یادی کنیم از بچگی هامون(= - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +---- انجمن: بحث و گفتگو (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=36) +---- موضوع: یادی کنیم از بچگی هامون(= (/showthread.php?tid=289596) |
یادی کنیم از بچگی هامون(= - _sehun_ - 03-10-2020 بچه ها اینجا خاطرات بچیهاتون رو بنویسید یا عکس از وسایل و عروسک دارید بزارید(= من فعلا تو اولین بارم خاطراتو مرور میکنم و بعدش عکس میزارم خب این شعرو مامانم برام میخوند دختری دارم تا نداره صورتی دره ماه نداره به کس کسونش نمیدم به همه کسونش نمیدم به کسی میدم کس باشه لباس تنش اطلس باشه شاه اومده با لشکرش شاهزاده ها دور و ورش آیا بدم؟آیا ندم؟نه نمیدم نه نمیدم اینم لالای عی که مامانم برام میخوند لالا لالا گل پونه گدا اومد درخونه نانش دادم خوشش اومد چخش کردم بدش اومد خودش رفت و سگش اومد لالالالالالالالا یادش بخیر(= این شعر رو خواهرم نشونم داده بود من با تو قهرم تو با من آشتی مهر و محبت تو دلم کاشتی عره مره دختره پادشاه خره امام خمینی رهبره رهبر کل کشوره گل بریزید زیر پاش جارو کنید زیر پاش یکی از گلا وا بشه د.ل.ا.مام.خ.مینی.شاد.ب.شه بچه بودم فکر میکردم هرچی تو تلویزیون ما میده تو تی وی بقیه نمیده/= یبار به زنداییم گفتم ما دونگی داره تلویزیونمون شما ندارید ههه/= گف نه عزیزم همه ی تلویزیونا یه برنامه میدن بعد فکر میکردم تو قاشق چای خوری چای میخورن بعد یکم فک کردم دیدم هیچکیو ندیدم چای بخوره بعد گفتم عا اون تهرانی با کلاسا میخورن/= بعد یه لیوان چایی برا خودم ریختم یه اشق آوردم دیدم دیر خورده میشه گفتم این با کلاسا چه کارا که نمیکنن/= شما ام خاطره عی دارید بگید(= RE: یادی کنیم از بچگی هامون(= - _sehun_ - 04-10-2020 پارت دو.از جن و جومونگ ایرانی تا حمام های مادرانه/= ................................................................................. من یادمه بچه بودم صبحا از خواب پا میشدم صورتمو نمیشستم بخاطر همین بابام بم میگفت شبا میخوابی جنا میان صورتتو لیس میزنن/= منم هیچوقت حرفشو باور نکردم(نیس باهوش بودم) ................................................................................................................................................................................................................. یه خاطره دیگه دارم اینه که نه موهامو میزاشتم شانه کنن نه ببندن/= بعد من از وقتی به دنیا اومدم تا الان چشام هیچ تغیری نکرده خیلی ریزن چشام بخاط موهای شلخته ام بم میگفتن جومونگ/= .................................................................................................................. یه نکته بگم زندگی تو شهر ما زندگی به سبک دهه شصته و هیچکی تو ناز و نعمت بزرگ نشده تاحالا/= خب از حمام های بچگیم براتون نگم/= مامان گرامی صورتمو با لیف و کیسه میشست بکنا سنگ پاهای وحشتناکم به کنار موهامو میکند/= ینی چنگ میزد اونم چه چنگی/= منم عر میزدم اونم وقتی عر میزدم کتکم میزد/= ............................................................................................................................................................................. شما ام خاطراتتونو بگید RE: یادی کنیم از بچگی هامون(= - ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ - 04-10-2020 جالبه وقتی بچه بودم دندونامو مسواک نمیزنم مامانم میگفت کرما خونه مامانبزرگ میان تو دندوناتو می خورتشون/: ...................................... بیشتر یادش بخیر اگه وقتی میرفتیم خرید اسباب بازی نمیگرفتم کل اون منطقه صدا آژیر کشیدنای من و میشنیدن|: RE: یادی کنیم از بچگی هامون(= - _sehun_ - 01-11-2020 اینم وسایلای بچگیم/: (خیلی بیشتز از ایناس) اینو 6 سالم بود بابام برام خرید دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. https://uupload.ir/files/c18r_۲۰۲۰۱۰۰۳_۱۲۴۵۱۴.jpg دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. https://uupload.ir/files/eunc_۲۰۲۰۱۰۰۳_۱۲۴۵۲۲.jpg اینم هفت سالم بود یکی از همکلاسیام داشت منم خریدم/: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. https://uupload.ir/files/0t3m_۲۰۲۰۱۰۰۳_۱۲۴۵۵۷.jpg عا بگم چرا عکس اینو گذاشتم یادمه یه دستکش و ماسک میپوشیدم بعد اینو میزاشتم رو چهارپایه قیچی میاوردم شکمشو میدریدم یکم پنبه هاشو جابه جا میکردم بعد میزاشتم سر جاش بعد میخکوب میاورم شکمشو میدوختم دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. https://uupload.ir/files/6vdr_۲۰۲۰۱۰۰۳_۱۲۴۶۳۷.jpg همه ی عروسکای بچگی خواهرمو خراب میکردم/: بسیار وحشی بودم و با اینکه خواهرم ازم یه عالمه بزرگتر بود کتکش میزدم/: هر جا میرفتیم بعدو دو دقیقه میگفتم کی میریم خونه؟/: RE: یادی کنیم از بچگی هامون(= - ☪爪尺.山丨几几乇尺☪ - 02-11-2020 بچه که بودم عاش اسبابازی ماشینی بودم........ همیشه کل خونه رو یه شهر کوچیک میکردم و با ماشین بازی کل خونه رو چرخ میزدم (: ..... @"ѕєнυη" یه لحظه فک کردم خواهرت رپ میخوند RE: یادی کنیم از بچگی هامون(= - _sehun_ - 06-11-2020 (02-11-2020، 15:02)☪MR.WINNER☪ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. چرا فک میکردی خواهرم رپر بود؟/: ...................................................... یادمه بچه بودمکلی ماشین و تفنگ داشتم برعکس دخترای دیگه همیشه مدرسه بازی میکردم و دوست داشتم مث خواهرم برم مدرسه ولی وقتی رفتم مدرسه فهمیدم چ کوفتیه/: RE: یادی کنیم از بچگی هامون(= - لــــــــــⓘلی - 06-11-2020 پستونکمو انداخته بودم لباسشویی همه عم در ب در دنبالش :» چون عرر میزدم :/ RE: یادی کنیم از بچگی هامون(= - _sehun_ - 07-11-2020 (06-11-2020، 23:05)♡ᴊɪᴍɪɴᴀ✿ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. این اتفاق برا منم افتاد اتفاقا .................................................................... یادمه بچه بودم سوییچ ماشین بابامو انداخته بودم لباسشویی همه دنبالش میگشتن تا مامانم نمیدونم بلاخره چطور پیداش کرد/: .......................................................................................................................................................................................... با دخترا سازم جور نمیشد اصلا ینی مثلا دختر داییم میومد خونمو نمیزاشتم ب هیچکدوم از اسباب بازیام دست بزنه بعد اونموقع ک ممن 3.4 سالم بود موقع حکومت من بود یعنی هیچکی حق نداشت رو حرفم حرف بزنه جرش میدادم/: ............................................................................................................................................................................................................................................................................................... عشق خاصی ب آستین کوتاهع شلواک داشتم/: ........................................................................... همش با خواهرم خاله بازی میکردیم(چرا خواهرم تو همه خاطراتم هس؟)/: .................................................................................................................. آرزو داشتم دکتر شم RE: یادی کنیم از بچگی هامون(= - سهَند - 07-11-2020 دوس داشتم یکی باشه باهاش بازی کنم ولی هیچوقت کسی نبود RE: یادی کنیم از بچگی هامون(= - BIG-DARK - 17-11-2020 یادش بخیر من 7 سالم بود اجیم 4 سالش بعد ما برای تعمیر خونمون ک 5 سال طول کشید یه خونه اجاره کردیم این خاطره ماله سه سال بین اون 5 سال بود هنو نرفته بودیم از خونه اجاره ایمون همسایمون ی دختر داشت کع وقتی 8 سالش شد داداش دار شد من 7 سالمو بود و اجیم و دوست اجیم که اسمش رها بود دوست بودیم فقط 4 تا بچه داشت اون ساختمون من امیررضا دوست گلم دلم براش تنگه 3 ساله ندیدمش رها و اجیم رفته بودیم خونه رها اینا همش خاله بازی میکردیم بچه بودم خر بودم دیگه مسخره هم نکنید دخترم خودتونید رفتیم خونشونو همش من شوهر بودم رها زنم اجیم بچمون امیر رضا گاهی میومد و بابابزرگ میشد اونم اجی داشت ول دانشگاهی بود و امیر ازم 2 سال بزرگتربود خو دیگه تموم برید خونتون |