وان دایرکشن و سوپرمغز ایران4 - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: آهنگ و موسیقی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=26) +--- موضوع: وان دایرکشن و سوپرمغز ایران4 (/showthread.php?tid=89950) |
وان دایرکشن و سوپرمغز ایران4 - سوپرمغز - 20-02-2014 اینم از قسمت 4:~~~~این حرفم باعث شد از هم فاصله بگیرن و هردوتاشون مثل لبو سرخ شدن.بعد همه زدیم زیر خنده......................................................... دقت که کردم دیدم جز زین و نایل (البته بیشتر زین چون انا نیذاشت به اطراف نگاه کنه)همه پسرا چشمشون ب من بود منم دیگه داشتم کلافه میشدم.رفتم که بهشون بگم آدم ندیدید ایا که طبق معمول نیلو پرید وسط حرفم من:ببخشید شماها...................... نیلو:هییییییییی.نگین .اهم ....اهم.........بیا ما......بیاما بریم تو کمک بکنیم... هری :چی میخواستی بگی؟بذار حرفشو بزنه نیلو....... من :میخواستم بگم که............... ثنا و شکیبا و انا که همه فهمیده بودن میخوام ف/ح/ش بارونشون کنم سریع حلم دادن و منم پرت شدم تو خونه پسرا همه ماتشون برده بود//نیلو//: دقت که کردم دیدم نگاه پسرا روی نگین زوم شده .و نگینم که هروقت احساس میکنه پسری بیش از حد نگاه ش میکنه ف/ح/ش بارونش میکنه منم تا دیدم دهن نگین باز د سریع پریدم وسط حرفش و جلوو گرفتم که هری به نگین گفت هری: چی میخواستی بگی؟بذار حرفشو بزنه نیلو....... نگین: میخواستم بگم که............... اما این بار منو ثنا و شکیبا و انا پرتش کردیم تو خونه لیام :هی چیکارش داشتید ؟چرا این کارو کردید؟ شکیب:هیچی .......هیچی.................فقط....... زین:فقط چی؟ انا:هیچی فقط اگه نگین میموند اینجا ممکن بود ناراحتتون کنه. هری:چرا ؟مگه چیکار میخواست بکنه؟ من:هیچی .........امم ام اون یکم حساسه .........میدونی اون دوست نداره کسی زیاد نگاش کنه.میدونم که یکم غیر معموله اما اون اینجوریه دیگه...........یکم با بقیه فرق داره لویی:اره وقتی روی بالکن دیدمش سریع خودشو قایم کرد.راستی اصلا شما اینجا چیکار میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!! بقیه پسرا هم ی علامت سوال بزرگ رو میشد تو صورتشون دید ثنا:ما باید اینو از شما ها بپرسیم ؟!شما ها چیکار میکنید اینجا؟ نایل:اینجا خونه تیمی ماست.و شما؟ ما ها دهنمون باز مونده بود که دوباره سر و کله نگین پیداش شد. //نگین//: هی.... شما دخترا انتظار ندارید که من اینجا همه کارا رو انجام بدم.وقتی رفتم جلو تر دیدم همه فکشون تا زمین رسیده من :باز چه مرگتونه؟چه غ/ل/ط/ی کردید؟ نایل:چی؟ اینا که گفتی یعنی چی؟ من:هیچی هیچی ولش کن.حالا چه خبره؟چی شده؟ انا رو به نایل گفت:امکان نداره!!!!!!!!!!!!! من:چی چیو امکان نداره .ما اینجا چغندریم ایا؟ پسرا بازم داشتن میخندیدن دیگه داشتم جوش می اوردم من رو به پسرا:ببخشید اصلا شما ها اینجا چیکار میکنید؟ لیام:ما باید از شما بپر سیم! من :خب اینجارو واسه تمرین خریدیبم که کارامونو توش انجام بدیم!وشما؟ پسرا هم دهنشون چهار طاق باز شد من با داد:میشه یکی ب منم بگه اینجا چ خبره؟ لیام:خب........... اون خونه روب رویی خونه تیمی ماست من:چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خب.خب .................خب اینکه چیزی نیستش که .مگه نه ؟ من آروم گفتم:ای بخشکی شانس .اما فکر کنم همه شنیدن .هری هم با ی خنده که شیطنت ازش میبارید گفت هری:این که عالیه همسایه شدیم! من نزدیک بود برم قاتلش بشم ...... من:چه رویی داری بشر! هری:خواهش میکنم ما به شما درس پس میدیم منم دیگه طاقت نیاوردم و سریع رفتم تو خونه و به دخترا هم گفتم بیان تو..همونجا بود که ی بار دیگه چشمم بهش افتاد که داشت زیر پوستی میخندید منم که استاد چشم غره رفتن هستم.ی چشم غره ای به هر پنج تاشون رفتم ک نزدیک بود سکته کنن(البته مطمئن نیستم اما قیافه هاشون که اینو میگفت)بعد از ظهر بود و همه رفته بودن خونشون.منم راه افتادم که دوباره هری رو دیدم ک داره از خونه میاد بیرون و باهام چشم تو چشم شد .سریع نگاهمو ازش دزدیدم و رفتم که سوار ماشین بشم اما اون اومد نزدیکم و...............................منتظر ادامه داستان باشید.داره هیجانی میشه..................... مزد ما هم فراموش نشه(سپاس و نظر RE: وان دایرکشن و سوپرمغز ایران4 - DiReCtIoNeR GiRl - 20-02-2014 سریع ادامشو بزار RE: وان دایرکشن و سوپرمغز ایران4 - سوپرمغز - 20-02-2014 باشه |