انجمن های تخصصی  فلش خور
علل خودکشی جوانان و پیشگیری ار آن - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: پزشکی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=57)
+---- انجمن: روان شناسی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=63)
+---- موضوع: علل خودکشی جوانان و پیشگیری ار آن (/showthread.php?tid=294543)



علل خودکشی جوانان و پیشگیری ار آن - βάરãɲ - 24-02-2021

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
علل خودکشی جوانان و پیشگیری ار آن 1

زندگی جنبه های مثبت و منفی بسیاری دارد؛ رضایت خاطر، آرامش، موفقیت، خلاقیت، شادی؛ بخشی از آن نیز بی روح، تکراری، کسل کننده، یکنواخت و در حادترین و دشوارترین شرایط مملو از تجارب دردآور، تاسف بار، اندوهناک، اضطراب آور و ناراحت کننده است. در اغلب موارد تمایل به خودکشی زمانی به اوج خود می رسد که هیجانات و عواطف منفی زندگی فرد شدت می یابند و مرتب او را آزرده و ناامید می کنند.
خودکشی در تمام موارد ناشی از نوعی درد و رنج روانی است که شدیداً فرد را تحت تاثیر قرار می دهد و مانع از ارضای نیازهای روانی او می شوند. بدیهی است هیچ کس از سر شادی و خوشبختی اقدام به خودکشی نمی کند. تنها نکته یی که این گروه از افراد از آن غافلند آن است که همین درد و رنج است که انسان و هویتش را می سازد.
خودکشی در بین جوانان به سومین عامل مرگ و میر (بعد از تصادفات و انواع سرطان ها) در بین آنان تبدیل شده است. آمارها نشان می دهند که دختران جوان بیش از پسران جوان دست به خودکشی می زنند. اما پسران بیشتر از دختران قصد خود را عملی می سازند. رفتارها و اقداماتی که منجر به خودکشی جوانان می شود حاصل مشکلات عمیق روانی ، خانوادگی و اجتماعی هستند.
مطالعات نشان می دهند که دو نوع رفتار منجر به خودکشی در جوانان وجود دارد:
۱) گروه اول؛ کناره گیری های طولانی مدت از اجتماع است که معمولاً با بی اشتهایی های عصبی نیز همراه می شود. این عده عمدتاً با برنامه و قصد قبلی اقدام به خودکشی می کنند.
۲) گروه دوم؛ جوانانی هستند که تحت فشارهای عصبی شدید قرار می گیرند. این گروه ممکن است الزاماً علائمی از افسردگی و انزواطلبی نداشته باشند اما اختلالات رفتاری گوناگونی مثل رفتارهای ضد اجتماعی، پرخاشگرانه و خودآزارگرانه از خود نشان می دهند.
جوانانی که دست به خودکشی می زنند معمولاً زمینه یی طولانی از عدم ثبات و سازگاری در خانواده، مدرسه، محل کار و اجتماع خود دارند. از آنجایی که آنها اغلب تصور می کنند که والدین، اعضای خانواده و مراقبان آنها مورد اطمینان نیستند و نمی توانند مشکل خود را با آنها در میان بگذارند لذا با یکی از دوستان شان درباره اقدام خود صحبت می کنند. به همین دلیل در بیشتر موارد درمان این گروه به تعویق می افتد.
نوجوانانی که در چنین شرایطی قرار می گیرند احتمالاً دچار احساس گناه شدید و یا شکست های پی درپی در زندگی شان شده اند و قدرت مقابله با آن را ندارند. بهترین شیوه کمک به چنین افرادی که آشفتگی های ذهنی شان موجب بروز افکار خودکشی گرایانه در آنان شده است فرونشاندن هیجانات و افکار مخرب آنان است.
به عبارت ساده تر باید تاثیر ناراحتی و پریشانی روانی آنان را بر ذهن و فکرشان کاهش داد. روان شناسان بارها به خانواده ها توصیه می کنند که اگر فرزندشان با چنین جوانانی مراوده و دوستی دارند بهتر است ابتدا با او احساس همدردی و همدلی کنند و سپس با در جریان گذاشتن والدین و اعضای خانواده اش در صدد کمک به او برآیند. اغلب خودکشی ها حاصل عدم دستیابی به نیازهای روانی هستند که مهمترین آنها عبارتند از:
▪ نیاز به پذیرفته شدن و دوست داشته شدن
▪ نیاز به پیشرفت و ترقی
▪ نیاز به داشتن خودپنداره یی مثبت از خویشتن
▪ نیاز به امنیت عاطفی
▪ نیاز به تعلق گروهی و حس ارزشمند بودن
داشتن یک حامی و راهنما می تواند بسیاری از نیازهای روانی فرد را تامین کند. احساساتی مثل درماندگی، ناتوانی، تنهایی، بی کسی و نداشتن همدل و هم صحبتی که فرد بتواند با او مشکلاتش را در میان گذارد گاه چنان او را دربر می گیرد که موجب رشد آشفتگی های ذهنی و درگیری های فکری منفی در او می شود.
خودکشی به عنوان یکی از عوارض جوامع شهری پیشرفته ناشی از نابسامانی ها ، اختلالات روانی، فشارهای عصبی و نابرابری های اجتماعی است. بحران های اقتصادی، بالا گرفتن خشونت ها و درگیری های اجتماعی نیز می تواند عاملی برای اقدام به خودکشی جوانان به عنوان افرادی که قصد ورود به آن جامعه را دارند، باشد. در حقیقت، جوان با دورنمایی از زندگی که فراروی خود می بیند احساس خلأ، ناتوانی و درماندگی شدیدی می کند و چون توان مقابله با درهم پاشیدگی های هنجارهای اجتماعی را ندارد اقدام به از بین بردن خود می کند.
خودکشی علائم هشداردهنده و سرنخ هایی دارد که در اغلب موارد کاملاً قابل تشخیص و مشاهده اند و با کمی مداخله و درگیر شدن با فرد و افکار خودکشی گرایانه او می توان مانع از اقدام او شد. در حقیقت این علائم و سرنخ ها همان رویدادها و وقایعی هستند که پیش از وقوع خودکشی شدیداً بر زندگی فرد ناامید سایه می افکنند و او را درگیر بحران های روحی- روانی می کنند. جوانانی که تجارب اضطراب آور شدید، حوادث ناگوار و رخدادهای ناخوشایند متعددی داشته اند ریسک و خطر آسیب رساندن به خود در آنان افزایش می یابد. طلاق، جدایی، از دست دادن والدین، بیکاری، ناکامی های پی درپی، بیماری، جراحی و ... از جمله رایج ترین علل ضعف جوانان و اقدام آنان به خودکشی است.
معمولاً علائم هشداردهنده خودکشی به دو گونه اند؛ علائم کلامی و علائم رفتاری. صحبت ها، اظهارات و بیانات ناامیدانه، خداحافظی های مستقیم (و حتی غیرمستقیم)، جملات مرگبار، گفت وگوهای عجیب و سوال برانگیز از جمله علائم کلامی؛ و سر و سامان دادن به کارهای نیمه کاره، بخشیدن وسایل شخصی خود به دیگران، مرتب کردن امور شخصی و دادن وکالت های مستقیم از جمله علائم هشداردهنده رفتاری برای خودکشی هستند. عوامل و زمینه هایی که منجر به اقدام برای خودکشی می شوند عبارتند از:
▪ داشتن سابقه افسردگی مزمن
▪ سابقه مشکلات روانی در خانواده، به ویژه داشتن سابقه افسردگی و رفتارهای مخرب و آزاردهنده
▪ جدایی ها و گسستگی های خانوادگی
▪ مشکلات روانی یا بیماری های جسمانی مزمن و پیشرفته
▪ اعتیاد به الکل و مواد مخدر
▪ سابقه تجاوزات جنسی
▪ داشتن سابقه اقدام به خودکشی در گذشته
▪ داشتن سابقه خودکشی در خانواده و اطرافیان
▪ دوری گزینی از جمع و انزواطلبی
▪ داشتن رفتارهای پرخاشگرانه شدید در خانه، مدرسه، اجتماع و بین دوستان
▪ دسترسی به وسایل کشنده و مخرب
▪ سست شدن پیوندهای عاطفی در خانواده ها
▪ افزایش فشارهای اجتماعی برای کسب استقلال و موقعیت های بالای تحصیلی ـ شغلی
▪ ایجاد استرس های ناشی از ازدواج و تشکیل زندگی
● علائم اقدام به خودکشی
اغلب افرادی که خودکشی می کنند معمولاً از خودکشی حرف می زنند. ولی اغلب کسانی که درباره خودکشی صحبت می کنند الزاماً خودکشی نمی کنند. مهمترین و مشترک ترین علامت خودکشی، افسردگی است.
به عبارتی جوانان قبل از اقدام به خودکشی یک دوره افسردگی حاد یا مزمن را پشت سر می گذارند و چنانچه اطرافیان و اعضای خانواده نتوانند موقعیت روحی ـ روانی او را خوب تشخیص دهند و او را برای معاینات پزشکی نزد متخصصان نبرند فکر از بین بردن خود جوان را تهدید می کند. علائم هشداردهنده افسردگی در بین جوانان عبارتند از:
۱) احساس غمگینی، بی حالی و پریشانی مفرط
۲) افت تحصیلی و کاهش فعالیت های آموزشی
۳) نداشتن فعالیت جسمانی و بی تحرکی
۴) فقدان احساس لذت
۵) اختلالات مربوط به خواب (پرخوابی، خواب آلودگی، بی خوابی)
۶) اختلالات مربوط به خوردن (بی اشتهایی، پرخوری)
۷) کاهش علاقه نسبت به فعالیت های گوناگون (حتی فعالیت های خوشایندی که سابقاً از انجام آنها لذت می برده است).
● هدف از خودکشی
اکثر جوانانی که اقدام به خودکشی می کنند به دنبال هدفی مشترک هستند که مهمترین آنها عبارتند از:
الف) حل بحران:
خودکشی عملی است که به منظور رها شدن از مشکل و بن بستی که برای جوان به صورت بحران غیرقابل تحملی درآمده است، جلوه گر می شود. به عبارت دیگر، فرد خودکشی را تنها راه حل ممکن برای نجات از سردرگمی و پریشانی خود می بیند.
ب) فشارهای روانی:
در بعضی موارد نیازها، خواسته ها و آرزوهای برآورده نشده چنان تاثیری عمیق بر افکار و اذهان افراد ناامید و مستاصل می گذارد که او را به سمت و سوی خودکشی می کشاند. تمام اقدامات منجر به خودکشی حاصل و انعکاسی از یک نیاز روان شناختی ناکام مانده است.
ج) احساس ناامیدی و درماندگی:
اغلب جوانانی که شدیداً خودشان را در برابر ناملایمات و هیجانات منفی زندگی شان ناتوان و درمانده احساس می کنند و تصور می کنند مشکلات شان هیچ گاه حل نمی شود، دچار افکار آشفته و پریشانی می شوند که گاه آنها را به سوی آسیب رساندن به خودشان برمی انگیزد.
از آنجایی که جوانان با تغییرات گوناگون جسمی - روانی روبه رو هستند و گاه نمی توانند خود را با این تغییرات سازگار کنند، شدیداً مستعد ابتلا به افسردگی هستند.
گاهی نیز شناخت جوانان از اجتماع آینده شان نادرست و غیرواقعی درمی آید و خود را در مقابل سختی ها ناتوان حس می کنند. در این میان، دخترهای جوان تنش و فشار بیشتری را نسبت به پسرها باید تحمل کنند زیرا مراحل رشد و بلوغ آنها زودتر آغاز می شود و آنها در سن پایین تری مجبورند با تغییرات جسمی ـ شناختی ـ روانی خود کنار آیند. علاوه بر آن، دخترها و پسرها هر یک شیوه های مختلفی برای سازگاری با استرس و فشارهای زندگی شان دارند.
دخترها در مقابله با بحران ها، احساسات شان را درونی می کنند ولی پسرها سعی می کنند با برون ریزی های تند و هیجانی، احساسات خود را بارز کنند. دخترها به دلیل تغییرات هورمونی، احتمال ابتلا به افسردگی را بیشتر دارند و در شرایط مشابه، علائم انزواطلبی، درخودماندگی و ناتوانی بیشتری از خود نشان می دهند.
د) عدم توانایی در تحمل درد و رنج:
معمولاً افرادی که درصدد خودکشی هستند، تحمل درد و رنج بیشتر را در خود حس نمی کنند. آنها سعی می کنند با خودکشی کردن از شرایط غیرقابل تحمل زندگی شان فرار کنند. خودکشی برای آنها یعنی فرار از هیجانات غیرقابل تحمل و شرایط دردناک زندگی. برای آنها پذیرش درد و ناملایمات زندگی دیگر جایی در ذهن و فکر و توان شان ندارد.
● نقش کمک ها و مداخلات خانواده ها در پیشگیری از خودکشی جوانان
جوانان در دوره یی پرتلاطم زندگی می کنند که با تغییرات چشمگیر روحی ـ روانی ـ جسمانی ـ شناختی همراه است. متاسفانه گروهی از خانواده ها به علت بی توجهی یا عدم آشنایی با روش های ارتباط برقرار کردن با نوجوان و جوانان، نمی توانند رابطه یی گرم و صمیمانه با آنها برقرار کنند و همین امر به تدریج موجب دوری آنان از خانواده می شود. در حالی که نوجوان در این زمان بیش از هر موقع دیگری نیاز به توجه، حمایت، دلگرمی و راهنمایی والدین خود دارد. اکتر نوجوانان و جوانان هنگام روبه رو شدن با موقعیت های تهدیدآمیز و تنش زا، شدیداً احساس اضطراب، تشویش و دلهره دارند.
در مواردی والدین تصور می کنند که جوان قصد بریدن از خانواده و پیوستن به اجتماع را دارد در حالی که او تنها قصد شناخت استعدادها، توانایی ها و مهارت هایش را دارد و می خواهد ارزش ها و معیارهای جامعه را محک زند. تحقیقات نشان می دهند که بسیاری از رفتارهای ناسازگارانه نوجوانان ناشی از فقدان وجود جوی عاطفی در خانواده است.
گروه دیگری از والدین چنان سرگرم مشغله های روزانه خود هستند که فرصتی برای بودن با بچه ها و شنیدن صحبت های آنان ندارند. به همین دلیل، فاصله عاطفی مابین آنها چنان زیاد می شود که هنگام بروز بحران ها و گرفتاری های زندگی یا والدین قادر نیستند به فرزندان شان کمک کنند و یا فرزندان، والدین شان را دوست خود نمی دانند تا مسائل خود را برای آنها بازگو کنند. پدر، مادر و اعضای نزدیک خانواده برای اینکه بتوانند رابطه یی مطلوب و مناسب با نوجوان شان برقرار کنند باید بتوانند با او همدلی کنند و نیازهای او را بشناسند.
صحبت کردن و حرف زدن با جوان به او اطمینان، اعتماد، دلگرمی و قوت قلب می دهد تا با تکیه به ارزش های خانوادگی، حمایت های والدین و راهنمایی های آنان از اضطراب ورود به اجتماع شان بکاهد. جوان زمانی که با والدینش مشورت می کند، در حقیقت از آنها احساس امنیت و توان مقابله با مشکلات را می گیرد.
علاوه بر آن، پدر و مادر نیز با روحیات، خصوصیات و افکار او آشنا خواهند بود و با شناخت مشکلاتش بهتر می توانند او را یاری کنند. در نظر داشته باشید هر زمان که مسائل نوجوانان و جوانان به خوبی ریشه یابی و حل شود، شرایط بروز مسائل بعدی از بین می رود.

*سپاس*