پست3 اسکله عشق - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +--- موضوع: پست3 اسکله عشق (/showthread.php?tid=66498) |
پست3 اسکله عشق - hedye on - 29-10-2013 امین
پسر خودمونیم دیگه محسنم نیس ضایت کنه عجب چشاییداشتا لامصصصب اببببببببببببی بود(امین خفه شو عیب از تو بعیده این همه با این الاغ گشتی اخرش شدی یکی لنگه خودش)نه خیرشم حالا مثلاچشاش ابیه که ابیه چشای منم مشکی کر پلاغیه.(پرکلاغی)
محسن
محسن:خب ترسا جان یکم از خودت تعریف کن
ترسا:چی بگم عزیزم من که همه چیرو تو روم گفتم
محسن:ها کجا روم چیه؟
ترسا:ما تو اون اتاقی که با هم چت میکنیم اسمشروم، راستی کی بت دیپلم داده؟
محسن:ترسا خانوم داشتیم؟
ترسا:شوخی کردم دلخور نشو.
ملک
امین رفت جلوی ی تخت ایستاد برگشت سمتم با یلفظی که نمیدونم چجوری بود گفت: اینجا خوبه؟بچه ها که همچنان در حال متر کردن دور دریاچه بودن، با حرکت سر گفتم اره نشستو منم رو به روش نشستم.
هر دو ی چن دیقه ای ساکت بودیم خسته شده بودماون دو تا ندید بدیدم که ول نمیکردن همدیگرو خاک تو سر عقده ای جفتتون کنم الهههههههههی.
من:خب اقا امین ی خورده از خودت بگو کجایی هستیچن سالته مدرکت چیه؟؟؟
ی مکث1 دیقه ای کردو شروع کرد:امین دلربا هستم..
اره ارواح عمت اخر دلرباهایی برد پید.
...لیسانس عمران دانشگاه دولتی تهران.
بروبمیر اصلا بهش نمیخورد دروغ گو باشه.دیپلم داشتی کجا کار میکردی.
...دیگهههه چی بگم؟! من:سنتون
ی نگاهی کردو گفت:27 سالمه متولد تهرانم در حال حاضرم که کارگر ی کارواش. اخخخی دلم براش سوخت خدایی اینو جدی گفتم.
امین:حالا شما؟
من:نمی دونم چی بگم از کجا بگم ؟
امین:از خودت از تحصیلت از این ماشینی که زیرپاته از عقائدت ی چیز میتونم بپرسم؟
اوووووهو چه دل پری داشت ازم این همه زرید تازهمیگه ی چیز بپرسم.عججججب من: بفرمایید
امین:چرا اینجوری لباس میپوشی همیشه ی سوال بودبرام اما فکر میکردم هیچوقت روم نشه از کسی بپرسم.!
بچه پرو حالا که روت شده باس بپرسی این همه ادمزرت رو من روت باز شد.انقد بدم میاد واسه کسی توضیح بدم چرا کاریو انجام میدم خیلی قاطع گفتم:مگه تو مفتشی
امین ساکت شد فکر نمیکرد اینجوری جواب بدم اخهههی حیوونی دلم سوخت یکم موندم بعد گفتم بزار جوابشو بدم فکر بد نکنه
گفتم:ببین من نه احتیاج به توجه کسی دارم نه چیزدیگه من عشقم میکشه یعنی دوس دارم اینجوری بگردم دوسم ندارم کسی تو کارم دخالت کنه اوکی؟
امین:باشه
من:چرا اینو پرسیدی بگو زود باش چه فکری کردیهان
امین:ی دیقه وایسا ی سره نکن فکر بدی نکردم چونخودم ادم ساده ای هستم و ساده زندگی میکنم فکر میکنم همه باید اینجوری باشن شرمنده منظور بدی نداشتم اصلا نباید میپرسیدم
من:نه ی لحظه واسا اگه ی روز بخوای یکیو واسهشریک زندگیت انتخاب کنی اونم ساده انتخاب میکنی؟؟!
امین:اره حتما.
من:اره؟؟؟؟؟؟
امین:اره چرا باورش انقد برات سخته مگه زندگیساده چه عیبی داره اتفاقا دور از دغدغه و مشکلات نمیگم مشکل نداره ها هیچ زندگی بی مشکلات نمیشه میدونم چون تو موقعیت و شرایط خودت هستی فکر میکنی پایین تر از تو غیر ممکنه ولی نه نیست.من دوس دارم ی زندگی اروم داشته باشم نه انقد نداشته باشم که شب موقع خواب نتونم بخوابم چون 1000تا بدهکاری دارم نه انقدی داشته باشم که شب خوابم نبره که باید چیکار کنم و به کدومش برسم.دوس دارم واسه زندگیم تلاش کنم.10 دیقه مدام حرف زد نمیدونم چرا ساکت بودم چرا عصبانی نشدم اخه حرفاش درست بود واسه ی لحظه از زندگیم سیر شدم دوس داشتم واسه چن روزم که شده اونی باشم کهامین میگه.یهو ی حرفی اومد تو دهنم درست موقع رسیدن بچه ها فقط تو ی جمله بش گفتم: درست اقا امین البته منم اون چیزی که شما فکر میکنیدو میبینید نیستم تری هم شنید چی گفتم ی جورایی تعجبم کرد.
امینتعجب کردو ساکت شد.........
RE: پست3 اسکله عشق - ก₥เг กℓϊ - 29-10-2013 خیلی باحال بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود واقعا عالی بود ایول به تو RE: پست3 اسکله عشق - maryamam - 29-10-2013 ببخشیداین الان رمانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ RE: پست3 اسکله عشق - hedye on - 29-10-2013 (29-10-2013، 18:30)maryamam نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.منظورتونو نفهمیدم شما رمان بلدی بزار ما بخونیم RE: پست3 اسکله عشق - чернаяЛуна - 29-10-2013 مرسی قشنگ بود RE: پست3 اسکله عشق - LIGHT - 01-11-2013 واقعا باحال بود ....... جدی میگم ..... مرسی ..... |