امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دخترک با ناز گفت.....

#1
دخترک با ناز گفت..... 1

دخترك با ناز به خدا گفت:

چطور زيبا مي آفريني ام و انتظار داري خود را براي همگان نمايان نكنم؟

خدا گفت:

زيباي من! تو را فقط براي خودم آفريدم.

دخترك،پشت چشمي نازك كرد و گفت:

خدا كه بخل نمي ورزد،بگذار آزاد باشم!



*خدا چادر را به دخترك هديه داد*

دخترك با بغض گفت:

با اين؟ اينطور كه محدودترم.اصلا مي خواهي زنداني ام كني؟

يعني اسير اين چادر مشكي شوم؟؟؟؟


خدا قاطع جواب داد:

بدون چادر،اسير نگاه هاي آلوده خواهي شد...

هر چيز قيمتي را كه در دسترس همه نمي گذارند.

تو جواهري...


دخترك با غم گفت:

آخر... آخر، آنوقت ديگر كسي مرا دوست نخواهد داشت.

نه نگاهي به سمت من خواهد آمد و نه كسي به من توجه ميكند!


خدا عاشقانه جواب داد:

من خريدار توام!

منم كه زود راضي مي شوم و نامم سريع الرضاست.

آدميانند و هزاران نوع سليقه!

هرطور كه بپوشي و بيارايي،باز هم از تو راضي نمي شوند!

اصلا مگر تو فقير نگاه مردمي؟

آن نگاه ها مصدومت ميكند.


*دخترك آرزويش را به خدا گفته بود و مي خواست چونان فرشته اي محبوب جلوه كند*

خدا با لطف جوابش را داد:

دخترك قشنگ!

وقتي با عفاف و حجابت در ميان گرگان قدم بر ميداري،فرشته اي!


دخترك،زبان دور دهان چرخانيد و گفت:

مگر خودت زيبايي را دوست نداري؟

اينطور ساده كه نمي شود!

مي خواهم جذاب تر شوم و خريدني...


مدادشمعي سرخش را برداشت و دو لبه ي دهانش را قرمز كرد.

ماژيك مشكي به دست گرفت و دور چشم هايش كشيد

و بعد هم چون برف سپيد جلوه مي نمود.

آبشاري از گيسوانش را هديه داد به نگاه ها،

"مــــــــــــفت و رايـــــــــــــــگان"


دخترك چون عروسكي در بازار دنيا،پشت ويترين خيابان خود را به نمايش كه نه،به فروش گذاشت.

برچسبي روي هر نگاه دخترك به چشم مي خورد:

"حــــــــــــراج شد.حـــــــــــــراج شد"


و هركس رد ميشد ميگفت:

آن چيز كه حراج شود حتما ارزش و قيمتي ندارد و همگان رد شدند و هيچ كس نخريدش...


سوره مباركه احزاب،آيه۵۹-وسائل الشيعه،ج۱۴،ص۱۷۲-نهج البلاغه،حكمت
سر بر شانه ی خدا بگذار تا قصه ی عشق را چنان زیبا بخواند
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت به رقص درآیی...
قصه ی عشق "انسان" بودن ماست...
پاسخ
 سپاس شده توسط ✖ ̶̶ℬ̶̶Å̶̶Ð̶̶ ̶̶Ш̶̶ϴ̶̶Ḻ̶̶ℱ̶̶ ✖ ، RєƖαx gнσѕт ، -Edgar ، ♥سحر♥ ، kiyarmin ، سورنا فاول ، ţђę ɱąŋ wђǫ şǫɭd ţђę wǫŗɭd ، G*O*H*A*R ، sara-ice girl ، زهراجون80 ، ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀ ، キム尺刀ム乙 ، ✔✘ζoΘdY✘✔ ، D.I.Z.E.R.E ، m.abdollahi ، #marya# ، karona ، حقوقدان انجمن ، ديمون ، blue girl ، mohammad31 ، √ ΙΔΙΞΗ SΤΙF √ . ، sama00 ، ❤nila❤
آگهی
#2
من نفهمیدم داستان ساخت عروسک دارا و سارا بود یا باربی یا داستان ادم و حواHuhHuh
Би садар эм нь бэлгийн хавьталд орсон

Тэр ...  нэртэй байсан
پاسخ
 سپاس شده توسط ℜ. mti ، mustafa ceceli
#3
عالیه ممنون از متن تون
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان