23-12-2011، 18:35
یه بار کاملا پام کباب شده.
7سالم بود.دامادمون تازه وارد جمع خانوادگیمون شده بود...وقتی مادرم چایی گرفته بود گذاشته بود اون طرف پاش طوریکه مشخص نمیشد.من نگاه کردم دیدم دامادمون چایی نداره....رفتم آشپزخونه چایی بریزم.خونه قدیمیمون آشپزخونش تو حیاط بود مادرمم متوجه نشدکه میرم چایی بریزم وگرنه نمیذاشت.یه اتکون کوچولو ازجاظرفی برداشتم تاچایی بریزم.وقتی خواستمم آب داغ بریزم روش استکون گیر کرد لبه سماور هرچی آب جوش بود ریخت روم ودادم رفت هوا.
یه بارم ده سالم بود.خواهرم اینا اومده بودن.رفتم اسفند دود کنم.کف دستم چسبید به ظرف داااااااااغ اسفند در حال دود...
ولی جای هیچ کدوم نمونده.
یه بارم 13سالم بود داشتم سسب زمینی سرخ میکردم...از روغن داغ افتاد رو پام....بازم اشکام جاری شد
بازم بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
7سالم بود.دامادمون تازه وارد جمع خانوادگیمون شده بود...وقتی مادرم چایی گرفته بود گذاشته بود اون طرف پاش طوریکه مشخص نمیشد.من نگاه کردم دیدم دامادمون چایی نداره....رفتم آشپزخونه چایی بریزم.خونه قدیمیمون آشپزخونش تو حیاط بود مادرمم متوجه نشدکه میرم چایی بریزم وگرنه نمیذاشت.یه اتکون کوچولو ازجاظرفی برداشتم تاچایی بریزم.وقتی خواستمم آب داغ بریزم روش استکون گیر کرد لبه سماور هرچی آب جوش بود ریخت روم ودادم رفت هوا.
یه بارم ده سالم بود.خواهرم اینا اومده بودن.رفتم اسفند دود کنم.کف دستم چسبید به ظرف داااااااااغ اسفند در حال دود...
ولی جای هیچ کدوم نمونده.
یه بارم 13سالم بود داشتم سسب زمینی سرخ میکردم...از روغن داغ افتاد رو پام....بازم اشکام جاری شد
بازم بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟