انجمن های تخصصی  فلش خور
داستان زیبای میدانستم - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67)
+---- موضوع: داستان زیبای میدانستم (/showthread.php?tid=51714)



داستان زیبای میدانستم - [ niki ] - 28-08-2013

خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد....
- آهای، آقا پسر!

پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد.پسرک  با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:

- شما خدا هستید؟

- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!

- آها، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید
Angel


RE: داستان زیبای میدانستم - خرم سلطان در قلب سلیمان - 28-08-2013

بعد نبودRolleyesRolleyesRolleyesRolleyes


RE: داستان زیبای میدانستم - ✘PETER✘ - 28-01-2014

قشنگ بود ممنونمHeart



RE: داستان زیبای میدانستم - ღ ツ setareh ツ ღ - 01-02-2014

DodgyDodgyDodgyDodgyDodgyDodgyDodgyHuhUndecided


RE: داستان زیبای میدانستم - A R M A N - 01-02-2014

مرسی good بود .


RE: داستان زیبای میدانستم - M ATIN - 04-02-2014

مر30Heart


RE: داستان زیبای میدانستم - ✘ӍДЯЈДл✘ - 18-03-2014

بــ< نبو<Blush