انجمن های تخصصی  فلش خور
مجموعه شعر تازه گروس عبدالملکیان منتشر شد - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+--- موضوع: مجموعه شعر تازه گروس عبدالملکیان منتشر شد (/showthread.php?tid=274215)



مجموعه شعر تازه گروس عبدالملکیان منتشر شد - ♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱ - 28-02-2019

مجموعه شعر تازه گروس عبدالملکیان منتشر شد 1


مجموعه شعر تازه‌ گروس عبدالملکیان با عنوان «سه‌گانه خاورمیانه» راهی بازار نشر شده است.
به گزارش ایسنا، کتاب «سه‌گانه خاورمیانه؛ جنگ عشق تنهایی» در ۱۰۰ صفحه، با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان از سوی نشرچشمه به بازار آمده است.
در معرفی این کتاب عنوان شده است: گروس عبدالملکیان شعرهای این کتاب را از زمستان ۹۳ تا پاییز ۹۷ و طی چهار سال نوشته است. کتاب «سه‌گانه خاورمیانه؛ جنگ عشق تنهایی» مجموعه‌ای‌ با ساختمان و فضایی متفاوت است. این کتاب نهمین اثر گروس عبدالملکیان و ششمین مجموعه شعر مستقل اوست که چهار سال پس از انتشار آخرین مجموعه شعر او یعنی «پذیرفتن»‌ راهی بازار نشر شده است.
او در بخشی از مقدمه‌ کتاب می‌گوید: «کتابی که می‌خوانید، مجموعه شعری پیوسته است؛ به این معنا که شعرهای این کتاب هم مستقل‌اند و هم پیوسته.»
گویا مخاطب، هم می‌تواند آن را مثل هر مجموعه شعر دیگری، از میانه آغاز کند، هم اگر کتاب را از ابتدا بخواند، روایتی پنهان در آن می‌یابد که فضایی متفاوت به مجموعه می‌دهد. بنابراین این کتاب نه مجموعه است و نه منظومه؛ یا شاید بشود گفت هم مجموعه است و هم منظومه.
تفاوت دیگر ساختمان این کتاب در فصل‌بندی آن است. عبدالملکیان در بخش دیگری از مقدمه می‌گوید: «این کتاب سه فصل دارد؛ اما آغاز فصل‌ها مشخص نیست؛ هر جا که احساسشان کنید آغاز می‌شوند.»
این مجموعه سه فصل دارد: جنگ، عشق، تنهایی، اما همان‌طور که شاعر در مقدمه آورده است، کتاب فصل‌بندی نشده و این به آن معناست که فصل‌بندی آن برای هر مخاطب، شکلی متفاوت خواهد داشت.
عکس روی جلد از علی الفهداوی، عکاس عراقی ‌است که از چهره‌ دختری در زمان آزادی موصل گرفته شده است. مجوز انتشار این اثر توسط ناشر ایرانی از عکاس آن دریافت شده است.»
در یکی از شعرهای این مجموعه می‌خوانیم:
«پرتقال را پوست می‌کنم
خالی‌ست
سیب را پوست می‌گیرم
رفته است
باد می‌وزد
و روشنایی از روز کنده می‌شود
درختی
میوه‌هایش را خورده است
درختی
سایه‌اش را خاک می‌کند
درختی
آنقدر خسته است
که خود را قطع کرده
تا بر کُنده‌اش بنشیند
باد می‌وزد
و معنا را از زندگی جدا می‌کند
من اما
به آسمان خیره‌ام
به رنگ سرخ
که آن پرنده‌ غریب را
به منقار گرفته است وُ دور می‌شود
من اما
به آسمان خیره‌ام
به شب
به تنهایی
و هر دو نیمه‌ ماه تاریک است»