره و مجبور به لایی کشیدن بشم یهو یه کامیون از روبرو بیاد من از ماشین بپرم بیرونو پرایدم بخوره به کامیونه و کامیونش خورد خاکشیر شه,لامصب پرایده آ! بعد همینجور که رو زمین افتادم یه نیسان گوجه ای رنگ از روبرو بیاد سمتم که منو له کنه منم هی دکمه ناپدید شدن در افق رو مثل بقیه بزنم اما کار نکنه نیسانه بیاد لهم کنه بمیرم و درس عبرتی شم واسه بقیه که دو کفتر عاشق رو ازهم جدا نکنن .
لامصب هر کاری می کنم آخر فانتزیام قهرمانانه زنده بمونم نمیشه!
دکمه افق کصافط
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام اینه که تو المپیک با ناداوری حذف شم.اون موقع هر چی فن و تکنیک که یاد گرفتم و نگرفتم رو داور مسابقه اجرا کنم بعدش بشینم وسط زمین مسابقه اجازه مسابقه های بعدی رو ندم!! ای حال میده
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
عاغا یکی از فانتزیام اینه که برم تو یه عروسی
موقعی که عروس می خوادبعله بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم: نــــــــــــــــه باهاش ازدواج نکن. من هنوز دوستت دارمممم....بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق )
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام اینکه یه روز ببینم دارن یه دختررو اذیت می کنن من برم نجاتش بدم همه رو لت پار کنم بعد کتمو بدم بپوشه بعد بلند شه تو چشمام نگاه کنه بگه:اسمت چیه؟ منم یه نخ سیگار از تو کتم در بیارمو بکشم بعد بگم :اه بعد بزنم تو صورتش وقتی برگشت ببینه من نیستم دستاشو ببره بالا بلند داد بزنه:خدا...
من
دختره
فانتزیام
سازمان حمایت از عقب افتادگان
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیام اینه که تو ماشین پورشه ام نشسته باشم و واسه خودم صدای موزیک بالا گوشیمم هی زنگ بخوره و جواب ندم و تو خیابون همه نگاشون جذب ماشینم باشه تا این که میزنم کنار و پیاده میشم همه از حسودی چپ چپ نگام میکنن و لی من برام مهم نیست...
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیام اینه که فوتبالیست تیم ملی بشم .فینال جام جهانی در ضربات پنالتی آخرین پنالتی زن من باشم و با تمام وجود ضربمو بزنم اوج آسمون دستامو بذارم رو سرم و بگم آه..ای حال میده...تاریخ ساز میشم
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
آخی...
یکی از فانتزیای مامانم اینه که بیاد تو اتاقمو ببینه مرتبه
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیام اینه دکتر بشم ...
بعد سر عمل جراحی وقتی به دستیارم ...
هی میگم پنس ، چاقو ، تیغ و اینا ...
ی دفعه وسطش بگم مااچ .. ببینم چیکار میکنه )
[/font][/size][/color]