25-06-2014، 17:24
اه باران… سیگارم را خاموش کردی
آن موقع که برای قدم زدن میخواستمت نیامدی
حالا برای داغون کردنم برای چه آمدی
Cigarette_dddd
::
::
هوس سیگار کشیدن روی پشت بام
چند وقتیه به جونم افتاده
دلم میخواد به آسمون نزدیکتر بشم
دودش که اذیتت نمیکنه خدا…!
::
::
عکس دل و جیگر سیاه میزنن رو پاکت سیگار که به خیال خودشون ما رو ترک بدن …
مَشتی ما اگه دل و جیگرمون نسوخته بود که سمت سیگار نمیرفتیم …
::
::
یک نخ آرامش دود میکنم به یاد ناآرامی هایی که از سر و کول دیروزم بالا رفته اند …
یک نخ تنهایی به یاد تمام دل مشغولی هایم …
یک نخ سکوت به یاد حرفهایی که همیشه قورت داده ام …
یک نخ بغض به یاد تمام اشک های نریخته …
کمی زمان لطفا ، به اندازه یک نخ دیگر ، به اندازه قدم های کوتاه عقربه …
یک نخ بیشتر تا مرگ این پاکت نمانده !
::
::
رو پاکت سیگار نوشته بود
“سیگار برای شما واطرافیانتان زیان آور است”
تو دلم گفتم: تو یه نفر اطراف من پیدا کن
قول میدم به خاطر اونم که شده سیگارو ترک کنم
::
::
آدم برفی هم گفت : تو به جای هویج برایم سیگار بگذار ،
خودم از پس بهار بر می آیم !
::
::
یه سری حرفای تلخ هست که باید نگفت و قورت داد و به گور برد
هرچی بیشتر از این حرفا داشته باشی,
بیشتر سیگار به دهنت شیرین میاد …
همین!
::
::
عشق مثله سیگار میمونه ،
اگه خاموش بشه میتونی دوباره روشنش کنی
اما هیچ وقت دیگه اون مزه ی اول رو نداره …
::
::
کاش پشت پاکت سیگار
به جای تصویر ریه ای بعد از کشیدن سیگار
تصویر اعصاب های خراب
قبل از کشیدن سیگار را می گذاشتند…!
::
::
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ کسی ﮐﻪ ﺷﺎﺩﯼﺷﻮ ﺑﺎ دوستاش ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ
ﺍﻣﺎ ﻏﺼﻪ ﺷﻮ ﺑﺎ ﺳﯿﮕﺎﺭ !
::
::
کــآش روزهــآے زنــدگــے اَم کــوتـآه بود . .
بــه تـِعدآد نــَפֿــ هـآے یــک پـآکــَت ســیگــآر . .
کــَم اَســت ، مـے دآنــَم . .
اَمـآ بـآ عـِشــق تـو בوב مــے شـُבَنـב وَ بــَر بـآב مــے رَفـتـَنـב
::
::
نپرس چرا سیگار میکشی ،
بپرس چی میکشی که انقدر سیگار میکشی !
::
::
من و سیگار درد مشترکیم …
از هردویمان کسی خوب کام گرفت
و بعد زیر پا له کرد درست زمانیکه به آخر رسیدیم !
::
::
از عجایب سیگار همین بس که
آتشش آرامت میکند در برابر کسی که دلت را آتش زده . . . !
::
::
چقدر تلخ بود کودکیم !
که سیگار را قاتل پدرم می دانستم
و چقدر سخت است امروز که قاتل پدرم را روزی هزار بار می بوسم . . .
::
::
میگن سیگار به آدم آرامش میده !
کاش یکی پیدا میشد بتونه قد یه نخ سیگار باشه …
::
::
تکلیف گفتنی ها که معلوم است …
زحمت نگفتنی ها هم می افتد بر گردن سیگار …
::
::
سیگار چه زیبا کام میدهد…
او تا صبح پیراهن سفیدش را برایم میسوزاند
و من از لبانش بوسه ها میگیرم
چه لذتی میبرم از این همخوابی
او از جان مایه میگذارد
و من از عمر
::
::
چه بارانی . . .
اماچه فایده !
تو اینجا نیستی و باران بی تو ؛
یعنی سوزاندن تن سیگار
آن موقع که برای قدم زدن میخواستمت نیامدی
حالا برای داغون کردنم برای چه آمدی
Cigarette_dddd
::
::
هوس سیگار کشیدن روی پشت بام
چند وقتیه به جونم افتاده
دلم میخواد به آسمون نزدیکتر بشم
دودش که اذیتت نمیکنه خدا…!
::
::
عکس دل و جیگر سیاه میزنن رو پاکت سیگار که به خیال خودشون ما رو ترک بدن …
مَشتی ما اگه دل و جیگرمون نسوخته بود که سمت سیگار نمیرفتیم …
::
::
یک نخ آرامش دود میکنم به یاد ناآرامی هایی که از سر و کول دیروزم بالا رفته اند …
یک نخ تنهایی به یاد تمام دل مشغولی هایم …
یک نخ سکوت به یاد حرفهایی که همیشه قورت داده ام …
یک نخ بغض به یاد تمام اشک های نریخته …
کمی زمان لطفا ، به اندازه یک نخ دیگر ، به اندازه قدم های کوتاه عقربه …
یک نخ بیشتر تا مرگ این پاکت نمانده !
::
::
رو پاکت سیگار نوشته بود
“سیگار برای شما واطرافیانتان زیان آور است”
تو دلم گفتم: تو یه نفر اطراف من پیدا کن
قول میدم به خاطر اونم که شده سیگارو ترک کنم
::
::
آدم برفی هم گفت : تو به جای هویج برایم سیگار بگذار ،
خودم از پس بهار بر می آیم !
::
::
یه سری حرفای تلخ هست که باید نگفت و قورت داد و به گور برد
هرچی بیشتر از این حرفا داشته باشی,
بیشتر سیگار به دهنت شیرین میاد …
همین!
::
::
عشق مثله سیگار میمونه ،
اگه خاموش بشه میتونی دوباره روشنش کنی
اما هیچ وقت دیگه اون مزه ی اول رو نداره …
::
::
کاش پشت پاکت سیگار
به جای تصویر ریه ای بعد از کشیدن سیگار
تصویر اعصاب های خراب
قبل از کشیدن سیگار را می گذاشتند…!
::
::
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ کسی ﮐﻪ ﺷﺎﺩﯼﺷﻮ ﺑﺎ دوستاش ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ
ﺍﻣﺎ ﻏﺼﻪ ﺷﻮ ﺑﺎ ﺳﯿﮕﺎﺭ !
::
::
کــآش روزهــآے زنــدگــے اَم کــوتـآه بود . .
بــه تـِعدآد نــَפֿــ هـآے یــک پـآکــَت ســیگــآر . .
کــَم اَســت ، مـے دآنــَم . .
اَمـآ بـآ عـِشــق تـو בوב مــے شـُבَنـב وَ بــَر بـآב مــے رَفـتـَنـב
::
::
نپرس چرا سیگار میکشی ،
بپرس چی میکشی که انقدر سیگار میکشی !
::
::
من و سیگار درد مشترکیم …
از هردویمان کسی خوب کام گرفت
و بعد زیر پا له کرد درست زمانیکه به آخر رسیدیم !
::
::
از عجایب سیگار همین بس که
آتشش آرامت میکند در برابر کسی که دلت را آتش زده . . . !
::
::
چقدر تلخ بود کودکیم !
که سیگار را قاتل پدرم می دانستم
و چقدر سخت است امروز که قاتل پدرم را روزی هزار بار می بوسم . . .
::
::
میگن سیگار به آدم آرامش میده !
کاش یکی پیدا میشد بتونه قد یه نخ سیگار باشه …
::
::
تکلیف گفتنی ها که معلوم است …
زحمت نگفتنی ها هم می افتد بر گردن سیگار …
::
::
سیگار چه زیبا کام میدهد…
او تا صبح پیراهن سفیدش را برایم میسوزاند
و من از لبانش بوسه ها میگیرم
چه لذتی میبرم از این همخوابی
او از جان مایه میگذارد
و من از عمر
::
::
چه بارانی . . .
اماچه فایده !
تو اینجا نیستی و باران بی تو ؛
یعنی سوزاندن تن سیگار