داستان ترسناک!!!!!بیا ضرر نمیکنی به خدا 17 - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: داستان ترسناک!!!!!بیا ضرر نمیکنی به خدا 17 (/showthread.php?tid=88012) |
داستان ترسناک!!!!!بیا ضرر نمیکنی به خدا 17 - ( DEYABLO ) - 12-02-2014 داستان پيرمرد وقتي چهارده سال داشتم پدر و مادرم از يكديگر جدا شدند و من، مادر، خواهر و برادر كوچكم به خانه ارواح مادربزرگ و پدربزرگ نقل مكان كرديم. از آنجا كه من نوه بزرگ نانا و پدربزرگ بودم اوقات زيادي را در كنار آنها ميگذراندم ولي آن زمان كه با مادر، خواهر و برادرم به آن جا رفتيم بيش از هر زمان ديگري فعاليتهاي ارواح را احساس ميكردم. نميدانم درست است يا غلط ولي بارها شنيدهام ارواح از بچهها انرژي ميگيرند و من، در آن زمان كه سه بچه در آن خانه حضور داشت اولين شبح را به چشم ديدم. آن روز روي تختم به خواب عميقي فرو رفته بودم كه ناگهان بيدليل بيدار شدم. صداي زنگ ساعت طبقه پايين به گوشم خورد و ناخودآگاه به ساعت شماطهدار اتاقم نگريستم. دقيقا نيمهشب بود. احساس غريبي داشتم. فكر ميكردم كسي مرا تماشا ميكند. به پايين تختم نگاه كردم. غباري سپيدرنگ ديده ميشد. آن غبار يا مه شبيه به يك انسان بود. انساني كه هيچ قسمت از اندامش قابل ديدن و شناسايي نبود. پيش خودم تجسم كردم كه او يك پيرمرد با ريش سفيد است. خيلي ترسيدم، برگشتم و به روي شكم خوابيدم و بالش را روي سرم فشار دادم. لازم به گفتن نيست كه آن شب ديگر خوابم نبرد. در طول اين سالها خيلي اتفاقات در آن خانه افتاده است كه همه آنها انسان را به ياد ارواح و اشباح مياندازد. خيلي چيزها ناپديد ميگشتند و بعد از مدتي خود به خود در جايي پيدا ميشدند كه صدبار گشته بوديم. بوهايي عجيب از عطرهاي قديمي در فضا ميپيچيد يا حتي گاه پيانو نيمههاي شب به خودي خود آهنگ مينواخت. پایان اگه میشه این سپاس و نظر را بدید اگه بازم خوستید بگید RE: داستان ترسناک!!!!!بیا ضرر نمیکنی به خدا 17 - TinaMk - 13-02-2014 ههرههر مامان بزرگ منم همیشه اینو میگه هر هر RE: داستان ترسناک!!!!!بیا ضرر نمیکنی به خدا 17 - ( DEYABLO ) - 06-03-2014 RE: داستان ترسناک!!!!!بیا ضرر نمیکنی به خدا 17 - ✘ӍДЯЈДл✘ - 06-04-2014 thank you RE: داستان ترسناک!!!!!بیا ضرر نمیکنی به خدا 17 - فوتبالیست2 - 16-04-2014 (06-04-2014، 18:55)marjan99 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.دیوانه شدم نمی شه تنکیو ننویسی RE: داستان ترسناک!!!!!بیا ضرر نمیکنی به خدا 17 - fatemehn - 16-04-2014 خیلی خوشم نیومد. RE: داستان ترسناک!!!!!بیا ضرر نمیکنی به خدا 17 - someone× - 17-04-2014 رس نداشت RE: داستان ترسناک!!!!!بیا ضرر نمیکنی به خدا 17 - Sieiry - 17-04-2014 کجاش ترسناکه؟ RE: داستان ترسناک!!!!!بیا ضرر نمیکنی به خدا 17 - ترول - 17-04-2014 بازم بزارررر.... دمت اجاق گاز.... اینم سپاست RE: داستان ترسناک!!!!!بیا ضرر نمیکنی به خدا 17 - ❤ ArLiYa ❤ - 10-10-2015 خوب بود |