دیکشنری طنز فارسی به فارسی - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +--- موضوع: دیکشنری طنز فارسی به فارسی (/showthread.php?tid=31090) |
دیکشنری طنز فارسی به فارسی - aivdhv9 - 24-03-2013 دبستان: روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم. کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است. هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند. گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکایچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند. بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است. دانشگاه: یک دوره چهارساله که … چیز بیشتری یادم نمی آید. مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند. خلاق: آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد. منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند. بکاپ: کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به گاف رفته است. جلسه دفاع پایان نامه: هنر انتقال اطلاعات دانشجو از طریق پاورپوینت و توجه اساتید داور و راهنما، بدون عبور از ذهن هر دو. شخصیت: آن چیزی است که اگر شما آن را از دست بدهید، همه اطراف شما را خالی خواهند کرد. (می تواند پول، قیافه و یا شهرت باشد.) رزومه: جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب عشق: یکی از خفن ترین بیماری های بشر که تنها راه از بین رفتنش، ازدواج است. طراز: عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید. جالبه: کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود. قابل اجتناب: دقیقا به کاری می گویند که یک گاوباز انجام می دهد. ازدواج: وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟ شاهد: فردی که ابتدا قسم می خورد که حقیقت را، تمام حقیقت را، و نه چیزی جز حقیقت را بگوید و سپس شروع به تعریف داستانی می کند که وکیل از او خواسته است. خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون لباسشویی: یکی از لوازم خانگی که مخصوص خوردن جوراب است. فهرست خرید: لیستی که تهیه اش ساعت ها طول می کشد اما در فروشگاه به یاد می آورید که جا گذاشته اید. مالیات: می گویند باید با لبخند پرداخت کرد، اما من امتحان کردم، نقد می خواستند. فردا: یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز. طلاق: مرحله ای مابین ازدواج و مرگ تجربه: نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند. پیری: وقتی آره یعنی نه، شاید یعنی حتما، جالبه یعنی خاطره و نوه آویزان از یخچال می شود. روماتیسم: عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون بیماری خوشخیم: یک بیماری که قرار نیست به این زودی ها از دستش خلاص بشوید. پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است. پزشک: آدمی که با قرص هایش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هدیه می دهد. کمک های خارجی: انتقال پول از مردم فقیر در کشورهای ثروتمند به افراد ثروتمند در کشورهای فقیر. آنتیک: وسیله ای که اجداد شما خریده اند و پدر و مادر شما خود را از شر آنها خلاص کرده اند و حالا شما دوباره برای خرید آن، پول گزافی پیاده می شوید. مرگ: درمان دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج قبر: مکانی برای استراحت متوفی تا وقتی که سر و کله یک باستان شناس پیدا شود. و غیره: علامتی که این مفهوم را می رساند؛ شما بیش از چیزی که واقعا می فهمید، می فهمید. سیاست: هنر تقسیم کیک تولد، به گونه ای که هر کس احساس کند بزرگ ترین قطعه را صاحب شده است. لوازم آرایشی: ابزاری که زن زیبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان می دهد. صداقت: حالتی که شما پس از نوشیدن هفده دلستر لیمویی پشت سر هم دچارش می شوید. |