عاشقِ اینم که همش ، به ساعتم نگاه کنم

قلبمو بی قرارِ تو ، لحظه رو چشم به راه کنم

برایِ اینکه برسی ، فقط خدا خدا کنم

من که دارم حس میکنم ، خودمو توو ثانیه هات

دلم برات تنگ شده بود ، واسه خودت واسه هوات

واسه یه ذره دیدنت ، حتی واسه صدای پات

خیلی زیاد دوست دارم

دوست دارم بیشتر از هر چیزی که هست

زمستون هم دوست داره ، چون سرِ راهتو نبست

با نفسات حس میکنم ، حس میکنم وقتِ نفس کشیدنه

قلبمو میذارم وسط ، این سفره ی عیدِ منه

آیینه ی دلگیرِ دلم ، دلش واسه دیدنِ تو

تنگ شده و میخواد توو چشمات بازم ببینه خودشو

هر چی که دور و برمه ، به من داره میگه میاد

خاطره انگیره که تو ، چند ثانیه دیگه میای

خیلی زیاد دوست دارم

دوست دارم بیشتر از هر چیزی که هست

زمستون هم دوست داره ، چون سرِ راهتو نبست

با نفسات حس میکنم ، حس میکنم وقتِ نفس کشیدنه

قلبمو میذارم وسط ، این سفره ی عیدِ منه