[ورس یک]

گفتن همه چی حل میشه . دیدی نشد؟

من هنوزم سرگردونم

گفتن دردت کم میشه . دیدی نشد؟

یه چیزی بگو برگردونم

دوره راهم ، سنگین تر از همیشه کوله بارم

سردمه از ترک های رو قلبم ولی باید نشون بدم که خوبه حالم

[کروس]

پاییزم نفهمیدی

پاییزم تو ترسیدی

پاییزم از چی در میری

پاییزم نفهمیدی

پاییزم تو ترسیدی

پاییزم از چی در میری

[ورس دو]

روسیاهم تو سفید

تو راستی من کج

تو عقلت فرمونته من حال میکنم با قلبم

تو یه روز عاشقانه توو دم دمای پاییزی

من زمستونم زمستونم زمستونم سردم

میگفت بی دل اومدی با دل برگشتی

عاقل که بودم عاشقم کردی

من پر از سیاهی بودم و تو

گُم! گُم ترین گُم تا نگاه تاریک مردم

میگفت بهم فرق داری با همه مثبت روت قلبمو همه صداهاش

هر سال همه لباساشون نو میشه تو بیشتر میشه کتابات

یه حس خوبی که ازت رو قلبم رد پاست هنوزم

ازم ساخت قهرمان ولی من قهرمان نبودم

نه نبودم نه نبودم نه نبودم نه

اون موندنی ترین نوشتم من أ رو رفتن

و من توو خاطراتی که شد دچار تو

تو توو دفتری که شعراش مچاله شد

[پُل]

آخرش بازم رفت

تموم شد روزگارم رفت

دیگه راهی نموند واسم

خنده هام یادم رفت

من موندم و با یه دل پر از حرف

گریه هام یادم رفت

جوری که خودمم یادم رفت

پاییزم ، پاییزم تو ترسیدی

پاییزم از چی در میری

پاییزم ، پاییزم تو ترسیدی

پاییزم از چی در میری

(پاییزم ، پاییزم تو ترسیدی)

(پاییزم از چی در میری)

[کروس]

پاییزم نفهمیدی

پاییزم تو ترسیدی

پاییزم از چی در میری

از چی در میری