امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سلسله پهلوي

#1
به تدريج با حمايت انگليس، زمينه براي رشد رضاخان فراهم گرديد و در نهايت سلسله قاجاريه در سال 1304منحل و دوران پهلوي شكل گرفت. هنگامی که رضا شاه قدرت را بر دست گرفت جهان به واسطه واقع شدن در ميان دو جنگ جهاني از آرامش نسبي برخوردار بود و رضا شاه توانست همگام با سياست انگليس در ايران و با انزواي روسيه، برخي از اصلاحات را به انجام رساند، هرچند برخي از آنها زمينه ساز توسعه گرديد اما اعمال باورهاي مخالف با فرهنگ ايراني-اسلامي، زمينه ساز مخالفت هايي از جمله ازطرف آيت ا... مدرس شد. در عرصه روابط خارجي نيز به مانند دوران قاجار، جستجو براي واردكردن نيروي سومي در كشور به منظور كاهش نفوذ شوروي و انگليس در ايران تداوم يافت و در اين راه رضا شاه به آلمان تازه قدرت يافته متوسل شد و روابط خود را با اين كشور گسترش داد، اما انگليس و شوروي چنين امري را برنتافتند و با آغاز جنگ جهاني دوم و باز هم عليرغم اعلام بيطرفي، ايران در روز سوم شهريور 1320 به اشغال درآمد و فرجام رضا شاه نيز تبعيد به جزيره موريس وانتقال قدرت به فرزندش بود.
با كنار رفتن رضا شاه، حكومت 37 ساله فرزندش محمد رضا آغاز شد. بطور كلي دوران پهلوي دوم را به سه بخش مي توان تقسيم نمود. دوره اول كه سالهاي 1320 تا 1332 را شامل مي شود با موضوع عدم خروج نيروهاي شوروي پس از اتمام جنگ جهاني و اعلام استقلال آذربايجان مواجه هستيم كه در نهايت با اولتيماتوم ترومن رئيس جمهور وقت آمريكا و حسن تدبير قوام، ختم به خير شد. در اين دوره زماني نقش شاه كمرنگ است، مخالفت چندانی با فعالیت حزبی و سیاسی در کشور وجود ندارد و نشریات از آزادی نسبی بر خوردارند. با آشكار شدن عزم ايرانيان براي ملي نمودن صنعت نفت تنش ها در داخل و در عرصه روابط خارجي فزوني يافت و در دوران نخست وزیری محمد مصدق به اوج خود رسید و با ملي شدن صنعت نفت در سال 1329 پس از سالها شكست، ايرانيان طعم شيرين وحدت و پيروزي را چشيدند. اما اين شيريني ديري نپاييد و با بروز اختلاف در ميان رهبراني چون مصدق و آيت ا... كاشاني و با طرح و حمایت سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در 28 مرداد 1332 كودتايي علیه دولت وقت انجام شد كه موجب برکناری دولت دکتر مصدق، بازگشت شاه، نفوذ آمريكا در ايران و آغاز سلطنت مطلقه محمدرضا گرديد و فعاليت بسياري از احزاب کشور، روزنامه ها و نشریات به شدت تحت فشار و سانسور قرار گرفت.
دوره دوم كه از سال 1332 تا 1342 را در بر دارد، دوره اي است كه ايران رسماً در بلوك غرب قرار گرفت و شاه شخصاً كنترل سياست خارجي را برعهده داشت. موقعيت استراتژيك ايران در جنگ سرد باعث شد تا ايران جايگاه ويژه اي كسب نمايد و اين بار نيز در جستجوي نيروي سوم براي رهايي از انگليس و شوروي، ايالات متحده برگزيده شد. ايران به عضويت پيمان بغداد درآمد و موافقتنامه امنيتي بين ايران و آمريكا به امضا رسيد. با روي كار آمدن كندي و سياست وي مبني بر انتقاد از رژيم خودكامه ايران و براي جلوگيري از قيام هاي مردمي، شاه مجبور به اصلاحاتي شد، كه آنرا انقلاب سفيد يا انقلاب شاه و مردم ناميدند اما بدبيني نسبت به نيات رژيم و ضعف در اجرا زمينه را براي افزايش اعتراضات فراهم نمود كه منجر به قيام 15 خرداد 1342 گرديد.
دوره سوم از سال 1342 تا 1357 را در بر دارد، دوره اي كه شاه به عنوان يك قدرت مطلق و جاه طلب به ايفاي نقش پرداخت، دوره اي كه ايران تحت تاثير مدرنيته غرب تغييرات ظاهري بسياري را تجربه كرد. ناسيوناليسم، باستان گرايي و تجدد گرايي از جمله محور هاي مورد تمركز دوران پهلوي دوم است. اين بخش از تاريخ ايران به شدت تحت تاثير افكار شاه، افزايش بهاي نفت و سيستم نظام بين الملل قرار دارد. با روي كار آمدن نيكسون عملاً برقراري امنيت در منطقه به كشورهاي وابسته به آمريكا تفويض شد چرا كه با شكست آمريكا در ويتنام اتخاذ چنين سياستي مي توانست منافع آمريكا را در اقصي نقاط جهان بدون دخالت مستقيم تامين نمايد و شاه توانست با استفاده از افزايش بهاي نفت و نظر موافق آمريكا، ايران را به لحاظ نظامي تجهيز و به ژاندارم منطقه تبديل كند، اما نزديكي به آمريكا، حكومت مطلقه و استبدادي و انجام اصلاحات آمريكايي و عدم توجه به وضعيت مردم، نارضايتي ها را افزايش داد و كم كم حذف شاه نقطه مشترك مبارزات گروه هاي مختلف سياسي شد و در اين بين كسي كه رهبري اعتراضات را برعهده داشت روحاني شيعه به نام سید روحالله خمینی بود كه از دهه چهل با سخنراني و اقدامات خود در صف مقدم مبارزه عليه استبداد شاهي قرار گرفت و تهديد، زندان و تبعيد نيز نتوانست جلوي مبارزات او را بگيرد. در سال 1356 با انتخاب كارتر به رياست جمهوري آمريكا، شاه براي باز كردن فضاي سياسي در ايران تحت فشار قرار گرفت و فرصت لازم براي فعاليت مخالفان رژيم بيشتر مهيا گرديد بعلاوه اينكه رهبري قدرتمند جريان مخالفت ها را هدايت مي نمود. در مجموع تقليد و اقتباس از پوسته بيروني و ظاهري تمدن غرب بدون توجه به تحولات تاريخي و زيرساختهاي جامعه غربي و برداشت سطحي از مدرنيسم و تلاش براي اجراي آن در ايران بدون لحاظ نمودن پيشينه فرهنگي و مذهبي، گسترش شكاف طبقاتي و افزايش ظلم و ستم، ضعف هاي متعدد ساختاري و كاركردي رژيم و فقدان مشروعيت، زمينه ساز فروپاشي نظام پادشاهي شد و با آغاز سال 1357 اعتصابات سراسري كشور را فرا گرفت، حكومت قادر به مديريت بحران نبود، خشونت هاي حكومت هم نتيجه نداد و تغييرات پياپي در دولت نيز كارساز نگرديد. در اواسط دي ماه 1357 قدرت هاي بزرگ در كنفرانس گوادلوپ واقعيت ناتواني و عدم استمرار حكومت شاه را پذيرفتند، در 26 دي ايرانيان فرار شاه راجشن گرفتند، در 12 بهمن 1357 امام خمینی پس از پانزده سال تبعید به ايران بازگشت و بدينگونه رژیم پهلوي در 22 بهمن فروپاشيد و نظام جديدي تحت عنوان جمهوري اسلامي ايران بر پايه استقلال خواهي به رهبري امام خميني شكل گرفت. انقلابی که با الهام از اندیشه های مذهبی و با تكيه بر توان داخلي و اراده مردمي به وقوع پیوست و زمینه ساز تغییرات وسیع در زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی واجتماعی گردید و حوزه های مختلف منطقه ای و بین المللی را تحت تاثیر خود قرار داد و بارقه های امید را در دل ايرانيان شعله ور ساخت.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان