28-06-2014، 16:58
به سفره افطار خیره شده ام به کاسه ی شله زرد که با دارچین روی آن نوشته اند یا علی.
به بشقاب رنگینکونانوپنیر وسبزی وقدحی پر از آش رشته که با کشک وزعفران تفت داده شده تزیین شده وبه استکان چای.
خدایا این همه نعمت را چگونه شکر گزارم؟
من در هر برگ این سبزی ها در میان شاهی وتره واین تربچه ها دستان پر مهری را میبینم که عاشقانه بوته ها راپاییده اند.
به نور آفتاب ،آب،خاک،وهوایی که ذره ذره به خورد این سبزی ها رفته فکر میکنم که قرار است سهم من باشند وبه آخرین شبی که سبزی ها مهمان ان باغچه بودند،شاید در خانه ای قدیمی با تیرهایی در سقف و ایوانی که مهتاب وبوی عطر خوش سبزی ها را با هم پیشکش آن آدم های زحمتکش کرد تا خستگی روز از تن شان به در رود.
توبگوچند ذره نوروعاطفه در این برگ ریحان پنهان است؟
دانه های برنج این شله زرد وامدارمهر چند زن و کدام شالیزار است؟
فکرش را بکن آفتاب وآب وخاک سیصد سال پیش در دانه های خوش طعم وبوی دارچین صبر کرده تا امروز گوشه ای از سلولهای تن مرا بسازد.
عرق چند گل سرخ گلاب شد تا قطره هایی از آن این شله زرد را معطر کند؟
روی بادام های کدام درخت نام من نوشته شده بود؟
من خوشه های زرد گندم را در این قرص نان به وضوح میبینم روزی در آن مزرعه در باد میرقصیدند وموج دستان دخترکان زیبای روستایی که در میان آن گندم زار بازی میکردند را حس میکنم.
به بشقاب رنگینک و خرما نگاه میکنم که شیره ی خاک خطه ی گرم جنوب را با صبر دستان آن مرد آفتاب سوخته در خود جای داده است تا کامم را شیرین کند وبه نخل مقاوم این اولین درختی که در کودکی شناختمش فکرمیکنم وبه بوته های چای ودشت های باران خورده ای که دانه های بنشن این آش را در خود پرورانده اند.
کاش میدانستم این چند دانه نمک سفید از کدام دریا ،کدام کوه به این سفره رسید.
بگوموج صدای کدام شبان آن گاو را به علفزار هی کرد تا پر شیر شود واین تکه پنیر قسمت من باشد؟
یا علی تو به خدای روزی دهنده بگو که بیش از این چشمم را بینا و زبانم را شکر گزار کند.
رمضان مبارک ...
وقتی که قراره این یکماه آمادگی و تمرینی باشه برای گفتن : دنیا ، یادم ترا فراموش !
و برنده شدن ؛
شرط روی بهشت است و آرامش ...
خدایا ...
رمضان ماه مهمانی توست ...
سفره ات هر روزِ سال پهن بوده ،
ولی این روزها ، پذیرایی ها ویژه است ...
از خوان گسترده ات چشم و دلی سیر میخواهم ...
شکم سیر را هر روز قبل از رمضان مرحمت نموده ای ...
الهی شکر
به گیله مرد میگم : راز روزه در چیه ؟
گفت : پرنده ی چاق و چله زود شکار میشه ... تا بخواد بخودش تکونی بده و با وزن زیادش پرواز کنه کار از کار گذشته ! البته اگر بتونه پرواز کنه !
راز روزه و نخوردن در سبک تر شدن برای پروازه !
خدایا منو ببخش که به اندازه یک خرس سه وعده غذا و آب در وعده سحری میخورم و به اندازه یک فیل سه وعده در هنگام افطار !
خدایا منو ببخش که بعد از ماه مبارک رمضون باید رژیم بگیرم تا وزنم بیاد پایین !
خدایا منو ببخش که یاد همه چیز و همه کس میوفتم جز گرسنگان !
خدایا منو ببخش که در پایان ماه مبارکت چرتکه میگیرم دستم و روبروت میشینم که تا حد امکان زکات فطره ام رو کمتر بدم !
خدایا منو ببخش !
این روزها و شبها خدا از همیشه نزدیکتراست ...
رمضان مبارک