انجمن های تخصصی  فلش خور
▬♥▬ خَـــراش عـــــــشـــــــــــق ▬♥▬ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: فرهنگی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=35)
+--- موضوع: ▬♥▬ خَـــراش عـــــــشـــــــــــق ▬♥▬ (/showthread.php?tid=74717)

صفحه‌ها: 1 2


▬♥▬ خَـــراش عـــــــشـــــــــــق ▬♥▬ - ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ - 18-12-2013

چند سال پیش در یک روز گرم تابستان پسر کوچکی با عجله لباسهایش را درآورد و خنده
کنان داخل دریاچه شیرجه رفت. مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت می برد.
مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی فرزندش شنا می کند. مادر وحشت زده به سوی دریاچه دوید و با
فریاد پسرش را صدا زد. پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود.
تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت و به زیر آب کشید. مادر از راه رسید و از روی
اسکله بازوان پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر به
کودکش آنقدر زیاد بود که اجازه نمی داد پسر در کام تمساح رها شود.

کشاورزی که در حال عبور از آنجا بود صدای فریاد مادر را شنید. به طرف مادر دوید و با
چنگک محکم بر سرتمساح زد و او را فراری داد.

پسر را سریع به بیمارستان رساندند. . .

دو ماه گذشت تا پسر بهبود پیدا کند.
پاهایش با آرواره‌‌های تمساح سوراخ سوراخ ‌شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود.

خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد از او خواست تا جای زخم هایش را به او نشان دهد.
پسر شلوارش راکنار زد و با ناراحتی زخمهایش را نشان داد.
سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت: این زخمها را دوست دارم.اینها خراشهای
عشق مادرم هستند.

گاهی مثل یک کودک قدرشناس، خراشهای عشق خداوند را به خودت نشان بده
خواهی دید چقدر دوست داشتنی هستی!
▬♥▬ خَـــراش عـــــــشـــــــــــق  ▬♥▬ 1



RE: ▬♥▬ خَـــراش عـــــــشـــــــــــق ▬♥▬ - A R M A N - 18-12-2013

ممنون زیبا بود


RE: ▬♥▬ خَـــراش عـــــــشـــــــــــق ▬♥▬ - ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ - 18-12-2013

خواهــــش میکنم.....قابل شما رو نداشتBlush


RE: ▬♥▬ خَـــراش عـــــــشـــــــــــق ▬♥▬ - گل رز آبی...!!! - 18-12-2013

ممنونم خیلی قشنگ بود


RE: ▬♥▬ خَـــراش عـــــــشـــــــــــق ▬♥▬ - F A R ! N - 21-12-2013

حالا نمیشد به جای خراش عشق مثلا باشه کوسه ای در دریا؟!Big Grin


RE: ▬♥▬ خَـــراش عـــــــشـــــــــــق ▬♥▬ - ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ - 21-12-2013

(21-12-2013، 13:55)فریناز 289 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
حالا نمیشد به جای خراش عشق مثلا باشه کوسه ای در دریا؟!Big Grin
احــــــساست تو حـلقم....!Undecided

درضمن تو کل داستان تو کلمه ای از کوسه دیدی؟؟؟؟؟

داستان تمساح بود!Dodgy


RE: ▬♥▬ خَـــراش عـــــــشـــــــــــق ▬♥▬ - zahra190 - 21-12-2013

ممنونم قشنگ بود


RE: ▬♥▬ خَـــراش عـــــــشـــــــــــق ▬♥▬ - فرزاد. - 22-12-2013

سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت: این زخمها را دوست دارم.اینها خراشهای
عشق مادرم هستند.

دانایی این پسره تو حلقم!Dodgy


آخه ی پسربچه  چجوری میتونه اینقدر دانا باشع!Dodgy


RE: ▬♥▬ خَـــراش عـــــــشـــــــــــق ▬♥▬ - ana16 - 22-12-2013

خیلی خیلی قشنگ بودcryingcryingcryingcryingcrying


RE: ▬♥▬ خَـــراش عـــــــشـــــــــــق ▬♥▬ - ✖ƇRAzƳ ƤRιƝƇƐSѕ✖ - 22-12-2013

زیباوقشنگ Big Grinمرسی