یه داستان طولانی پلیسی ورومانتیکی.قسمت2 - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +--- موضوع: یه داستان طولانی پلیسی ورومانتیکی.قسمت2 (/showthread.php?tid=74798) |
یه داستان طولانی پلیسی ورومانتیکی.قسمت2 - رومیناخویی زاده - 18-12-2013 درآمریکایه دختری بودبه اسمmako.مکو فرانسوی بودو عاشق سربازشدن.رفت درارتش آمریکااسمشم یادم نیست.مکویه مردهمسن وسالشومیبینه که اسمش هستlongbowاین لانگ بوهه یه دخترسربازدیگرودوست داشت اسمش اسنیک بایت بوده.مکویه روزرفته بودتاصبحانه لانگ بورا بیاره بعددیدداره اسنیک و میبوسه مکو فرارکردتا رسیدبه یه جنگل بعدلانگ میگه که ببخشیدو...بعدمکورومیبوسه بعدچندروزدیگه اسنیکه میفهمه حاملست بعدبه لانگ بو میگه ولانگ بوتوپوست خودش نمیگنجه.مکوهم رفت بایه سربازدیگه به اسمpitbull.پیته هم اسنیکرو دوست داشت.مکوهم میفهمه که حاملست.ولی ازgascanچون یه چندروزیهم بااون بود.بچه اسنیک پسرمیشه به اسم کریستین بچه مکودخترمیشه به اسم ملیسا.ملیساوقتی به دنیامیادقبلش مادرش بایه بمب اتمی میمیره.ملیساهم میره تودکا(روستایی درسومالیا)کریستینم عاشق سربازی بودرفت تا دکارو یک پارچه سازه.دوستاشم به اسم:دیوید-جو-جیک بودند.دیویدهم ملیسارودستگیرمیکنه ومیبره پیش کریستین.کریستینم عاشق ملیسامیشه وملیساهمچنین.ملیساهفته بعدمیره امریکاتابره سربازبشه وکریستینم میبینتش.اتفاقا اوناتویه جنگ باهم رفتن کریستین دستشوگرفت وگفت:نرو.نرو.توکه صورت قشنگی داری نبایدکثیفش کنی وبوسش میکنه.چندروزبعدهم کریستین بادیویددعوامیکنه وباهم قهرمیشن.ملیسا2بچه به دنیااورد:مکو2-جیسون.جیسون میمیره ومکو2نه.لانگ بواومدودرمراسم هالووین بمب میزاره وملیساسعی میکنه تابمبوخنثی کنه ولی بمب منفجروخودش مثل مادرش میمیره.یه دخترایرانی هم به اسم دارلارفت آمریکاودستگیرش کردن.فرمانده گفت:خب سن:27سال.ملیت:ایران؟فرمانده هم چون ازایران بدش میادبه دیویدمیگه شلاقش بزن ولی وقتی دیدش نتونست بزنتش.1روزبعددیویدبهش میگه بیاتومهمونی بعددارلاباخودش میگه:هاهابرای چی عاشق یه سربازشم؟ادامه درقسمت2 RE: یه داستان طولانی پلیسی ورومانتیکی.قسمت2 - Mr.Robot - 23-12-2013 انتقال داده شد ! |