24-07-2014، 19:21
یکی از فانتزی هام اینه که جوک هایی رو که تو 4جوک می نویسم دوستام برای خودم تعریف کنن و من در طول شنیدنشون در نهایت خودباوری اینجوری :| باشم و درحالی که به سمت افق نگاه میکنم باد به غبغب بندازم و... همه ی اینا به کنار ، خدا کنه در آخر موفق بشم بهشون ثابـت کنم که بابا به پیر به پیغمبر خودم اینو گفتم! مگه باور میکنن حالا؟ ))
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیایی که ارزو دارم بهش برسم اینکه بشم تدوین گر پخش مسابقه فوتبال بعد گزارش گر ( ترجیحا عادل ) هی بگه از دوستان ممنون میشیم اگه صحنه رو تکرار کنن هی من تکرار نکنم هی بگه هی نکنم
[color][size][font]فانتزیایی که ارزو دارم بهش برسم اینکه بشم تدوین گر پخش مسابقه فوتبال بعد گزارش گر ( ترجیحا عادل ) هی بگه از دوستان ممنون میشیم اگه صحنه رو تکرار کنن هی من تکرار نکنم هی بگه هی نکنم
[/font][/size][/color]
او بگه من نکنم او بگه من نکنم هی او بگه من نکنم
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیای کودک درونم اینه که:
[color][size][font][/font][/size][/color]
کاش میشد اونایی که لایک هاشون از من بیشتره همون کسایی که واسشون لایک می زنن زنگ در خونشونم بزننو در برن
[color][size][font][/font][/size][/color]
طرف مطلب می زنه کی تا حالا سر درد گرفته دو هزار تا لایک می خوره واسش.
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
کم کم دارم به این نتیجه می رسم که یکی از فانتزیای مامانم اینه که به مدت یک هفته نهار و شام کوکو سبزی درست کنه بده ما کوفتمون کنیم
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که تو جوونی با عشقم بریم شمال بعد یه عکس دو نفره تو یه جای سرسبز بندازیم ...بعده چهل پنجاه سال بدم زیره عکسه بنویسن(ای عکس تویی ما را شاهد بر جوانی...ما پیر شدیم لیک تو فرخنده بمانی)....بکوبش لامصبو!!!!!!!!!!!!!!!
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که یه روز بیرون شهر باشم بعد یه هواپیما جلوم سقوط کنه منم برم جون همه سرنشیناشو نجات بدم و بعد هواپیماهه منفجر بشه. بعدش دولت بخاطر این اقدام شجاعانه سربازیمو معاف کنه.
[color][size][font][/font][/size][/color]
نمی خام برم سربازی
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام اینه که با ماشین معلممون تصادف کنم و اون بجاش تمام درسامو بهم 20 بده
[color][size][font]فانتزیام اینه که با ماشین معلممون تصادف کنم و اون بجاش تمام درسامو بهم 20 بده
[/font][/size][/color]
دی:///
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
آغا من یکی از فانتزیام اینه که همه دنیا رو زامبی بگیره بعد من با ی ماشین مثل تویوتا ک خودم کوبیدمشو آوردمش بالا شهر به شهر برم و بازماندگانو نجات بدم در همین حین یکی عاشقم بشه )) با هم عروسی کنیم
[color][size][font][/font][/size][/color]
افکار پریشونه من دارم خداِِِیـــــــــش؟؟؟
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که 21 دمسامبر که قرار کره زمین نابود شه فرا برسه.به این صورت که یه شهاب سنگ بیاد سمت زمین. بعد از ناسا بیان دنبالم و بگن تو تنها کسی هستی که می تونی جلوی این شهاب سنگو بگیری چون DNA تو با اون شهاب سنگ واکنش می ده اما هر دو نابود میشین. منم این از خود گذشتگی رو قبول کنم. بعد در روز 21 دسامبر همه دنیا یه انفجار عظیمی رو تو اسمون ببینن. و هرگز نفهمن که این سینا (یک ایرانی)بود که جون همرو نجات داد.
[color][size][font][/font][/size][/color]
همتون زندگیتونو مدیون منین
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینکه......
[color][size][font][/font][/size][/color]
.
[color][size][font][/font][/size][/color]
تو دانشگاه یکی از اساتید تهدیم کنه ک بهت صفر میدم...
[color][size][font][/font][/size][/color]
بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم به دیوار بگم...منو از نمره میترسونی من زندگیمو باختم استاد...برو از خدا بترس..):
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که توی بانک مرکزی حساب داشته باشم
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که اشتباهی به حکم اون جرمی که نکردم به حبس ابد محکوم شم!!!!
[color][size][font][/font][/size][/color]
بعد که رفتم زندان همه علیهم پاپوش درست کنن دهنمو اسفالت کنن!!!!
[color][size][font][/font][/size][/color]
بعد تو سن 87 سالگی بهم عفو بخوره!!!!!!!
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیهام اینه که مسئول گرفتن امتحان گواهینامه بشم بعد اون استاد نامردی که سه بار من رو انداخت بیاد امتحان بده(اون موقع ها مطمئن بودم که نه ماشین داره نه گواهینامه) من هم همون سری اول قبولش کنم تا بره به کارهایی که در گذشته انجام داده فکر کنه.
[color][size][font][/font][/size][/color]
یه همچین آدم مهربونی هستم من.
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که رتبه ی یک کارشناسی ارشد رو بیارم بعد این موسسات که زنگ میزنن و ازم میخوان در عوض یه چند میلیون اونا رو تبلیغ کنم
[color][size][font][/font][/size][/color]
با کمال خونسردی بگم :نه متاسفم نمیتونم این کار رو براتون انجام بدم ))))))
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که برم موزه ی لوور پاریس..!!
[color][size][font][/font][/size][/color]
بعد از مدتی گشتــــن معشوقمو پیدا کنم..
[color][size][font][/font][/size][/color]
لامصب مونالیزا هر روز یه لبخند از تو قاب بم میزنه...قند تو دلم آب میشه ))
[color][size][font][/font][/size][/color]
بعد اونجا یهو با یه حرکته سریع عین پاندای کونگفو کار بپره از تو قاب بیرون..
[color][size][font][/font][/size][/color]
مردم 8[]
[color][size][font][/font][/size][/color]
من :
[color][size][font][/font][/size][/color]
مونالیزا : <3
[color][size][font][/font][/size][/color]
دوباره من : :*
[color][size][font][/font][/size][/color]
بعد دوربین از روی من و عشقم دور بشه... و به خوبی و خوشی زندگی کنیم با هم
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که یه بار مخاطب خاص قدیمم با مخاطب خاص جدیدم یه جا مثلا تو اتوبوس به صورت اتفاقی کنار هم بشینن و برای هم درد و دل کنن. بعد نوبت به نشون دادن عکسشون بشه همینه که مخاطب خاص جدیدم عکسش رو نشون داد اون یکی همون جا پیاده بشه. بعدش مخاطب خاصم بیاد سرنوشت اون رو برام تعریف کنه.
[color][size][font][/font][/size][/color]
یعنی ای حال میده.
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام واصلی ترین دلیلم برای عضو4جوک شدنم،اینه که اینجاپست بذارم وتوگرفتن لایک رکودبشکنم،بعداین کارگردان هابیان دنبالم واسه بازیگری توفیلمهاشون،بعدازمدتی بعنوان بهترین بازیگرکشورانتخاب بشم،بعدخبرنگارهاومجلات باهام مصاحبه بکنن وازم بپرسن ازکجاشروع کردم:منم مث این فوتبالیستها،که میگن از،زمین خاکی شروع کردن باافتخاربگم از4جوک...!توهمات روحال میکنید،اگه شرایطم جورباشه هری پاتر!هم به گردپام نمیرسه!
[color][size][font]فانتزیام واصلی ترین دلیلم برای عضو4جوک شدنم،اینه که اینجاپست بذارم وتوگرفتن لایک رکودبشکنم،بعداین کارگردان هابیان دنبالم واسه بازیگری توفیلمهاشون،بعدازمدتی بعنوان بهترین بازیگرکشورانتخاب بشم،بعدخبرنگارهاومجلات باهام مصاحبه بکنن وازم بپرسن ازکجاشروع کردم:منم مث این فوتبالیستها،که میگن از،زمین خاکی شروع کردن باافتخاربگم از4جوک...!توهمات روحال میکنید،اگه شرایطم جورباشه هری پاتر!هم به گردپام نمیرسه!
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که یه بار با یکی دوست بشم و بعدها که داریم برای هم خاطره تعریف میکنیم ببینم این همون ALI 104 هست که توی 4gok کلی جوک مینوشت و کسی نمیخوندشون
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیهام اینه که متاهل بشم حسرت دوره ی مجردیمو بخورم>>>
[color][size][font][/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیهام اینه که تو یه جمعی دعوام بشه بایکی بعد من اشک توچشمام حلقه بزنه وباصدای بلند داد بزنم:
[color][size][font]فانتزیهام اینه که تو یه جمعی دعوام بشه بایکی بعد من اشک توچشمام حلقه بزنه وباصدای بلند داد بزنم:
[/font][/size][/color]
تو میدونی من کی هستم؟؟؟ اره؟ میدونی؟میدونی بابام کیه؟؟ میدونی من کی ام لعنتی؟؟
[color][size][font][/font][/size][/color]
خعلی حال میده.
[color][size][font][/font][/size][/color]