![]() |
پریکلس کیست؟ - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34) +--- موضوع: پریکلس کیست؟ (/showthread.php?tid=291524) |
پریکلس کیست؟ - SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ - 20-11-2020 پریکلس (/ˈpɛrɪkliːz/; یونانی باستان: Περικλῆς Periklēs, تلفظ [pe.ri.klɛ̂ ![]() پریکلس هنر و ادبیات را ترویج میکرد و اصولاً از طریق تلاشهای او بود که آتن به صورت مرکز آموزشی و فرهنگی جهان یونان باستان درآمد. او یک پروژه جاهطلبانه را آغاز کرد، که در آن بیشتر ساختارهای باقی مانده در آکروپولیس، از جمله پارتنون ساخته شدند. این پروژه شهر را زیبا و محافظت کرد، شکوه آن را به نمایش گذاشت و به مردمش کار بخشید.[۲] پریکلس همچنین دموکراسی آتنی را پرورش داد ولی منتقدانش او را پوپولیست میدانند. وی به همراه چند نفر از اعضای خانوادهاش در سال ۴۲۹ قبل از میلاد، به علت ابتلا به بیماری طاعون آتن، که هنگام درگیری طویلالمدت با اسپارت در آتن همهگیر شدهبود، درگذشتند. —توسیدید، خطابهٔ خاکسپاری پریکلس[۵][α] پریکلس حدود سال ۴۹۵ قبل از میلاد، در آتن، یونان متولد شد.[β] او پسر سیاستمداری به نام زانتیپوس بود که در ۴۸۵ یا ۴۸۴ پیش از میلاد، طرد شده بود، ولی فقط پنج سال بعد به فرمان مشروط آتنیها، که پس از در پیروزی یونانیان در میکال صادر شد، به شهر بازگشت. مادر پریکلس، آگاریسته، عضو خانوادهٔ قدرتمند و با اصالت دارای مناقشه، به نام آلکمائون، بود و نسبت خانوادگی او نقش مهمی در کمک به شروع فعالیتهای سیاسی زانتیپوس داشت. آگاریسته نوهٔ بزرگ کلئیستنس، حاکم ستمگر شهر سیکون، و خواهرزادهٔ حاکم اصلاحطلب آتن، کلئیستنس، بود.[γ][۹] طبق گفتههای هرودوت و پلوتارک، چند شب قبل از تولد پریکلس، آگاریسته در خواب دید که یک شیر به دنیا آوردهاست. افسانهها میگویند که فیلیپ دوم مقدونی قبل از تولد پسرش، اسکندر بزرگ، رؤیای مشابهی داشتهاست.[۱۰][۸] تعبیر خواب شیر را به عنوان نمادی سنتی از عظمت قلمداد میکنند، اما ممکن است این داستان به بزرگی غیرمعمول اندازهٔ جمجمهٔ پریکلس نیز اشاره کند، چنانکه کمدینهای معاصرش او را به این علت مسخره کرده و کلهاش را به گیاه پیاز دریایی تشبیه میکردند.[۱۱] اگرچه پلوتارک ادعا میکند که این بدشکلی بدان دلیل بودهاست که پریکلس همیشه با کلاهخود به تصویر کشیده میشود، اما چنین نیست؛ کلاهخود او در واقع نماد مقام رسمی او، به عنوان یک استراتیگوس (ژنرال) بود.[۱۲] پریکلس به قبیله آکامانتیس (Ἀκαμαντὶς φυλή) تعلق داشت. از سالهای اولیه زندگی او اطلاعی در دست نیست. او در جوانی درونگرا بود و از حضور در جمع اجتناب میکرد، در عوض ترجیح میداد وقت خود را به تحصیل اختصاص دهد.[۱۳] اشراف و ثروت خانوادهاش به او این امکان را میداد که گرایش خود را به تحصیل کاملاً دنبال کند. وی موسیقی را از استادان آن زمان آموخت (دامون یا پیتوکلیدس میتوانستند استاد او باشند)[۱۴][۱۵] و به نظر وی اولین سیاستمداری است که اهمیت فلسفه را میداند.[۱۳] وی از همراهی فیلسوفانی همچون پروتاگوراس، زنون الئایی و آناکساگوراس برخوردار بود. به ویژه با آناکساگوراس دوست صمیمی شد و او تأثیر زیادی بر وی گذاشت. طرز فکر و کاریزمای بلاغی پریکلس احتمالاً بخشی از تأکید آناکساگوراس بر آرامش عاطفی در برابر مشکلات و بدبینی نسبت به پدیدههای الهی بودهاست. آرامش و خویشتنداری مثالزدنی وی نیز غالباً به عنوان نتیجهٔ همنشینیش با آناکساگوراس در نظر گرفته میشود. در سال ۴۶۱ قبل از میلاد، پریکلس با استفاده از استراسیزم (تبعید اجباری)، به حذف سیاسی حریفش دست یافت. اتهام سیمون این بود که با کمک به اسپارت، به شهر خود خیانت کرده. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() پریکلس پس از تبعید سیمون با آراء عمومی، به ترویج یک سیاست اجتماعی پوپولیستی ادامه داد.[۲۲] او ابتدا فرمانی را پیشنهاد کرد که به فقرا اجازه میداد نمایشهای تئاتر را بدون پرداخت هزینه تماشا کنند و هزینهٔ آنها را دولت بپردازد. وی در احکام دیگری، در سال ۴۵۸–۴۵۷ پیش از میلاد دارایی لازمه برای آرکنتها را کاهش داد و مدتی بعد از ۴۵۴ پم، به همهٔ شهروندانی که به عنوان وکیل در هلیا (دادگاه عالی آتن) مشغول به کار بودند، دستمزد سخاوتمندانهای اعطا کرد. بحثبرانگیزترین اقدام وی، قانونی در سال ۴۵۱ پیش از میلاد بود، که شهروندی آتن را به فرزندانی محدود میکرد که از سوی هر دو والدینشان آتنی باشند. چنین اقداماتی منتقدان پریکلس را بر آن داشت تا وی را مسئول انحطاط تدریجی دموکراسی آتنی بدانند. کنستانتین پاپاریگوپولوس، مورخ بزرگ یونان مدرن، استدلال میکند که پریکلس به دنبال گسترش و تثبیت کلیه نهادهای دموکراتیک بود. از این رو، وی قانونی را تصویب کرد که به طبقات پایین جامعه اجازهٔ دسترسی به سیستم سیاسی و دفاتر عمومی، که پیشتر از آن منع میشدند، را میداد. به گفته سامونز، پریکلس اعتقاد داشت که بالا بردن دموها ضروری است؛ زیرا در آنان منبع دستنخوردهای برای قدرت آتن و عنصری حیاتی برای سلطهٔ نظامی آتنیان، میدید. (ناوگان، ستون فقرات قدرت آتن از زمان تمیستوکلس، تقریباً بهطور کامل توسط اعضای طبقات پایین اداره میشد.) از طرف دیگر، سیمون ظاهراً معتقد بود که دیگر هیچ فضای آزاد دیگری برای تکامل دموکراتیک وجود ندارد. وی مطمئن بود که دموکراسی به اوج خود رسیده و اصلاحات پریکلس به بنبست عوامگرایی منجر شدهاست. به گفته پاپاریگوپولوس، تاریخ از سیمون دفاع کرد، زیرا آتن پس از مرگ پریکلس، در ورطهٔ آشفتگی سیاسی و عوامفریبی فرورفت. پاپاریگوپولوس معتقد است که یک قهقرای بیسابقه بر شهر نازل شد و شکوه شهر در نتیجهٔ سیاستهای پوپولیستی پریکلس از بین رفت به نظر یک مورخ دیگر، جاستین دانیل کینگ، دموکراسی رادیکال به صورت فردی به نفع مردم بود، اما به دولت آسیب رساند. از طرف دیگر، دونالد کاگان ادعا میکند که اقدامات دموکراتیک پریکلس، زمینه را برای یک قدرت سیاسی غیرقابل حل فراهم آورد. نهایتاً، سیمون پس از بازگشت از تبعید در سال ۴۵۱ پم، سرانجام دموکراسی جدید را پذیرفت و با قانون شهروندی مخالفت نکرد. در طول دومین جنگ مقدس پریکلس رهبری ارتش آتن را علیه دلفی و بقایای فوکیس برعهده داشت و سعی کرد حق حاکمیت خود را بر اوراکل اثبات کند. در سال ۴۴۷ قبل از میلاد، پریکلس با تحسینآمیزترین اردوکشی خود، بربرها را از شبهجزیرهٔ تراکیایی گالیپولی اخراج کرد، تا استقرار مستعمرات آتنی در منطقه حفظ شود. با این حال، در این زمان، آتن با چند شورش در میان افراد خود بهطور جدی به چالش کشیده شد. در سال ۴۴۷ قبل از میلاد، الیگارشی تبای علیه جناح دموکراتیک توطئه کردند. آتنیها خواستار تسلیم فوری آنان شدند، اما پس از نبرد کورونیا، پریکلس مجبور شد برای پسگیری اسیرانی که در آن نبرد گرفته شدند، از دست دادن ناحیهٔ بئوتیه را بپذیرد. فوکیس و لوکریس پس از انضمام بوئوتیه به قلمرو دشمن، غیرقابل دفاع شدند و به سرعت تحت کنترل الیگارشی متخاصم درآمدند. در سال ۴۴۶ پیش از میلاد، خیزش خطرناکتری رخ داد. شهرهای ائوبویا و مگارا قیام کردند. پریکلس با سپاهیان خود به ائوبویا رفت، اما با حمله ارتش اسپارت به آتیکا، مجبور به بازگشت شد. با رشوه و مذاکره، پریکلس تهدید قریبالوقوع را برطرف کرد و اسپارتیها به خانه بازگشتند. بعداً هنگامی که درآمدها و مخارج عمومی پریکلس را حسابرسی میکردند، خرج ۱۰ تالنت توجیه نشد، زیرا اسناد رسمی فقط اشاره داشتند که این پول برای «یک هدف بسیار جدی» هزینه شدهاست. با این وجود، «هدف جدی» (یعنی رشوه به اسپارت) برای حسابرسان چنان واضح بود که آنها بدون دخالت رسمی و حتی بدون تحقیق در مورد راز آن، هزینه را تأیید کردند. پس از برطرف شدن تهدید اسپارت، پریکلس دوباره به ائوبویا رفت و شورش را در آنجا سرکوب کرد. وی سپس صاحبان زمین خالکیس که املاک خود را از دست دادند، را مجازات کرد. ساکنان هیستیائا، در عین حال، بدل به خدمه یک کشتی جنگی ترایریم شدند و به جایشان ۲۰۰۰ مهاجر آتنی در منطقه مستقر شدند.[۵۲] بحران با صلح سی ساله (زمستان ۴۴۶–۴۴۵ پم) به پایان رسید، که در آن آتن از بسیاری از داراییها و منافع خود در سرزمین اصلی یونان که از سال ۴۶۰ به دست آورده بود، صرف نظر کرد؛ و هر دو سو، آتن و اسپارت، توافق کردند که دیگر برای پیروزی ایالات متحدشان تلاش نکنند پریکلس میخواست تسلط آتن بر اتحادش را تثبیت کند و برتری خود را در یونان اعمال کند. فرایند تبدیل لیگ دلیان به امپراتوری آتن بهطور کلی قبل از زمان پریکلس آغاز شد، زیرا متحدان مختلف در لیگ تصمیم گرفتند به جای این که از کشتیهای ناوگان لیگ استفاده کنند، به آتن باج بپردازند؛ اما تحول سرعت گرفت و توسط پریکلس به نتیجه رسید. گامهای نهایی تغییر جهت ساختن امپراتوری ممکن است به دلیل شکست آتن در مصر باشد، که سلطه این شهر را در اژه به چالش کشید و منجر به شورش متحدان مختلفی مانند مایلتوس و اریترائه شد. آتن پس از شکست در مصر و شورش متحدان، در سال ۴۵۴–۴۵۳ پم، یا به دلیل ترس واقعی از جانب امنیتش، یا به صورت بهانهای برای به دست آوردن کنترل امور مالی اتحادیه، خزانهداری اتحاد را از دلوس به آتن منتقل کرد. در سالهای ۴۵۰–۴۴۹ پیش از میلاد، شورشهای میلتوس و اریترائه سرکوب شد و آتن حکومت خود را بر متحدانش برقرار کرد.[۵۸] در حدود سال ۴۴۷ قبل از میلاد مسیح، کلارخوس فرمانی برای ضرب سکه صادر کرد تا به موجب آن، سکههای نقرهٔ آتن وزن و معیارهای استاندارد خود را به همهٔ متحدان تحمیل گرداند.[۴۷] طبق یکی از دقیقترین مقررات این مصوبه، مازاد حاصل از عملیات ضرب وارد یک صندوق ویژه میشد و هر کسی که پیشنهاد میکرد به شیوهٔ دیگری از آن استفاده کنند، مجازات اعدام داشت. پریکلس توانست با استفاده از خزانهداری اتحاد، بودجهٔ لازم برای تأمین برنامهٔ بلند پروازانهٔ خود، با مرکزیت ساخت «آکروپلیس پریکلسی»، شامل پروپیلیا، پارتنون و مجسمه طلای آتنا را بسازد. دوست پریکلس به نام فیدیاس مسئول ساخت و سازهای مذکور بود.در سال ۴۴۹ قبل از میلاد، پریکلس فرمانی را پیشنهاد کرد که اجازه میداد از ۹۰۰۰ تالنت برای تأمین بودجهٔ برنامهٔ اصلی بازسازی معابد آتن استفاده شود. آنجلوس ولاخوس، یک آکادمیسین یونانی، به استفاده از خزانهداری این اتحاد، که توسط پریکلس آغاز و اجرا شد، به عنوان یکی از بزرگترین اختلاسهای تاریخ بشر اشاره کرده. این سوءاستفاده برخی از شگفتانگیزترین آثار هنری جهان باستان را تأمین مالی کرد.پریکلس متقاعد شده بود که جنگ علیه اسپارت، که نمیتواند حسادت خود را از برتری آتن پنهان کند، اگر چه ناگوار باشد، اجتنابناپذیر است. بنابراین، او نیروهای نظامی به کورفو فرستاد تا به تقویت ناوگان کورفوییهایی بیانجامد که در حال مبارزه با کورینتوس بودند در ۴۳۳ سال قبل از میلاد، دو ناوگان دشمن در نبرد سیبوتا با هم مواجه شدند و یک سال بعد آتنیها با استعمارگران کورینتوسی در نبرد پوتیدائا جنگیدند؛ این دو واقعه موجب نفرت دائمی کورینتوس از آتن شدند. در همان دوره، پریکلس فرمان مگاری را پیشنهاد داد، که شبیه تحریم تجاری مدرن بود. طبق مفاد این فرمان، بازرگانان مگاری از بازار آتن و بنادر امپراتوری آن خارج شدند. این ممنوعیت اقتصاد مگاریها را خفه کرد و صلح شکنندهٔ آتنیها با اسپارت را، که با مگارا متحد بود، متشنج نمود. طبق گفتهٔ جورج کاوکول، پژوهندهٔ تاریخ باستان، با این فرمان پریکلس صلح سی ساله را نقض کرد «اما شاید بدون هیچ بهانهای». توجیه آتنیها این بود که مگاریها سرزمین مقدسی که وقف الههٔ دمتر بود، را کشت کردند و به بردگان فراری پناه دادند، رفتاری که از نظر آتنیان بیدینی بود. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() پس از مشورت با متحدان خود، اسپارت برای گرفتن امتیازاتی از جمله اخراج فوری خانوادهٔ آلکمائونی، از جمله پریکلس، و پس گرفتن فرمان مگاری، رایزنی به آتن فرستاد و تهدید کرد که در صورت عدم تحقق خواستهها، جنگ را آغاز میکند. هدف آشکار این پیشنهادات تحریک رویارویی بین پریکلس و مردم بود. این واقعه، در واقع این اتفاقی بود که چند سال بعد رخ خواهد داد. در آن زمان، آتنیها بدون تردید از دستورها پریکلس پیروی میکردند. در اولین سخنانی که توسیدید نقل کرده، پریکلس به آتنیها توصیه کرد از خواستههای مخالفان فروگذار نمایند، زیرا آنها از نظر نظامی قویتر بودند. پریکلس آمادگی لازم برای دادن امتیازات یک جانبه را نداشت، زیرا معتقد بود که «اگر آتن در این مسئله تسلیم شود، اسپارت مطمئناً خواستههای بیشتری خواهد داشت». در نتیجه، پریکلس از اسپارتیها خواست تا یک جایگزین (quo pro quo) ارائه دهند. در مقابل پس گرفتن فرمان مگاری، آتنیها از اسپارت خواستند که عمل اخراج دورهای بیگانگان از قلمرو خود (xenelasia) را کنار بگذارد و خودمختاری شهرهای متحد آن را به رسمیت بشناسد، درخواستی که نشان میداد سلطهٔ اسپارت نیز بیرحمانه بود. این شرایط توسط اسپارتیها رد شد و هر دو طرف حاضر به عقبنشینی نبودند، پس دو شهر برای جنگ آماده شدند. طبق گفته آتاناسیوس جی. پلاتیاس و کنستانتینوس کولیپولوس، استادان مطالعات استراتژیک و سیاست بینالملل، «به جای تسلیم شدن در برابر خواستههای اجباری، پریکلس جنگ را انتخاب کرد». یکی دیگر از ملاحظاتی که ممکن است در موضع پریکلس تأثیر گذاشته باشد، نگرانی از گسترش شورشهای امپراتوری، در صورت نمایان شدن ترس آتن بود. |