12-05-2014، 23:47
چولپان، اگر چه در فاصل سال های 1914 تا 1917 به مثابه یک روزنامه نگار ملی فعالیت خستگی ناپذیری داشت ولی آن چه او را به اشتهار ویژه رساند، اشعار مدرنی بود که در این سال ها می سرود.
عبدالحمید سلیمان اوغلو (چولپان)، نماینده بزرگ شعر معاصر ازبک در قرن بیستم است. چولپان، در سال 1893 میلادی در اندیجان دیده به جهان گشود و تحصیلات مقدماتی اش را در همین شهر به سرانجام رسانید. او زبان ترکی ازبکی و دیگر شاخه های زبان ترکی و نیز زبان های فارسی و عربی را به خوبی فرا گرفت و آن گاه به آموختن زبان روسی روی آورد و از طریق همین زبان، با نمونه های ادبیات مدرن غرب آشنا شد.
چولپان، اگر چه در فاصل سال های 1914 تا 1917 به مثابه یک روزنامه نگار ملی فعالیت خستگی ناپذیری داشت ولی آن چه او را به اشتهار ویژه رساند، اشعار مدرنی بود که در این سال ها می سرود.
نخستین شعرهای عبدالحمید چولپان، در سال 1922 منتشر شد. بولاق لار (چشمه ها)، اولین مجموعه شعر او بود که در همین سال به چاپ رسید. بعدها اوبغانیش (بیداری) را در 1924. تان سیرلاری (اسرار سپیده دم) را در 1926، و دو مجموع ساز و چور (ساز و بیابان) را در سال های ده 1930 منتشر ساخت. او نیز هم چون بسیاری از شاعران آن سال ها به جای آن که در مدح حکومت شوروی سابق (ازبکستان در آن سال ها جزو محدود شوروی بزرگ محسوب می شد) شعر بسراید، به سرایش اشعار ملی روی آورد و همین سبب شد بارها از سوی حاکمان سرزمین شوراها دچار سختی ها محدودیت ها و فشارهای شخصی و کاری شود.
چولپان، که بارها از طرف حاکمیت مورد تعقیب و آزار و اذیت قرار گرفته بود. در نهایت در تصفی خونین سال 1937 استالین دستگیر شد و پس از یک سال بازپرسی و شکنجه، در سال 1938، هنگامی که تنها 45 سال داشت، کشته شد.
چولپان (تخلص شعری عبدالحمید سلیمان اوغلو) در زبان ترکی ازبکی، به معنای ستار پروین یا عقد ثریا است که در ترکی آذری اولکر گفته می شود که تخلص شعری استاد حبیب ساهر است
در شعری که به ترکی عثمانی سروده، سده بیستم را عصر ناامیدی و از هم گسیختگی بشر می داند. به اعتقاد او، همچنان که از شعرش نیز پیداست، قرن بیستم، قرنی است که بسیاری از امیدهای بشر، به هیچی خواهد گرایید:
بوایمیش: بیلگی فن . هنر عصری
بوایمیش: یوکسلن. بشر عصری
حادثات اویله گوستریر کی بو عصر
یالنیز: شروشروشرعصری!
ترجمه:
این است عصر علم و فن و هنر
این است عصر عروج بشر
حادثه ها نشان می دهد که این عصر
هست عصر شرّ و شرّ و شر!
در این جا: ترجمه شعر کوتاه او را که در سال 1925 سروده شده، در پی می آوریم؛ با این توضیح که چولپان (تخلص شعری عبدالحمید سلیمان اوغلو) در زبان ترکی ازبکی، به معنای ستار پروین یا عقد ثریا است که در ترکی آذری اولکر گفته می شود که تخلص شعری استاد حبیب ساهر است:
مردم
مردم- دریا- موج. مردم- قدرت
مردم- عصیان. مردم- آتش مردم- انتقام.
مردم بپاخیزند. قدرتی نیست که آنان را بر جای نشاند
و قدرتی نیست که خواست مردم را هیچ بینگارد
عصیان مردم، سلطنت را هیچ کرد
خواست مردم، تاج و تخت را پوچ کرد
مردم بخواهند آزاد شود این سرزمین
و سایه ها از روی آن رخت بربندند
کافی است فقط بپاخیزند. غل غل کنند، بجوشند
به پیش روند بر آشوبند، برقصند...
نیستی و گرسنگی را هیچ می کنند این مردم
سرزمین خود را سیراب می کنند این مردم
قدرتم را از میان مردم می گیرم
و گشوده آغوش، به میان آن ها می روم....
عبدالحمید سلیمان اوغلو (چولپان)، نماینده بزرگ شعر معاصر ازبک در قرن بیستم است. چولپان، در سال 1893 میلادی در اندیجان دیده به جهان گشود و تحصیلات مقدماتی اش را در همین شهر به سرانجام رسانید. او زبان ترکی ازبکی و دیگر شاخه های زبان ترکی و نیز زبان های فارسی و عربی را به خوبی فرا گرفت و آن گاه به آموختن زبان روسی روی آورد و از طریق همین زبان، با نمونه های ادبیات مدرن غرب آشنا شد.
چولپان، اگر چه در فاصل سال های 1914 تا 1917 به مثابه یک روزنامه نگار ملی فعالیت خستگی ناپذیری داشت ولی آن چه او را به اشتهار ویژه رساند، اشعار مدرنی بود که در این سال ها می سرود.
نخستین شعرهای عبدالحمید چولپان، در سال 1922 منتشر شد. بولاق لار (چشمه ها)، اولین مجموعه شعر او بود که در همین سال به چاپ رسید. بعدها اوبغانیش (بیداری) را در 1924. تان سیرلاری (اسرار سپیده دم) را در 1926، و دو مجموع ساز و چور (ساز و بیابان) را در سال های ده 1930 منتشر ساخت. او نیز هم چون بسیاری از شاعران آن سال ها به جای آن که در مدح حکومت شوروی سابق (ازبکستان در آن سال ها جزو محدود شوروی بزرگ محسوب می شد) شعر بسراید، به سرایش اشعار ملی روی آورد و همین سبب شد بارها از سوی حاکمان سرزمین شوراها دچار سختی ها محدودیت ها و فشارهای شخصی و کاری شود.
چولپان، که بارها از طرف حاکمیت مورد تعقیب و آزار و اذیت قرار گرفته بود. در نهایت در تصفی خونین سال 1937 استالین دستگیر شد و پس از یک سال بازپرسی و شکنجه، در سال 1938، هنگامی که تنها 45 سال داشت، کشته شد.
چولپان (تخلص شعری عبدالحمید سلیمان اوغلو) در زبان ترکی ازبکی، به معنای ستار پروین یا عقد ثریا است که در ترکی آذری اولکر گفته می شود که تخلص شعری استاد حبیب ساهر است
در شعری که به ترکی عثمانی سروده، سده بیستم را عصر ناامیدی و از هم گسیختگی بشر می داند. به اعتقاد او، همچنان که از شعرش نیز پیداست، قرن بیستم، قرنی است که بسیاری از امیدهای بشر، به هیچی خواهد گرایید:
بوایمیش: بیلگی فن . هنر عصری
بوایمیش: یوکسلن. بشر عصری
حادثات اویله گوستریر کی بو عصر
یالنیز: شروشروشرعصری!
ترجمه:
این است عصر علم و فن و هنر
این است عصر عروج بشر
حادثه ها نشان می دهد که این عصر
هست عصر شرّ و شرّ و شر!
در این جا: ترجمه شعر کوتاه او را که در سال 1925 سروده شده، در پی می آوریم؛ با این توضیح که چولپان (تخلص شعری عبدالحمید سلیمان اوغلو) در زبان ترکی ازبکی، به معنای ستار پروین یا عقد ثریا است که در ترکی آذری اولکر گفته می شود که تخلص شعری استاد حبیب ساهر است:
مردم
مردم- دریا- موج. مردم- قدرت
مردم- عصیان. مردم- آتش مردم- انتقام.
مردم بپاخیزند. قدرتی نیست که آنان را بر جای نشاند
و قدرتی نیست که خواست مردم را هیچ بینگارد
عصیان مردم، سلطنت را هیچ کرد
خواست مردم، تاج و تخت را پوچ کرد
مردم بخواهند آزاد شود این سرزمین
و سایه ها از روی آن رخت بربندند
کافی است فقط بپاخیزند. غل غل کنند، بجوشند
به پیش روند بر آشوبند، برقصند...
نیستی و گرسنگی را هیچ می کنند این مردم
سرزمین خود را سیراب می کنند این مردم
قدرتم را از میان مردم می گیرم
و گشوده آغوش، به میان آن ها می روم....