02-07-2014، 10:41
تاریخ ایرانی: دو دهه پس از درگذشت مهندس مهدی بازرگان، نخستوزیر دولت موقت، چند نامۀ منتشر نشده از او به دست آمده که حدود ۵۰ سال پیش خطاب به ابراهیم یزدی نوشته که آن زمان در آمریکا در حال تحصیل بود.
نامههای دبیرکل نهضت آزادی به جانشین آیندهاش در این حزب، تصویری از اوضاع سیاسی ایران اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ است؛ چنانکه در یکی از این نامهها مینویسد: «همه یک چیز میخواهیم: احراز آزادی و حیثیت و شخصیت برای ملت و اجرای حق و عدالت در مملکت. سپس تأمین آبادی و ترقی و سعادت» و سپس به اختلافات نهضت آزادی و جبهه ملی اشاره میکند که به نوشته او «سوءظن افراطی و سوءسیاست و سوءرفتار عدهای از رفقای صمیمی فعال... ما را وادار به کنارهگیری و نهضت و جبهه را وادار به حریمگیری و حتی ایرادگیری و ضدیت کرد.»
این نامهها که ابراهیم یزدی در اختیار «تاریخ ایرانی» قرار داده و برای اولین بار منتشر میشود، بخشی از مجموعه مکاتبات او با چهرههای برجسته سیاسی در سالهای پیش از انقلاب است.
***
سلام علیکم
قربانت گردم، با شرمندگی تمام بعد از چند ماه عزیمت مسافرت شما و دریافت دو مرقومه (که دومی آن به تاریخ ۳۹.۷.۲۱، چهار، پنج روز قبل به دستم رسید). تازه حالا ـ و آن هم با دست خالی ـ به جواب و تجدید سلام میپردازم. حقیقت این است که چون از انجام سفارشها و وظیفهای که محول کرده بودید، عاجز و قاصر مانده بودم، محکوم به سکوت شدم… باری امیدوارم سلامتی و همت و موفقیت همواره همسفر و قرین شما باشد و تجدید دوران تحصیل با تجدید نیرو و نشاط همراه بوده، با چنتۀ پر و امید و انرژی فراوان هر چه زودتر برگردید و جای خالی را که در مجالس و دلهای دوستان باز مانده است بهتر از پیش پر کنید. خبرها و قضایایی که نوشته بودید، امیدبخش بود و موجب خوشحالی و تشکر گردید. در اینجا هم البته ما بیکار ننشستهایم و در هر حال وقت و بزاق دهان زیاد صرف شده است. ناامید هم خیلی نیستیم. ولی با اطلاعاتی که از روحیه و اوضاع و احوال دارید، میدانید که انتظار اقدامات سریع و مطلوب و نتایج مثبت مؤثر، از اجتماعات ایرانی نمیتوان زیاد داشت. البته تماس و مخصوصاً تقویت و رهبری که در کار دانشجویان و ایرانیان بنمایید بسیار بجا و مفید خواهد بود. در آن محیط با سرراست بودن اشتغالات و آزادی و آسایشی که هست، مسلماً کار بهتر میتوان کرد. از ایرانیان آنجا نمیدانم با آقای مهندس بهادری و برادران مهندس چمران ارتباط و مکاتبه دارید یا خیر. یقیناً در این مدت با افراد زیادی از آمریکاییها و ایرانیها آشنا شده و نظریات کاملتری نسبت به مردم و به کشور آمریکا پیدا کردهاند که اطلاع از آنها برای ما مغتنم خواهد بود. از حال دوستان و بنده خواسته باشید، بحمدالله سلامتی حاصل است و مشغول کارهای کمافیالسابق میباشیم. بیش از این تصدیع نورزیده دعای خیر و توفیق و آرزوی سعادت و سلامت آن برادر ارجمند عزیز را به درگاه خدا میبرم.
مهدی بازرگان
۲۷ آبان ۱۳۳۹ ـ ۱۸ نوامبر ۱۹۶۰
***
سلام علیکم
قربانت گردم، همشیره زادهام عازم مراجعت آمریکا و فرصتی بود که بدین وسیله تجدید سلام و عهدی بنمایم و از سلامتی و حالات دکتر عزیزم جویا شوم. از همۀ ماها و مخصوصاً از من خیلی گله دارید؛ حق هم دارید اما چه کنم که تشتّت افکار و اعمال و حواس و ضعف همت و فرصت، ما را پیش مردم و خود و خدا روسیاه کرده است، انشاءالله شما و سایر مردان و جوانان از دوستان سلامت و موفق باشید و جبران نقصهای فراوان ماها را بکنید. ضمناً با سانسوری که مسلماً نسبت به پاکتهایی که عنوان و آدرس شما یا مرا داشته باشد میشد، اجازه نمیدهد همه وقت همه چیز را بنویسیم. کاغذها و پیامها و مخصوصاً تأکیدهای مکرر شما را که باید رابطه داشت و اخبار و اوراق را رساند، هر دفعه به آقای انتظاری و به آقای مهندس رضی گوشزد مینمایم و تقریباً هر دفعه جواب میشنوم که درست شده است. ولی ضمناً از آقای دکتر جباری که مأمور روابط با خارج است شکایت دارند. ضمناً این را هم بدانید که اگر کمکم و دیر دیر اثر و خبر از ما به شما میرسد، برای این است که اثر و خبر زیادی نیست. والا یقیناً هم اعلامیه مربوط به اول بهمن، هم ۲۹ خرداد و هم ۳۰ تیر، که نامۀ سرگشاده است، به شما رسیده و پخش کردهاید. خبر مجلس روز عاشورا را هم شنیدهاید. وضع نهضت نه بد است نه خوب. یعنی شورا و هیات اجرائیه و کمیتههای آن تشکیل میشود و کار (و مخصوصاً بحث و صحبت) میکنیم و با آنچه شاید و باید خیلی فاصله دارد. هر کس هزار گرفتاری و مانع و بهانه دارد. صمیمیت و همکاری هم روی هم رفته برقرار است. ولی البته آن امید و عشق و فداکاری که انتظار داشته باشید، کوچکترین وجه شباهتی با الجزیره و کوبا به دست بدهد وجود ندارد… ماشاالله و لا حول و لا قوت الا بالله! چندی قبل به دیدن آقای مهدی حائری که ظاهراً عازم مجدد آمریکا میباشد، رفتیم و ذکر خیر شما و آقای نخشب بود. ولی از قطبزاده و سایرین تعریف نمیکردند و میگفتند غالب جوانان ایرانی مقیم آمریکا، چه نانخورهای دستگاه، چه مخالفین، غرضشان خودچسبانی به آمریکاییها و جا باز کردن در دل آنها برای گرفتن مقامات در مراجعت به ایران است. مدتی است از فعالیتهای ایرانیان اروپا و آمریکا هم خبری نیست و نباید انتظار ما را داشته باشند و از ما دستور بگیرند. اگر میتوانستید یک نشریه ماهیانه به صورت منظم که جامع اخبار و اطلاعات سیاسی و خلاصه اظهارات روزنامههای خارجی مربوط به ایران و تجزیه و تحلیلهای آموزنده باشد و زیاد هم فحش و خلاف نداشته باشد که مانع جدی انتظار [انتشار] آن و مزاحم ناشرین آن شوند، بد نیست.
اشارهای در یکی از نامهها راجع به هجرت بعضیها به کشور نیل کرده بودید که ما را امیدوار کرد ولی خبری نرسید. از عمل چند ماه پیش آقای مهندس رضوی شما چه اطلاع و ارتباطی دارید؟ از دوستان خودمان، چمرانها، تشکر و تجلیلی کرده بودید، خدا اجراشان بدهد. اتفاقا مدتی است مکاتبۀ من قطع شده و خبری نداشتم. اگر ملاقات و مکاتبهای شد، سلام و تشکر مرا برسانید. متاسفانه فرصت زیادی فعلاً ندارم و باید به مجلس ختم عمۀ دکتر سحابی بروم. بیش از این تصدیع نمیدهم و خیلی مشتاق زیارت مرقومه و خبر از سلامتی و نظریات و فعالیتهایتان دارم و همۀ دوستان را سلام دارم.
نامههای دبیرکل نهضت آزادی به جانشین آیندهاش در این حزب، تصویری از اوضاع سیاسی ایران اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ است؛ چنانکه در یکی از این نامهها مینویسد: «همه یک چیز میخواهیم: احراز آزادی و حیثیت و شخصیت برای ملت و اجرای حق و عدالت در مملکت. سپس تأمین آبادی و ترقی و سعادت» و سپس به اختلافات نهضت آزادی و جبهه ملی اشاره میکند که به نوشته او «سوءظن افراطی و سوءسیاست و سوءرفتار عدهای از رفقای صمیمی فعال... ما را وادار به کنارهگیری و نهضت و جبهه را وادار به حریمگیری و حتی ایرادگیری و ضدیت کرد.»
این نامهها که ابراهیم یزدی در اختیار «تاریخ ایرانی» قرار داده و برای اولین بار منتشر میشود، بخشی از مجموعه مکاتبات او با چهرههای برجسته سیاسی در سالهای پیش از انقلاب است.
***
سلام علیکم
قربانت گردم، با شرمندگی تمام بعد از چند ماه عزیمت مسافرت شما و دریافت دو مرقومه (که دومی آن به تاریخ ۳۹.۷.۲۱، چهار، پنج روز قبل به دستم رسید). تازه حالا ـ و آن هم با دست خالی ـ به جواب و تجدید سلام میپردازم. حقیقت این است که چون از انجام سفارشها و وظیفهای که محول کرده بودید، عاجز و قاصر مانده بودم، محکوم به سکوت شدم… باری امیدوارم سلامتی و همت و موفقیت همواره همسفر و قرین شما باشد و تجدید دوران تحصیل با تجدید نیرو و نشاط همراه بوده، با چنتۀ پر و امید و انرژی فراوان هر چه زودتر برگردید و جای خالی را که در مجالس و دلهای دوستان باز مانده است بهتر از پیش پر کنید. خبرها و قضایایی که نوشته بودید، امیدبخش بود و موجب خوشحالی و تشکر گردید. در اینجا هم البته ما بیکار ننشستهایم و در هر حال وقت و بزاق دهان زیاد صرف شده است. ناامید هم خیلی نیستیم. ولی با اطلاعاتی که از روحیه و اوضاع و احوال دارید، میدانید که انتظار اقدامات سریع و مطلوب و نتایج مثبت مؤثر، از اجتماعات ایرانی نمیتوان زیاد داشت. البته تماس و مخصوصاً تقویت و رهبری که در کار دانشجویان و ایرانیان بنمایید بسیار بجا و مفید خواهد بود. در آن محیط با سرراست بودن اشتغالات و آزادی و آسایشی که هست، مسلماً کار بهتر میتوان کرد. از ایرانیان آنجا نمیدانم با آقای مهندس بهادری و برادران مهندس چمران ارتباط و مکاتبه دارید یا خیر. یقیناً در این مدت با افراد زیادی از آمریکاییها و ایرانیها آشنا شده و نظریات کاملتری نسبت به مردم و به کشور آمریکا پیدا کردهاند که اطلاع از آنها برای ما مغتنم خواهد بود. از حال دوستان و بنده خواسته باشید، بحمدالله سلامتی حاصل است و مشغول کارهای کمافیالسابق میباشیم. بیش از این تصدیع نورزیده دعای خیر و توفیق و آرزوی سعادت و سلامت آن برادر ارجمند عزیز را به درگاه خدا میبرم.
مهدی بازرگان
۲۷ آبان ۱۳۳۹ ـ ۱۸ نوامبر ۱۹۶۰
***
سلام علیکم
قربانت گردم، همشیره زادهام عازم مراجعت آمریکا و فرصتی بود که بدین وسیله تجدید سلام و عهدی بنمایم و از سلامتی و حالات دکتر عزیزم جویا شوم. از همۀ ماها و مخصوصاً از من خیلی گله دارید؛ حق هم دارید اما چه کنم که تشتّت افکار و اعمال و حواس و ضعف همت و فرصت، ما را پیش مردم و خود و خدا روسیاه کرده است، انشاءالله شما و سایر مردان و جوانان از دوستان سلامت و موفق باشید و جبران نقصهای فراوان ماها را بکنید. ضمناً با سانسوری که مسلماً نسبت به پاکتهایی که عنوان و آدرس شما یا مرا داشته باشد میشد، اجازه نمیدهد همه وقت همه چیز را بنویسیم. کاغذها و پیامها و مخصوصاً تأکیدهای مکرر شما را که باید رابطه داشت و اخبار و اوراق را رساند، هر دفعه به آقای انتظاری و به آقای مهندس رضی گوشزد مینمایم و تقریباً هر دفعه جواب میشنوم که درست شده است. ولی ضمناً از آقای دکتر جباری که مأمور روابط با خارج است شکایت دارند. ضمناً این را هم بدانید که اگر کمکم و دیر دیر اثر و خبر از ما به شما میرسد، برای این است که اثر و خبر زیادی نیست. والا یقیناً هم اعلامیه مربوط به اول بهمن، هم ۲۹ خرداد و هم ۳۰ تیر، که نامۀ سرگشاده است، به شما رسیده و پخش کردهاید. خبر مجلس روز عاشورا را هم شنیدهاید. وضع نهضت نه بد است نه خوب. یعنی شورا و هیات اجرائیه و کمیتههای آن تشکیل میشود و کار (و مخصوصاً بحث و صحبت) میکنیم و با آنچه شاید و باید خیلی فاصله دارد. هر کس هزار گرفتاری و مانع و بهانه دارد. صمیمیت و همکاری هم روی هم رفته برقرار است. ولی البته آن امید و عشق و فداکاری که انتظار داشته باشید، کوچکترین وجه شباهتی با الجزیره و کوبا به دست بدهد وجود ندارد… ماشاالله و لا حول و لا قوت الا بالله! چندی قبل به دیدن آقای مهدی حائری که ظاهراً عازم مجدد آمریکا میباشد، رفتیم و ذکر خیر شما و آقای نخشب بود. ولی از قطبزاده و سایرین تعریف نمیکردند و میگفتند غالب جوانان ایرانی مقیم آمریکا، چه نانخورهای دستگاه، چه مخالفین، غرضشان خودچسبانی به آمریکاییها و جا باز کردن در دل آنها برای گرفتن مقامات در مراجعت به ایران است. مدتی است از فعالیتهای ایرانیان اروپا و آمریکا هم خبری نیست و نباید انتظار ما را داشته باشند و از ما دستور بگیرند. اگر میتوانستید یک نشریه ماهیانه به صورت منظم که جامع اخبار و اطلاعات سیاسی و خلاصه اظهارات روزنامههای خارجی مربوط به ایران و تجزیه و تحلیلهای آموزنده باشد و زیاد هم فحش و خلاف نداشته باشد که مانع جدی انتظار [انتشار] آن و مزاحم ناشرین آن شوند، بد نیست.
اشارهای در یکی از نامهها راجع به هجرت بعضیها به کشور نیل کرده بودید که ما را امیدوار کرد ولی خبری نرسید. از عمل چند ماه پیش آقای مهندس رضوی شما چه اطلاع و ارتباطی دارید؟ از دوستان خودمان، چمرانها، تشکر و تجلیلی کرده بودید، خدا اجراشان بدهد. اتفاقا مدتی است مکاتبۀ من قطع شده و خبری نداشتم. اگر ملاقات و مکاتبهای شد، سلام و تشکر مرا برسانید. متاسفانه فرصت زیادی فعلاً ندارم و باید به مجلس ختم عمۀ دکتر سحابی بروم. بیش از این تصدیع نمیدهم و خیلی مشتاق زیارت مرقومه و خبر از سلامتی و نظریات و فعالیتهایتان دارم و همۀ دوستان را سلام دارم.