انجمن های تخصصی  فلش خور
جمله وصفیه_عربی - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: تحصیلات دانش آموزی و دانشجویی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=64)
+--- موضوع: جمله وصفیه_عربی (/showthread.php?tid=297874)



جمله وصفیه_عربی - מַברִיק - 20-07-2021

#عربی

جمله وصفیه

به جمله ای که پس از اسم نکره برای بیان توصیف آن بیاید جمله وصفیه« توصیف کننده » می گویند. اسم نکره یعنی اسمی بدون ( ال ) زائد درابتدا و یا اسم غیر عَلَم (غیر خاص ) که غالباً در حرف آخرش حرکت تنوین می گیرد.مانند :  (طالباً،  کِتابٌ)
جمله وصفیه به دو شکل می آید  : ۱_ به صورت فعل ( جمله فعلیه ) ۲_ به صورت اسم ( جمله اسمیه ).
رأیتُ طالِباً یُطالِعُ کِتابَهُ : «دانش آموزی را دیدم که کتابش را مطالعه می کرد» در اینجا جمله «یُطالِعُ کِتابَهُ »  : جمله وصفیه ازنوع ( فعلیه ) است ، چون بعداز اسم نکره یعنی طالباً آمده است .
رأیتُ طالباً کِتابُهُ في یَدِهِ : « دانش آموزی را دیدم که کتابش در دستش بود یا است » در اینجا عبارت «کِتابُهُ في یَدِهِ » جمله وصفیه از نوع ( اسمیه ) است، چون بعداز اسم نکره طالباً آمده است.
غالباً جمله وصفیه به صورت فعل یعنی ( جمله فعلیه ) می آید ، مانند مثال اولی .
اگر جمله ای بعداز اسمی معرفه بیاید و حالت آن را بیان کند دیگر جمله وصفیه نیست بلکه به آن جمله حالیه می گویند.
مانند : رأیتُ الطالِبَ یُطالِعُ کِتابَهُ : دانش آموز را دیدم درحالیکه کتابش را مطالعه می کرد. که دراینجا عبارت « یُطالِعُ کِتابَهُ » بعداز اسم معرفه « الطالب » آمده و حالت دانش آموز را بیان می کند،پس جمله حالیه است .
نکته مهم در ترجمه جمله وصفیه : حتما قبل از جمله وصفیه باید از کلمه ( که ) استفاده کنیم و فعل موجود در جمله وصفیه را مطابق فعل قبل از جمله وصفیه ترجمه کنیم .
رأیتُ طالِباً یُطالِعُ کِتابَهُ : «دانش آموزی را دیدم که کتابش را مطالعه می کرد» که عبارت ( یُطالِع کتابَهُ) جمله وصفیه است ، چون بعداز اسم نکره آماده و درترجمه قبل از آن کلمه ( که ) باید بیاید . همچنین فعل جمله وصفیه باید مطابق فعل جمله قبل از آن ترجمه شود ما خوندیم که:
( ماضی + مضارع=ماضی استمراری: شاهدنا مُزارِعاً یَحصُدُ محاصیلَهُ في المزرعة . یحصد : درو می کرد ).و همچنین ( ماضی + ماضی = غالباً ماضی بعید که می تواند به صورت ماضی ساده نیز ترجمه شود : عَصَفَتْ ریحٌ خَرَّبَتْ بیتاً جَنبَ شاطي البَحرِ.خَرَّبَتْ : خراب کرده بود (خراب کرد ) و ( مضارع + مضارع = غالباً مضارع التزامی: یُعجِبُني تلمیذٌ یُساعِدُ زمیله في الدَّرسِ . یُساعِدُ : کمک کند ) .