داستان واقعیه عشقه سامان و شقایق ((بیا تو برای روحه شقایق خانوم یه فاتحه بفرست)) - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: داستان واقعیه عشقه سامان و شقایق ((بیا تو برای روحه شقایق خانوم یه فاتحه بفرست)) (/showthread.php?tid=36891) |
داستان واقعیه عشقه سامان و شقایق ((بیا تو برای روحه شقایق خانوم یه فاتحه بفرست)) - DARK.H - 25-05-2013 پسرک 14 سالش بود و داشت مثه همیشه از مدرسه میومده خونه که یهو یه دختره محکم می خوره بهش تو دسته دخترک گوشیش بود با یه برگه و کیف پولش بعد به پسرک گفت ببخشید و گوشی و کیفش رو برداشت ولی یادش رفت برگشو برداره بعد پسرکاون برگرو بر میداره میبینه روش نوشته شقایق و شمارش هم بوده خلاصه پسرک برداشته زنگ زده بهش بعد بهش گفته من همونیم که امروز محکم خوردی بهش گفت اقای محترم من که از شما معذرت خواهی کردم پس چیکارم داری دیگه ؟ پسره قصه ی ما هم گفته نه نه من که کاری به شما ندارم فقط یه برگه از دستتون افتاد میخواستم بدم بهتون یهو گفته من بعدا زنگ میزنم خدافظ این پسر هم گفته باشه خدافظ دختر وقتی با پسرک حرف میزده صداش میلرزیده و ترسیده بوده بعد اون دختر به پسره sms میده و میگه بیا پارک یعقوب لیث پسر هم میره.خیلی می گرده دنبالش گوشیش خاموش بوده بعد میره پشت درختا میبینه دخترک داره گریه میکنه میره پیشش و میگه چی شده؟ اون هم میگه داداشش میخواد بکشتش پسره هم میگه چـــــــــــی؟!اون هم میگه چون من به بابام گفتم که اون با دخترا...........خلاصه دخترک بعقیشو نمیگه چیکار میکنه پسرک هم خیلی دلم واسه ی اون دختر سوخت و میگه بلند شو بعد باهم میرن تو پارک راه میرن و حرف میزنن بعد پسر هم بهش قول میده که همیشه مواظبش باشه و بعد هم که عاشق همدیگه میشن اما داستان به اینجا تموم نمیشه اون ها حدوده 2 سال با هم میمونن و تو سنه 16 سالگی از هم جدا میشن و سامان هم تو سنه 19-20 سالگی حدودا 2 روز پیش علی دوسته سامان (( سامان همون پسره قصه ی ما هستش )) بهش خبر میده که شقایق رفته زیره ماشین و درجا مرده داداش سامانه ما تو همین سایته ولی نمیتونم نام کاربریشو بهتون بگم چون ممکنه ناراحت بشه این حرف ها هم از زبونه خوده داداش سامان هستش پسرک رو به مزار دختر ایستاد، برایش از دلتنگیش گفت، از آغوشی که این روزها خیلی هوایش را کرده... از شوخی های دلنشینش، از چشمان مهربانش، از حرف های نگفته اش، از یک دنیا بغضش... برایش کادو گرفته بود آمده بود تا لبخندش را ببیند! هق هق گریه هایش به آسمان بلند شده بود... پسر: برات… کادو… برات یه دسته گل گلایل!… یه شیشه گلاب… و یه بغض طولانی آوردم…! تک عروس گورستان! پنج شنبه ها دیگه بدون تو خیابونها صفایی نداره…! اینجا کنار خانه ی ابدیت می نشینم و فاتحه میخوانم… نه اشک و فاتحه... اشک و فاتحه و دلتنگی امان… دنیای من! تو خیلی وقته که… آرام بخواب فرشته کوچ کرده ی من… دیگر نگران قرصهای نخورده ام… لباس اتو نکشیده ام…. و صورت پف کرده از بی خوابیم نباش…! نگران خیره شدن مردم به اشک های من هم نباش..! بعد از تودیگر مرد نیستم اگر بخندم… اما… تـو آرام بخواب… بچه ها حالا که این مطلبو خوندین یه فاتحه هم برای شقایق جونمون بفرستین که از این دنیا کوچ کرد و رفت به اون دنیا رفت پیشه فرشته ها خودشم فرشته بود رفت پیشه دوستاش الا اونجا داره بازی می کنه دیگه نه غمی داره نه مشکلی براش دعا کنین تو اون دنیا هم همیشه روحش شاد باشه خواهشا براش فاتحه و صلوات بفرستین صواب داره __________________________________________________ وای خدا خودم که این داستانه واقعی رو براتو نوشتم خودم گریم گرفته نظر و سپاس فراموش نشه RE: داستان واقعیه عشقه سامان و شقایق ((بیا تو برای روحه شقایق خانوم یه فاتحه بفرست)) - ناديا - 25-05-2013 واقعااين دنياارزش هيچ چيزرونداره ممنون RE: داستان واقعیه عشقه سامان و شقایق ((بیا تو برای روحه شقایق خانوم یه فاتحه بفرست)) - Eli17 - 09-07-2013 کاش من جای شقایق بودم RE: داستان واقعیه عشقه سامان و شقایق ((بیا تو برای روحه شقایق خانوم یه فاتحه بفرست)) - aCrimoniouSs - 24-07-2013 اسپم ها پـــــاک شدند RE: داستان واقعیه عشقه سامان و شقایق ((بیا تو برای روحه شقایق خانوم یه فاتحه بفرست)) - eri 5 - 24-07-2013 روحش شاد RE: داستان واقعیه عشقه سامان و شقایق ((بیا تو برای روحه شقایق خانوم یه فاتحه بفرست)) - aCrimoniouSs - 27-07-2013 اسپم ها پاک شدند. RE: داستان واقعیه عشقه سامان و شقایق ((بیا تو برای روحه شقایق خانوم یه فاتحه بفرست)) - ☻JOKER☻ - 26-08-2013 ای خدا چرا بیشتره عشق ها اینطوری میشه اشکم درومد RE: داستان واقعیه عشقه سامان و شقایق ((بیا تو برای روحه شقایق خانوم یه فاتحه بفرست)) - رئالی تیغ - 19-11-2015 یا تو مارو خر فرض کردی یا این دوستت که قصه رو برات گف RE: داستان واقعیه عشقه سامان و شقایق ((بیا تو برای روحه شقایق خانوم یه فاتحه بفرست)) - MƖƧƧ ƘƛƢȤƖ - 19-11-2015 چراهمه عاشقامیمیرن اخههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ RE: داستان واقعیه عشقه سامان و شقایق ((بیا تو برای روحه شقایق خانوم یه فاتحه بفرست)) - Mania. - 19-11-2015 تو رو خدا یه بار هم به هم برسن و اخرش خوب تموم شه...T_T |