فعل گرداند در ادبیات فارسی - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: تحصیلات دانش آموزی و دانشجویی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=64) +--- موضوع: فعل گرداند در ادبیات فارسی (/showthread.php?tid=298015) |
فعل گرداند در ادبیات فارسی - מַברִיק - 04-08-2021 #گرداند #گذرا_به_مفعول: (در این حالت فعل به علامت را نیاز دارد) تو کافردل نمیبندی نقاب زلف و میترسم که محرابم #بگرداند خم آن دلستان ابرو حافظ برفت آن که بلای دل است و راحت جان مگر خدای تعالی بلا #بگرداند خواجوی کرمانی دلم هر لحظه از داغی به داغ دیگر آویزد چو بیماری که #گرداند ز تاب درد بالین را صائب تبریزی #گذرا_به_مفعول_و_مسند(در این حالت فعل به یک را و چگونه نیاز دارد و می توان ان را با نمود و ساخت و کرد جایگزین کرد) عشق آن بت ساکن میخانه #میگرداندم جان غمگین در پی جانانه میگرداندم خواجوی کرمانی وگر قیمتی گوهری غم مدار که ضایع #نگرداندت روزگار سعدی آن کس که توانگرت #نمیگرداند او مصلحت تو از تو بهتر داند سعدی روی بنمود و چو مشتاق شدم، بار دگر باز پوشید، که مشتاق ترم #گرداند اوحدی گرت به فر جوانی امیدواری هاست جهان پیر تو را نا امید #گرداند رهی معیری گردآوری : جناب دکتر محمودزاده گروه دبیران ادبیات فارسی کشور |