چهار شمع زندگی............. - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58) +---- موضوع: چهار شمع زندگی............. (/showthread.php?tid=48599) |
چهار شمع زندگی............. - PROOSHAT - 18-08-2013 چهار شمع به آرامی می سوختند، محیط آن قدر ساکت بود که می شد صدای صحبت آنها را شنید.اولین شمع گفت: « من صلح و ارامش هستم ، هیچ کس نمی تواند شعله ی مرا همیشه روشن نگه دارد. من باور دارم که به زودی می میرم.سپس شعله ی صلح و ارامش ضعیف شد تا به کلی خاموش گشت شمع دوم گفت: … « من ایمان واعتقادهستم، ولی برای بیشتر ادمهادیگر چیز ضروری در زندگی نیستم پس دلیلی وجود نداردکه دیگر روشن بمانم................. نسیم ملایمی وزیدو ایمان را خاموش کرد. شمع سوم با ناراحتی گفت: « من عشق هستم توانایی آن را ندارم که روشن بمانم، انسانها مرا در حاشیه ی زندگی خود قرار دادندواهمیتم را درک نمیکنند ، آنها حتی فراموش کرده اند که به نزدیکترین کسان خود محبت کنند و عشق بورزند. » پس شمع عشق هم بی درنگ خاموش شد .ناگهان کودکی وارد اتاق شد و و سه شمع خاموش را دیدوگفت:چرا شما خاموش شده ایدهمه انتظار دارند که شما تا اخرین لحظه روشن بمانیدپس شروع به گریستن کرد چهارمین شمع گفت: « نگران نباش، تا وقتی من روشن هستم، به کمک هم می توانیم شمع های دیگر را روشن کنیم. من امید هستم. » چشمان کودک درخشید، شمع امید را برداشت و بقیه شمع ها را روشن کرد. RE: چهار شمع زندگی............. - عرفان 2014 - 17-11-2014 ا عشق تو آمد در قلبم، تو رفتی ، تا آمدم بگویم نرو ،رفته بودی ، تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم RE: چهار شمع زندگی............. - golbarg 284 - 13-01-2015 |