انجمن های تخصصی  فلش خور
» سـوتـیـکده « - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+---- انجمن: مطالب طنز و خنده دار (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=76)
+---- موضوع: » سـوتـیـکده « (/showthread.php?tid=89750)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - کیمیا12 - 31-08-2014

خوبHeart


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - __mooni__ - 02-09-2014

یه بار یکی ازم پرسید متولد چه سالی هستی؟؟!!

منم بهش گفتم 92Big Grin

من یه سالمهBig Grin



RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - کیوان دربندی(ترافیک) - 05-09-2014

یبار خونه مهدی شهبازی یکی از فابای
5 سال پیشم نشسته بودیم خواهرشم یه وقتایی
میومد یه پخت و پذی میکردو میرفت
خیلی راحت بودیم با هم، اسمشم روژان بود
خلاصه روژان برگشت گفت کیوان واسه مهدی
یه دختر پیدا کردم ، هلو.. بیا ببین چه زن داداشی
بشه واست.....
مهدی برگشت گفت تو بیل زنی خاستگارای پریشبتو بپا که دارن پیچ میخورن
گفتم آره روژان بالاخره حاجتت و از آقا گرفتی؟
روژان که میخواست از موضع ضعف بیاد بیرون
گفت.
حاجت؟
چنان سرشو کوبیدم به طاق که بدونه با کی طرفه
من فعلا قصد ازدواج ندارم....
منم یهو گفتم ""
(( روژان این جمله کلیشه ایه تنگا اصلا بهت نمیاد))
یعنی مهدی چنان بد میخندید که هر لحظه خجالتم چند برابر میشد
:-#


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - pooyesh - 05-09-2014

ینی عاششششششششششقتم کیوان


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - تن های تنها - 05-09-2014

من یه بار اومدم به مهمونا شیرینی تعارف کنم گفتم بفرمایید دهنتونو سرویس کنیدBig Grin


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - __mooni__ - 05-09-2014

یبار اومدم بگم زمین لرزه گفتم زمین زلزله...!!!Angel


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - ◎˚※~behrad~※˚◎ - 08-09-2014

افتادم دنبال  دختره  دختر برگشت بهم بگه تو به من نمی خوری  گفت من به تو نمی خورم  بیچاره کلا دیگه جلوم افتابی نمی شد


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - ♥غوغا♥ - 09-09-2014

یه بار رفتم در خونه دوستم.نمیدونستم زنگشون کدومه همیشه زنگ میزدم به تلفنش درو باز میکرد.
خلاصه اون بار شارژ نداشتم منم شانسی یکی از زنگارو زدم .داداشش که کوچیکه دبستانیه از پشت آیفون گفت : بله؟؟
هول شدم،گفتم الو ؟؟ منزل فلانی ؟؟!!!
هیچی دیه آبروم رف ×___×


یبار هم توی اسم فامیل ، از ت . تو اعضای بدن مونده بودیم همه.. یه هو داد زدم یافتم و استپ کردم.موقعه خوندن،نوبتم که شد با نیش باز گفتم
تشتک_ زانو !!! (همون کشکک زانو )
عاغا من تا یه مدت درازی که تا همین چند وقت پیش بود سوژه مجلس بودم...... ×___×

نابودم اصن ....×___×


یه بارم رفتم مغازه ایی که ازش موس بی سیم خریده بودم،گفتم موسم خرابه هی باید باتری شو عوض کنم!
گفت گفتم که وایرلس ( اگه درست یادم باشه و اشتباه نکنم) مصرفش بالاس!
منم گفتم اینترنتم وایرلس نیس که !!!

اون موقع خوابه خواب بودم..تازه از کلاس اومده بودم ساعت 3 بعد از ظهر تا 8.آقا این یارو هم مجرد و خیلی پر رو !!
دیگه حسابی آبروم رفت ..... ×____×


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - amirfg - 09-09-2014

بازم بزار 
سپاس
Heart


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - خخخخ - 09-09-2014

اعتراف می کنم ، رمز ایمیلم را شماره تلفن خونه گذاشته بودم وقتی تلفن ها هشت رقمی شد من هم رمز ایمیلم را هشت رقمی می زدم !!!
هوشم تو شلغم!!!:-P