انجمن های تخصصی  فلش خور
» سـوتـیـکده « - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+---- انجمن: مطالب طنز و خنده دار (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=76)
+---- موضوع: » سـوتـیـکده « (/showthread.php?tid=89750)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28


RE: » سـوتـیـکده « - MeiChiLu - 31-07-2015

رفتم سی دی فروشی یه فیلم بود به اسم خونخواران دریایی
به یارو گفتم خونجواران دریایی رو میدین  KHonkharan   اسم فیلمه   -     چیزی که من گفتم      khonjoaran
من Dodgy 
یارو Big Grin


RE: » سـوتـیـکده « - sara006 - 01-08-2015

:Laie_23:
منو خودت


RE: » سـوتـیـکده « - کیوان دربندی(ترافیک) - 02-08-2015

کلید اسرار /این قسمت ... ثواب

((ما تو ژاپن یه ضرب المثل داریم که میگه ... دو جور اسگل داریم
اونا که خیلی ساده ان .. و اونایی که فک میکنن خیلی زرنگن))
یروز مادرمو داشتم میبردم شمال. خاستم مثلا یجوری زیدم هم با خودمون ببرم.
یجا باهاش سره جاده چالوس قرار گذاشتم .. از شانس بارونم میبارید
مادرم تا اینو دید گفت کیوان جان ببین کجا میره تا یجایی ببیریمش     " ثواب " داره...
منم که اصن دیوونه کارای ثواب ... خلاصه
نشست عقب دیدم یا ابل فض ... تمام روکشای ماشین خیس شد ...
اسمش رویا بود ..ینی چنان خشمی تو چشاش بود که گفتم این 
عمرا نذاره تواین سفر باهم ثواب کنیم
قبل مرزن آباد کناره یه باغه تک و خلوت زدم کنار.. گفتم یه چایی بخوریم
دیدم باغبونه اومد جلو در باغ
ینی تا دیدمش گفتم .. عااااها 
داداکیوان این باغبون نیس .. فرشته س ..
. پیاده شدم سه شماره  رفتم تو مخش ... گفتم حقیقتش من با زیدم میخاستیم اگه اجازه بدی یه قدمی تو باغتون بزنیم
گفت خاهش میکنم ... قدم چیه اون گوشه باغ یه آلاچیق هست که در داره .. اونجا برید راحت حرفاتونو بزنید
گفتم.. عاره ... مابریم حرف بزنیم ..
اومدم توماشین گفتم مامان یه چایی هم واسه این حاج عاقا بریز .. بعد روبه رویا گفتم .. منم میرم یه قدمی تو باغ بزنم
خلاصه پشت سرم اومد .. رفتیم تو آلاچیق ..ینی چشمتون روز بد نبینه یه رب داشت توضیح میداد چطور ماشینا میافتادن تو چاله آب و این کناره جاده گلی میشده ... خلاصه نیم ساعت طول کشید تا 
آروم شه .... تازه میخاستم به امور ثواب بپردازیم دیدم یکی داره محکم میکوبه به در ...
درو باز کردم دیدم باغبونس ... با لحجه ملایم شمالیش گفت 
ای عاقا پس چه کار میکنی دوساعته این تو
اومدم بیرون و خیلی جدی بهش گفتم
چیکار کنم خیلی ناز میکنه .. راه نمیده لامصب ....
برگشت گفت ....
شما بچه تهرانیا فقط اسمتون بد درفته . من یه رب پیش مخه مادرشو زدم .. تو یه الف بچه را نمیتونی رام کنی ...
من? ..مادرش؟
مادره کی؟ 
---- نه !!!
مادرش!!!!!?
یهو پشت سرم آلاچیق منفجر شد ...
رفتم تو دیدم رویا داره وسط  قل میخوره ... 
رفتم سمت ماشین دیدم .............. به به 
مامان خانوم یه موشما پره میوه کنارشه .. داره پوس میگیره
تو راه هی مامان میگفت  خیلی عاقای مهربونی بود ... هی رویا بی صدا غش میکرد  کفه ماشین..
منم که کفری شده بودم میگفتم فقط  مهربون بود ؟ یا اهل ثوابم بود .????


RE: » سـوتـیـکده « - یلدا930 - 02-08-2015

یه روز ساعت استراحت رفتم توکلاسمون دیدم بچه ها دارن میرقصن{همون دیوونه بازی}منم رفتم وسط
چشمتون روزه بدنبینه بااولین بالاپریدن افتادم پام پیچ خورد
تا2هفته توگچ بود.


RE: » سـوتـیـکده « - saba 3 - 03-08-2015


.....


RE: » سـوتـیـکده « - bari - 24-08-2015

تو کلاس زبان بودم
بعد معلمم مرده داشت درس میداد
منم اصلا حواسم نبود انگشت وسطی دستم رو صورتم گذاشتم بعد دیدم معلمم و بایه پسره بهم چشم غره رفتند بعدفهمیدم چه گندی زدم Confused



!!!!!

رفته بودم با مامانم دکتر
خواستم بگم اغادکتر دست مامانم کبودشده گفتم کمپوت شده
دکتره کلی بهم خندید Dodgy 
Dodgy توافق محوشدم Confused


RE: » سـوتـیـکده « - ραяα∂ιѕє- - 24-08-2015

رفتم  مغازه گفتم سلام
این دوغا گازدارن
بی گوزشون کجاست
بعدم با اعتماد به نفس اومدم بیرون-_-
مرده :|
هر هر هر *یر میدونم جالب بود


RE: » سـوتـیـکده « - IM JUST TIRED - 25-08-2015

یه کم بی ادبیه تومدرسه بودم بعدرفیقم باکتاب زدپس کلم منم میخواستم بگم چیزم دهنت گفتم چیزت دهنم Big Grin


RE: » سـوتـیـکده « - Aiden Pearce - 25-08-2015

به رفیقم زنگ زدم باباش برداشت گوشیو گفتم ببخشید فلانی هست ؟ گفت نه 
منم گفتم پس هر وقت اومد گوشیو بدین بهش |: 


RE: » سـوتـیـکده « - اتیش 18 - 26-08-2015

همین الان میخواستم بگم نامردی کرد گفتم نامریی کلد :cool: خخ