انجمن های تخصصی  فلش خور
آیا تئاتر رو به انقراض است؟ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: فیلم و سینما (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=22)
+--- موضوع: آیا تئاتر رو به انقراض است؟ (/showthread.php?tid=287874)



آیا تئاتر رو به انقراض است؟ - ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ - 01-08-2020

آیا تئاتر رو به انقراض است؟ 1

علی صلاحی هنرمند و مدرس تئاتر و سینما با نگارش یادداشتی بیان می‌کند که تئاتر در دوران کرونا نمرده است بلکه آینده‌نگری‌ها و زاویه دید ما نسبت به این هنر مرده‌اند.

بعد از کرونا و تعطیلی سالن‌های تئاتر در بسیاری از کشورها این تفکر برای بخش بزرگی از جامعه تئاتری در کشورهای گوناگون شکل گرفت که هنر تئاتر که لازمه‌اش حضور همزمان بازیگر و تماشاگر در یک محیط است، از بین خواهد رفت.

هرچند برخی از هنرمندان برای جبران این خلاء به شیوه‌های تازه‌ای همچون استفاده از ظرفیت‌های فضای مجازی روی آورده‌اند ولی نگاه اکثریت جامعه تئاتری همراه با تردید و نگرانی برای آینده تئاتر است.

علی صلاحی، هنرمند و مدرس تئاتر و سینما و بازیگردانی که در هر دو عرصه فعالیت و در دوران کرونا وبینارهای مختلفی را در صفحه شخصی خودش برگزار کرده است، با نگارش یادداشتی، ایده‌های خود را درباره آینده تئاتر مطرح می‌کند.

متن کامل یادداشت این هنرمند که آن را در اختیار ایسنا قرار داده به شرح زیر است:

«انسان همواره خودش را گونه‌ای خردمند از موجودات می‌داند. اما خردمند بودن وجه تمایز او با سایر موجودات نیست. بیشتر تمایز انسان از ویژگی خاص دیگر او بیرون می‌آید: «آینده نگری»

انسان می‌تواند در مورد آینده تامل کند و به آن بیندیشد! به زحمت می‌توان موجودی دیگر پیدا کرد که مانند انسان قابلیت فکر کردن درباره زمان پیش رو را داشته باشد.

این اندیشیدن به آینده، چیزی نیست که تنها از درون تجربه کردن خود بدست بیاوریم بلکه ما به آموختن از دیگران نیز نیازمند هستیم. در واقع درون تجربه دیگران زیست کردن و اندیشیدن هم بسیار مهم است.

شاید می‌توان گفت که این قابلیت آینده‌نگری است که به انسان، خِرد می‌بخشد!

آینده‌نگری همچنان که می‌تواند به انسان روحیه ببخشد، می‌تواند حجم و بار زیادی از استرس، اضطراب و ناامیدی نیز برای انسان به‌همراه داشته باشد.

آینده‌نگری، باید با فهمی از زمان همراه باشد. یک زمان از جنس طولانی بودن و زنده ماندن طولانی‌تر.

انسان آینده‌نگر همواره مرگ خود را به تاخیر می‌اندازد تا این آینده‌نگری برایش لذت داشته باشد.

امروزه اما این زمان بسیار کوتاه شده است. ویروس کرونا به طور کلی زمانْ‌ زنده بودن را به یک دم و بازدم تبدیل کرده است. در واقع انسان نمی‌تواند به طور قطع بگوید که چند ثانیه بعد زندگی‌اش به سمت مرگ نخواهد رفت!

کرونا، مرگ را به نزدیک‌ترین حالت ممکن‌اش به انسان رسانده است. اینجاست که دیگر آینده‌گری به شیوه قبل برای انسان آنچنان میسر نیست و یا در خوشبینانه‌ترین حالتش، اگر هم آینده‌نگری در کار باشد، بدون لذت خواهد بود. تصویری نامریی و خشک و بدون روح و شادی!

شاید همین موضوع، باعث شده است که کار هنری، تحت تاثیر قرار بگیرد. به خصوص در ارتباط با هنر تئاتر!

کسانی که در حوزه تئاتر فعالیت دارند، دیگر آینده‌نگری در مورد تئاتر را نمی‌توانند داشته باشند. آنها به سادگی، مرگ تئاتر را اعلام کرده‌اند.

به نظر من اصطلاح مرگ تئاتر که این روزها بسیار شنیده می‌شود، همانطور که گفته شد به علت فقدان ویژگی آینده‌نگری است. به همین دلیل است که شما دیگر نمی‌توانید آینده‌ای را برای تئاتر تصور کنید.

پس نکته دقیقا اینجاست:

*تئاتر نمرده است، بلکه آینده‌نگری‌ها مرده‌اند!*

پس باید دوباره ذهنیت آینده‌نگر را بیدار کرد. اما این بار به گونه‌ای که دیگر مرگ را به نزدیک‌ترین حالتش تجربه کنیم. این شاید دگردیسی آینده‌نگری باشد. دفرمه شدن آینده‌نگری!

ما باید به گونه‌ای دیگر آینده‌نگر باشیم. این را دوران اپیدمی کرونا به ما نشان داده است. جهان پس از رونا بسیار متفاوت خواهد بود. آینده‌نگری درباره تئاتر هم در درون همین پروژه فکری قرار خواهد گرفت.

البته باید این نکته مهم را خاطر نشان کنم که فکر کردن درباره آینده‌نگری، در درون دنیای تازه‌ای باید رخ دهد. دنیایی که عصر تکنولوژی و دیجیتال آن را ساخته است.

در حال حاضر بسیاری از اندیشمندان در حوزه‌های متفاوت بر روی ساختار آکادمیک و مدارس در جهان پس از کرونا می‌اندیشند. آنها مرگ آکادمیک و فضاهای آموزشی را اعلام نکرده‌اند بلکه در جهت تغییر آینده آن و چگونگی شیوه اجرایی آن می‌اندیشند.

اگر بخواهم این موضوع را به فضای هنری به خصوص تئاتر بسط دهم، در این باره هم باید چنین کاری کرد. باید متخصصان و اهالی فن، به جای اجرای پروژه مرگ تئاتر در پی اندیشیدن به راهکارهایی عملی در خصوص چگونگی تغییر کاراکتر و شخصیت اجرایی آن بیندیشند.

این مورد همواره در نگاه یک مولف و پیشرو، وجود داشته است. اگر به تاریخ هنر تئاتر بنگریم، متوجه می‌شویم که اتفاقات و محدودیت‌هایی از جنس‌های متفاوت در طول زمان برای تئاتر رخ داده است که باعث تولید ایده‌هایی در جهت انطباق، سازگاری و در نهایت ادامه حیات تئاتر شده است. از دوران باستان بگیرید تا عصر مدرن آن!

به عنوان مثال، در تاریخ تئاتر، مگر پروژه تئاتر بی‌چیز «گروتفسکی»، کارگردان و پدیدآورنده تئاتر از کجا آمده است؟!

در آن دوران اعتقاد بسیاری از هنرمندان بر این بود که بدون داشتن بودجه‌های کلان و صحنه‌های آن چنانی و بازیگران گران قیمت و... نمی‌توان ایده‌های تئاتری را پیاده کرد. اما دیدیم که «گروتفسکی» با اندیشیدن به این موضوع، و طراحی آینده‌نگری تازه‌ای برای تئاتر، خلاف این امر را ثابت کرد.

در دوران جدید و زمانه اکنون هم می‌توان چنین کاری کرد!

برای رسیدن به این موضوع، البته شناخت شخصیت این عصر بسیار مهم است. از ساختار روحیات انسان‌های معاصر گرفته تا تعریف اجتماع و بدن و....

نسل امروز با اینترنت بزرگ شده است. تقریبا می‌توان گفت که چیزی نمانده است که دیگر کسی روی زمین یادش نیاید که دنیای قبل از اینترنت چه شکلی بوده است! نسل ما شاید آخرین نسلی‌اند که بدون اینترنت بزرگ شده است. اگر به این مسائل نیاندیشیم و ساختارهای شخصیتی تئاتر را چه از نظر تعریف تازه برای بدن‌ها، تمرین‌ها، نمایشنامه‌ها، پرفرمنس‌ها، آموزش‌ها و.... را با آن منطبق و سازگار نکنیم، همین بحران تا انتها با ما همراه خواهد شد! امروز مسئله کرونا و فردا مسئله ای دیگر!

من معتقدم که می‌توانیم به تئاتر روح تازه‌ای بدمیم. روحی از درون عصر تکنولوژی، اینترنت و فضاهای مجازی!

شاید این پرسش برای‌تان پیش بیاید که مگر تئاتر لازمه‌اش حضور بدن‌ها و مخاطبان نیست؟

باید گفت که بله اما چگونه بدنی؟ چگونه مخاطبی؟ تمام مسئله من همین است. تعریف بدن‌ها و مخاطبان عوض شده است. اکنون همه چیز در زندگی روزمره به پسوردها تبدیل شده‌اند. از بدن‌ها و جابجایی پول بگیرید تا نیازها و امیال و روابط اجتماعی. همه به یک کد تبدیل شده‌اند. آیا این مسئله مهمی نیست برای آن که نسبتش را با تئاتر تعیین کنیم؟

بنابراین می‌خواهم بگویم که تئاتر نمرده است. بلکه این زاویه نگاه ما است که مرده است. این ایده‌ها و خلاقیت‌های ما است که مرده است.

تئاتر پدیده‌ای بیرونی نیست که انسان با آن برخورد داشته باشد. تئاتر پدیده‌ای است که از درون ذهن‌ها و اندیشه‌ها و شرایط بیرون می‌آید.

اگر ذهن‌ها مرده است، پس تئاتر هم مرده است.

اما اگر ذهن‌ها و اندیشه‌ها، پویا و داینامیک و خلاق باشند، تئاتر نیز همواره زنده و پایدار می‌ماند.

باید ذهن‌هایمان را بیدار و زنده نگه داریم تا با خلاقیت و نوآوری که در ذات وجودی تئاتر نهادینه شده است، گام بزرگی برای عصر جدید پیش‌رویمان برداریم.»