بامداد
شکوفه گل سرخ بر دمیده بود
در استانه لمس بنفشه
گل سوسن از خواب برخاست
و سر خویش در نسیم خم کرد
چکاوک در بلندی ابرها
شیرین زبانانه سرود نیایش می خواند
همان گاه بلبل سرمست خوش الحان می گوید :
پر شکوفه باشی ای سرزمین دوست داشتنی
شادمان باشی ای کشور کهن
و تو ای گرجی , سواد ودانش بیاموز تا
سرزمین مادری ات را غرق در لذت کنی
سوسو (جوزف استالین )
شکوفه گل سرخ بر دمیده بود
در استانه لمس بنفشه
گل سوسن از خواب برخاست
و سر خویش در نسیم خم کرد
چکاوک در بلندی ابرها
شیرین زبانانه سرود نیایش می خواند
همان گاه بلبل سرمست خوش الحان می گوید :
پر شکوفه باشی ای سرزمین دوست داشتنی
شادمان باشی ای کشور کهن
و تو ای گرجی , سواد ودانش بیاموز تا
سرزمین مادری ات را غرق در لذت کنی
سوسو (جوزف استالین )