» سـوتـیـکده « - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +---- انجمن: مطالب طنز و خنده دار (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=76) +---- موضوع: » سـوتـیـکده « (/showthread.php?tid=89750) |
RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - _єяяσя_ - 21-07-2014 3-4 نفر بودیم با دوستا داشتیم میحرفیدیم دوستم خواس بگه دختر دوست بابام گفت دوس دختره بابام... داشتم با بی افم میحرفیدم خواستم بگم دوس پسر دوستم گفتم دوست دوس پسرم...اون من RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - negin23 - 22-07-2014 من همیشه بعد از کلاس هام با دوستام بدون اینکه بابام بفهمه میرفتم بیرون اخه بابام خوشش نمیومد اون موقع تو بیرون باشم . خلاصه همش حواسم به درو ورم بود که بابام نباشه یه بار داشتم از خیابون رد میشدم سه دفعه دیدم بابام روبهرومه. اومدم بگم اوه مای گاد ، بابام اشتباهی گفتم اوه اوه اوه بابام گاد RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - درسا~jojo - 23-07-2014 یه بار با دوستم رفته بودیم خرید از هیچ چی خوشش نمیومد منم خسته بودم چندتا صندلی تو پاساژ بود دوستم گفت :حالا چیکار کنیم اومدم بگم( بیا بریم فعلا یکم بشینیم) گفتم بیا بریم فعلا یکم بمیریم دوستم یه بارم با دوستم تو ماشین بودیم لب پارک منتظر اون یکی دوستم یکه پسره کنار ماشین به درخت لم بودم هی به من میگفت شماره بده اومدم حالشو بگیرم خواستم به دوستم بگم (کسی چیزی گفت ) گفتم کسی یکی بود !!!!!!!!!! شاید این سوتی یکم بی ادبانه باشه ولی به بزرگی خودتون ببخشید یه بار تو مغازه مانتو فروشی بودیم یه بطری اب یخم دست فروشنده بود دوستم تو اتاق پروف بود منم ناجور تشنم بود رو به پسره کردم گفتم ابتو میدی بخورم پسره بیشورم خیلی منحرف بود خندید گفت؛ ابمو ؟؟؟؟؟: میگفتم زمین دهن باز کنه برم توش RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - سینا z شهران - 25-07-2014 تو کلاس زبان انگلیسی امد بگم پیپل یعنی مردمگفتم پیپلی من معلم بچه ها:84: RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - ◎˚※~behrad~※˚◎ - 26-07-2014 من تاحالا سوتی ندادم فقط یه بار یه دختره از مدرسه داشتن میومدن بیرون دختره با زیپ سویشرتش درگیر بود یهو بلند به دوستاش گفت : بچه ها زیپمو باز میکنید فقط پارش نکنید اقا کل کوچه رفتن رو هوا هیچی دیگه منم رفتم جلو گفتم بده برات بازش کنم نترس پاره نمی شه بیچاره دیگه اصلا بیرون افتابی نمی شد RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - Dead Silence - 26-07-2014 یادش بخیر قدیما ماست 500 هم بود ._. ! رفتم مغازه گفتم ماست 500 یی چنـده ؟ :|||| البته این سوتی من نبود._. ! من بد تر از این تو مغازه سوتی داده بودم ._. نگفتم ریا نشه ._. :V RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - First Star - 26-07-2014 خب عاغا :| خونه عموم بودیم از توی کوچه صدا میمومد ! عموم رفت دم پنجره گف چیزی نیس چهار تا پسرن :| منم از دهنم در رف گفتم "آخ جـون " -____- آبروم رف ینی :| RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - † αƖιєη † - 27-07-2014 هه ^_^ خالم زنگ زده بود .. مامانم گف هرکی زنگ زد بگو نمیتونم جواب بدم .. منم یادم رفت بود چی بگم : من : الو ؟! + سلام خاله (: - اعع خاله (: + خوبی ؟! - آوره (: + چی کار میکنی ؟! - هیچی ، بیکاریم ._. + این ورا نمیای خاله (: - کلاس دارم و وقتمم پره ._. + باشه (: مامان کو ؟! [ حالا مامانم تو اشپزخونه بود داشت غذا درست میکرد ] ( منم بلند داد زدم مــــآمــــآن به خاله بگم هستی یا نه ؟! ) :| حالا تلفن هم دستم بود خالمم داشت میشنید :| مامانم :|||||||||||| خالم /: من :S RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - kosar93 - 27-07-2014 یه بارایفون خونه زنگ خورد برداشتم یه مرده گفت این ماشین مال شماس جلودرخونه ماپارک کردین منم گفتم یه لحظه گوشیرونگه دارین ازبابام بپرسم البته خنگ نیسمایه دفعه تلفنوباایفون اشتباگرفتم RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - Dead Silence - 27-07-2014 ی بار رفته بودم متـرو ! ب جا اینکه کارت اعتباری ُ بزنم ب جا کارتا ،زدم ب صفه ی کارت ._. :|| ینی آخر خندههه بود :|||||||| .. |