04-05-2014، 19:31
(آخرین ویرایش در این ارسال: 04-05-2014، 19:32، توسط ғдф!ทд ^ــ^.)

روزی مردی خواب دید که مرده و پس از گذشتن از پلی زیبا به دروازه بهشت رسیده است...
فرشته ای که دربان بهشت بود به مرد گفت: برای ورود به بهشت باید صد امتیاز داشته باشید...
کارهای خوبی را که در دنیا انجام داده اید ، بگویید تا من به شما امتیاز بدهم...
مرد کمی فکر کرد و گفت: خب من با همسرم ازدواج کردم ، 50 سال با او به مهربانی رفتار کردم
و هرگز به او خیانت نکردم...من اورا ازصمیم قلبم دوست داشتم...
فرشته گفت: این سه امتیاز...
مرد اضافه کرد : من در تمام طول عمرم به خداوندمهربانم اعتقاد داشتم و حتی دیگران را هم به راه راست هدایت می کردم...
فرشته گفت: این هم یک امتیازبرای شما...
مرد کمی دلگیر شد و بعد از مدتی باز ادامه داد : آهان یادم آمد...من...من در شهر نوانخانه ای
ساختم...و کودکان تنها و بی سرپناه را آنجا جمع کردم و به آنها کمک کردم تا احساس تنهایی
نکنند...
فرشته آرام گفت: این هم شد دو امتیاز...
مرد در حالی که اشک از چشمانش جاری بود ، ناامید گفت: با این وضع من هرگز نمی توانم داخل
بهشت شوم مگر اینکه خدای خوبی ها ،خدای مهربانم لطفش را شامل حال من کند...
فرشته لبخندی زد و گفت : بله،حالا شد...
تنها راه ورود بشر به بهشت ، موهبت الهی است و حالا این لطف بسیار شامل حال شما شد و
اجازه ورود به بهشت برایتان صادر شد...!
داخل شوید......
