14-07-2014، 18:22
آن دل که شد او قابل انوار خدا
آن کس که ترا نقش کند او تنها
آن لعل سخن که جان دهد مرجان را
پر باشد جان او ز اسرار خدا
زنهار تن مرا چو شمع تنها مشمرکو جمله به نمکزار خدا
آن شمع رخ تو لگنی نیست بیا
وان نقش تو از آب منی نیست بیا
در خشم مکن تو خویشتن را پنهان
کان حسن تو پنهان شدنی نیست بیا
آن کس که ترا نقش کند او تنها
تنها نگذاردت میان سودا
در خانه تصویر تو یعنی دل تو
بر رویاند دو صد حریف زیبا
آن لعل سخن که جان دهد مرجان را
بیرنگ چه رنگ بخشد او مرجان را
مایه بخشد مشعلهٔ ایمان را
بسیار بگفتیم و نگفتیم آن را
از مولوی