![]() |
بازیگر سر شناس - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: فیلم و سینما (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=22) +---- انجمن: بیوگرافی بازیگران و هنرپیشگان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=53) +---- موضوع: بازیگر سر شناس (/showthread.php?tid=29421) |
بازیگر سر شناس - sarnia - 27-02-2013 بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون كه همسرش از 6 سال قبل زندگی مشترك را ترك كرده، برای دریافت مجوز ازدواج دوم به دادگاه رفت.این بازیگر كه در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی در نقش پدربزرگ ایفای نقش میكند، چند روز قبل به دادگاه خانواده تهران رفت و با ارائه دادخواست اجازه ازدواج به قاضی «غلامرضا احمدی» گفت: سالها قبل در جریان بازی در یك فیلم سینمایی سوار بر موتوسیكلت راهی محل فیلمبرداری بودم كه در خیابان ری – جنوب تهران- با یك خودروی پیكان تصادف كرده و بیهوش شدم. وقتی چشمم را باز كردم خودم را روی تخت بیمارستان دیدم. از آنجا كه پاهایم بشدت آسیب دیده بود چند روزی در بیمارستان بستری ماندم اما در همین زمان كوتاه مهر یك پرستار جوان و مهربان به دلم افتاد. او هم به من ابراز علاقه كرد. بدین ترتیب همزمان با مرخص شدن از بیمارستان همدیگر را ملاقات میكردیم.هر از گاهی هم مرجان را به پشت صحنه فیلمبرداری میبردم. تا این كه تصمیم به ازدواج گرفتیم. اما مانع بزرگی سد راهمان بود چرا كه پدرم اصرار داشت با دخترعمویم ازدواج كنم اما من علاقهای به او نداشتم. با این حال بعد از كش و قوسهای فراوان بعد از یك سال خانوادهام با ازدواج من و مرجان موافقت كردند. بنابراین او را با مهریه 30 هزار تومان به عقد خود درآورده و زندگی مشتركمان شروع شد.چند سالی زندگی خوبی داشتیم و با تولد فرزندمان رنگ و بوی خانه و خانواده ما تغییر كرد و شیرین ترشد.سالها به رغم وجود برخی اختلاف سلیقهها و مشكلات به زندگی ادامه دادیم تا این كه پسر بزرگمان برای ادامه تحصیل راهی اروپا شد. دخترمان هم پس از پایان تحصیلاتش، پزشك شد.اما از چند سال قبل بهانهجوییهای همسرم شروع شد. او كه به من مشكوك شده بود تصور میكرد برخی از شبها كه برای حضور در صحنه فیلمبرداری بیرون از خانه میمانم در خانه زن دومم هستم چرا كه مرجان دائم از ازدواج پنهانیام و «هوو»ی خیالی حرف میزد. بچهها را نیز با همین حرفها علیه من تحریك میكرد. سرانجام شش سال قبل پس از مشاجرات طولانی او از خانه رفت.چندین بار از او خواستم به خانه بازگردد اما همسرم میگفت به خاطر آبروی بچهها طلاق نمیگیرد ولی به خانه هم برنمیگردد. در این مدت هم با دخترم در یك آپارتمان اجارهای زندگی میكنند. بنابراین حاضرم همه حق و حقوقش را بپردازم ضمن این كه هر ماه نفقه او و دخترم را پرداختهام.در حال حاضر نیز با توجه به شرایط سخت زندگی و تنهاییام اجازه ازدواج دوباره میخواهم.قاضی دادگاه پس از شنیدن اظهارات مرد هنرپیشه همسر او را به دادگاه احضار كرد. تعداد نمایش ۴۷۰۲ بار امید وارم که خوشتون اومده باشه ![]() ![]() |