نامه یک بچه شر به خدا(اخر خنده) - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: نامه یک بچه شر به خدا(اخر خنده) (/showthread.php?tid=33891) صفحهها:
1
2
|
نامه یک بچه شر به خدا(اخر خنده) - علی جوکر - 26-04-2013 مامانت پیش منه... کودکی به مامانش گفت: من واسه تولدم دوچرخه میخوام. بابی پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت: آیا حقته که این دوچرخه رو واسه تولدت بگیریم؟ بابی گفت: آره. مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده. نامه شماره یک سلام خدای عزیز اسم من بابی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی. دوستدار تو - بابی بابی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه، کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمیاد. برای همین نامه رو پاره کرد. نامه شماره دو سلام خدا اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده. بابی اما بابی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پاره اش کرد. نامه شماره سه سلام خدا اسم من بابی هست. درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم. بابی بابی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده. واسه همین پاره اش کرد. تو فکر فرو رفت. رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا. مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش. بابی رفت کلیسا. یه کمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مریم مقدس رو دزدید و از کلیسا فرار کرد. بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت. نامه شماره چهار سلام خدا مامانت پیش منه! اگه می خواهیش واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده. بابی RE: نامه یک بچه شر به خدا(اخر خنده) - cute♥girl - 26-04-2013 عالی بوووووووووووووووووووود RE: نامه یک بچه شر به خدا(اخر خنده) - LOVE KING - 28-04-2013 چه پسر باحالی بوده بجای دوچرخه باید بهش ماشین میدادن RE: نامه یک بچه شر به خدا(اخر خنده) - پارمیداnbp - 12-05-2013 به دورچرخش رسید؟؟؟ RE: نامه یک بچه شر به خدا(اخر خنده) - ناديا - 12-05-2013 داستانش خيلي باهال بودبيچاره مامانه فك كردبچه اش ادم ميشه ممنون عالي بود RE: نامه یک بچه شر به خدا(اخر خنده) - blom - 12-05-2013 kh kh kh kh kh kh :4chs::4chs: RE: نامه یک بچه شر به خدا(اخر خنده) - ویدا بلا - 13-07-2013 ننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننههههههههههههههههههههههههههههههن بببببببببببببببببببااااااااااااااااابابابابابباباباباببابابابا RE: نامه یک بچه شر به خدا(اخر خنده) - عذرا - 13-07-2013 کلی حال کردم دستتون درد بکنه ها ها ها ها شوخی کردم RE: نامه یک بچه شر به خدا(اخر خنده) - علی جوکر - 17-07-2013 وایییییی شوخیت تو حلقم RE: نامه یک بچه شر به خدا(اخر خنده) - HediVampire - 07-02-2014 چه ادم شده پسره |