داستان مامان و عمو حسن - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +--- موضوع: داستان مامان و عمو حسن (/showthread.php?tid=80711) صفحهها:
1
2
|
داستان مامان و عمو حسن - pesare bad - 12-01-2014 صدای زنگ تلفن - دخترک گوشی رو بر میداره - سلام . کیه؟ - سلام دختر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش! - نمیشه! - چرا؟ - چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن! ... سکوت ... عمو حسن نداریم! - چرا داریم. الآن پهلو مامانه. - ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن. برو بزن به در و بگو بابا اومده خونه! - چشم بابا! ... ... چند دقیقه بعد ... - بابا جون گفتم. - خوب چی شد؟ - هیچی. همینکه گفتم یهو صدای جیغ مامانم اومد بعد با عجله از اطاق اومد بیرون همینطور که از پله ها میدوید هول شد پاش سر خورد با کله اومد پایین. نمیدونم چرا تکون نمیخوره دیگه؟ - خوب عمو حسن چی؟ - عمو حسن از پنجره پرید توی استخر. ولی پریروز آب استخر رو خودت خالی کرده بودی یک صدای بامزه ای داد نگو! هنوز همون طور خوابیده! - استخر؟ کدوم استخر؟ ببینم شماره ******** نیست؟ - نه! - ببخشین مثل اینکه اشتباه گرفتم. RE: داستان مامان و عمو حسن - M ATIN - 12-01-2014 RE: داستان مامان و عمو حسن - hasanjalali - 12-01-2014 RE: داستان مامان و عمو حسن - عاشق(ali) - 12-01-2014 ووووااااااااای چقدرجالب بود:84: RE: داستان مامان و عمو حسن - azary - 12-01-2014 تکراری RE: داستان مامان و عمو حسن - مروارید - 12-01-2014 RE: داستان مامان و عمو حسن - گل رز آبی...!!! - 12-01-2014 هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه: RE: داستان مامان و عمو حسن - ρѕуcнσραтн - 12-01-2014 دمت گرم RE: داستان مامان و عمو حسن - இFATEMEHஇ - 12-01-2014 عااالی بود مرسییییییی RE: داستان مامان و عمو حسن - DiReCtIoNeR GiRl - 12-01-2014 خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ |