30-07-2012، 10:05
تروتئیسم یا تروتسکیسم (به انگلیسی: Trotskyism) نظریه مارکسیسم از دیدگاه لئون تروتسکی است.[۱]
شاخه ای از کمونیسم بر مبنای آرای لئون تروتسکی (1940-1879). تروتسکی جز نظریه ی انقلاب پیوسته نواوری خاصی در مارکسیسم نکرده است و نظریه ی او در باب تفسیر انقلابی مارکسیسم در اساس همان تفسیر لنین است. تروتسکیسم با برداشتی که از شرایط انقلابی و رسالت انقلاب بولشویکی دارد در برابر استالینیسم قرار می گیرد. تروتسکی بر آن بود که روسیه می باید به صورت پایگاه انقلاب کمونیستی در جهان درآید و موج انقلاب از آن کشور بی امان به سراسر جهان فرا برده شود. اما استالین خوادار ساختن «سوسیالیسم در یک کشور» بود و بر آن بود که این کشور می باید رد مقام دژ تسخیر ناپذیر انقلاب در برابر ضدانقلاب نگهداری شود.[۲]
تروتسکیسم پس از مگر تروتسکی تنها در یک کشور به صورت نیروی سیاسی توانمندی در آمد و به حکومت دست یافت. و در دیگر کشورها تروتسکیست ها به صورت گروه های کوچک انقلابی، با کشاکشهایی بر سر باورهای فرقه ای، باقی مانده اند . در سال های بعد با افت استالینیسم و کاسته شدن از جاذبه ی چین و مائوئیسم، تروتسکیسم در میان جوانان انقلابی چپ در جهان از جاذبه ی بیشتری برخوردار شده است. [۳]
نظریات تروتسکی در میان برخی نهضتهای سیاسی جهان مقبولیت خاصی یافتهاست، برای نمونه در ونزوئلا، کمیته ایجاد مارکسیسم بینالملل تماس هایی با هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا برقرار نمودهاست. همچنین بسیاری از احزاب تروتئیسم در کشورهای توسعه یافته مانند بریتانیا، فرانسه، آلمان و ایتالیا فعال هستند. با این وجود، به طور کلی، نظریات تروتسکی هرگز در جوامع کمونیستی بینالمللی، مخصوصاً پس از تبعید شدن تروتسکی، مقبولیت پیدا نکرد و بلوک شرق نیز از این مسئله مستثنی نبود. حتی این مسئله پس از سخنرانی پنهانی و به تبع آن زوال استالینیسم و مائوئیسم هم ادامه یافت. امروزه با وجود اینکه نهضتهای تروتئیستی در بسیاری از کشورهای جهان فعالیت زیادی دارند، نهضت کمونیستی و مخصوصاً طبقه کارگر تروتئیسم را به عنوان یک نهضت مهم که میتوان با آن همراه شد در نظر نمیگیرند. بنابراین تروتئیسم همواره در ایجاد یک جنبش اجتماعی عمومی که قادر به براندازی دولتهای سرمایه داری است ناموفق بودهاست.
شاخه ای از کمونیسم بر مبنای آرای لئون تروتسکی (1940-1879). تروتسکی جز نظریه ی انقلاب پیوسته نواوری خاصی در مارکسیسم نکرده است و نظریه ی او در باب تفسیر انقلابی مارکسیسم در اساس همان تفسیر لنین است. تروتسکیسم با برداشتی که از شرایط انقلابی و رسالت انقلاب بولشویکی دارد در برابر استالینیسم قرار می گیرد. تروتسکی بر آن بود که روسیه می باید به صورت پایگاه انقلاب کمونیستی در جهان درآید و موج انقلاب از آن کشور بی امان به سراسر جهان فرا برده شود. اما استالین خوادار ساختن «سوسیالیسم در یک کشور» بود و بر آن بود که این کشور می باید رد مقام دژ تسخیر ناپذیر انقلاب در برابر ضدانقلاب نگهداری شود.[۲]
تروتسکیسم پس از مگر تروتسکی تنها در یک کشور به صورت نیروی سیاسی توانمندی در آمد و به حکومت دست یافت. و در دیگر کشورها تروتسکیست ها به صورت گروه های کوچک انقلابی، با کشاکشهایی بر سر باورهای فرقه ای، باقی مانده اند . در سال های بعد با افت استالینیسم و کاسته شدن از جاذبه ی چین و مائوئیسم، تروتسکیسم در میان جوانان انقلابی چپ در جهان از جاذبه ی بیشتری برخوردار شده است. [۳]
نظریات تروتسکی در میان برخی نهضتهای سیاسی جهان مقبولیت خاصی یافتهاست، برای نمونه در ونزوئلا، کمیته ایجاد مارکسیسم بینالملل تماس هایی با هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا برقرار نمودهاست. همچنین بسیاری از احزاب تروتئیسم در کشورهای توسعه یافته مانند بریتانیا، فرانسه، آلمان و ایتالیا فعال هستند. با این وجود، به طور کلی، نظریات تروتسکی هرگز در جوامع کمونیستی بینالمللی، مخصوصاً پس از تبعید شدن تروتسکی، مقبولیت پیدا نکرد و بلوک شرق نیز از این مسئله مستثنی نبود. حتی این مسئله پس از سخنرانی پنهانی و به تبع آن زوال استالینیسم و مائوئیسم هم ادامه یافت. امروزه با وجود اینکه نهضتهای تروتئیستی در بسیاری از کشورهای جهان فعالیت زیادی دارند، نهضت کمونیستی و مخصوصاً طبقه کارگر تروتئیسم را به عنوان یک نهضت مهم که میتوان با آن همراه شد در نظر نمیگیرند. بنابراین تروتئیسم همواره در ایجاد یک جنبش اجتماعی عمومی که قادر به براندازی دولتهای سرمایه داری است ناموفق بودهاست.