امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

× ــآی ـــآدمـــــهاـــ ×

#1
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یکنفردر آب دارد می سپارد جان.

یک نفر دارد که دست و پای دائم‌ میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید.

آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن،
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید

که گرفتستید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید،

آن زمان که تنگ میبندید
برکمرهاتان کمربند،

در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می‌کند بیهود جان قربان!

آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره،جامه تان بر تن؛

یک نفر در آب می‌خواند شما را.
موج سنگین را به دست خسته می‌کوبد

باز می‌دارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه‌هاتان را ز راه دور دیده

آب را بلعیده درگود کبود و هر زمان بیتابش افزون
می‌کند زین آبها بیرون

گاه سر، گه پا.
آی آدمها!

او ز راه دور این کهنه جهان را باز می‌پاید،
می زند فریاد و امید کمک دارد

آی آدمها که روی ساحل آرام در کار تماشایید!
موج می‌کوبد به روی ساحل خاموش

پخش می‌گردد چنان مستی به جای افتاده بس مدهوش
می رود نعره زنان، وین بانگ باز از دور می‌آید:
" آی آدمها "...
× ــآی ـــآدمـــــهاـــ × 1

پاسخ
 سپاس شده توسط Mไ∫∫ ∫MΘKξЯ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان