![]() |
داستانی از رسول اکرم(ص) - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41) +--- موضوع: داستانی از رسول اکرم(ص) (/showthread.php?tid=74750) |
داستانی از رسول اکرم(ص) - ★ ᗰᗩᕮᗞᕮ ★ - 18-12-2013 )معاونت در کار
پیغمبر و گروهی از یاران در سفر بودندوبرای استراحت و غذا خوردن در محلی ایستادند.گوسفندی برای غذا تهیه کردند.یکی گفت:ذبح بامن. دیگری گفت:قطعه قطعه کردن گوشت هم بامن یکی ذیگر گفت:پخت بامن پیامبر(ص)فرمودند:جمع کردن هیزمش هم بامن. یاران ایشان گفتند:یارسول ما هستیم و این کار ها را بر عهده می گیریم. ایشان فرمودند:میدانم به همه کار ها می رسید. ولی من خوشم نمیاید بی کار باشم. ![]() RE: داستانی از رسول اکرم(ص) - 1399 - 18-12-2013 آبجی تک عکسسسسسسسسس ![]() ![]() |