انجمن های تخصصی  فلش خور
”نقد فیلم جادوگر شهر اُز: در آرزوی رسیدن به شهر سبز” - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: فیلم و سینما (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=22)
+--- موضوع: ”نقد فیلم جادوگر شهر اُز: در آرزوی رسیدن به شهر سبز” (/showthread.php?tid=270627)



”نقد فیلم جادوگر شهر اُز: در آرزوی رسیدن به شهر سبز” - The moon - 15-08-2018

چند روز پیش فیلم جادوگر شهر اُز (The wizard of oz) ساخته فانتزی موزیکال ویکتور فلمینگ ۱۹۳۹ را دیدم. خیلی وقت بود که کنجکاو بودم آن را ببینم چون هم روزنامه «گاردین»، فیلم «جادوگر شهر اُز» را به‌عنوان برترین فیلم‌ خانوادگی تاریخ سینما اعلام كرده بود و هم در دوران کودکی کارتون آن یکی از کارتونهای محبوبم بود. صدای جادوگر از پس پرده شنیده می شود : "خشم اُز بزرگ و قدرتمند را بر نینگیزید. به شما گفتم فردا شب بر گردید." جودی گارلند می گوید : "اگر واقعا بزرگ و قوی هستی سر قولت می مونی !" اُز : "به خودتان اجازه می دهید که از اُز بزرگ انتقاد کنید؟ ای بندگان ناسپاس!" در این حین سگی که همراه آنهاست، پرده ای که اُز پیر پشت آن مخفی شده و از طریق بلندگو صدایش را پژواک میداده است کنار می کشد و جودی و همراهانش مترسک، مرد آهنی و شیر واقعیت وجودی او را که به آنها پشت کرده است را می بینند. اُز متوجه پس رفتن پرده می شود و همانطور دستپاچه، نیمی از جمله اش را مقابل بلندگو می گوید اما نیمه دوم جمله را با نوعی احساس ضعف بیان می کند : "من جادوگر بزرگ و نیرومند اُز هستم."

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
”نقد فیلم جادوگر شهر اُز: در آرزوی رسیدن به شهر سبز” 1

آنچه از فیلمی مثل جادوگر شهر اُز می آموزیم این است که منطق رازگشایی کافی نیست. کافی نیست بگوییم : خیلی خوب ! این فقط یک نمایش بزرگ برای متاثر کردن مردم است و پشت پرده تنها یک پیرمرد متواضع داریم و چیزهایی از این قبیل. انگار به نوعی، در ظاهر ماجرا حقیقت بیشتری نهفته است. ظاهر هم حقیقت موثری را در خود دارد. در ادامه همان صحنه، مترسک از پیرمرد می پرسد :" پس قلبی که به این مرد آهنی و شجاعتی که به شیر ترسو قول دادی چه می شه ؟" و بعد دیگران دسته جمعی می پرسند : "و مغزی که به مترسک قول دادی ؟" اُز : " هر کسی می تونه مغز داشته باشه. این یک ابزار خیلی متوسطه ! از جایی که من میام دانشگاه، کرسی های بزرگی برای یاد گرفتن وجود داره، جایی که انسان ها می رن که متفکرین بزرگی بشن و بعد وقتی بیرون میان به افکار عمیقی فکر می کنن و البته با مغزی که تو داری. اما اونها چیزی رو دارن که تو نگرفتی. یک مدرک ! بنابراین، با خوش نیتی نسبت به قدرتی که به من محول شده از طرف کمیته دانشگاهی مردمی، به تو درجه دکترای افتخاری فکرشناسی اعطا می کنم." مترسک مدرک را می گیرد، انگشت بر شقیقه می گذارد و ناگهان شروع به بیرون ریختن جملاتی می کند : " مجموع جذر دو ضلع یک مثلث متساوی الساقین مساوی است با جذر ضلع دیگر." خود مترسک از این جملات تعجب می کند : " وای ! چه لذتی ! چه شوری ! من صاحب مغز شدم. "

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
”نقد فیلم جادوگر شهر اُز: در آرزوی رسیدن به شهر سبز” 1

و این تناقض سینماست ؛ تناقضِ باور. ما به راحتی باور نمی کنیم یا از باوری روگردان نمی شویم. ما همواره به نوعی از وضعیت شرطی باور داریم. من خیلی خوب می دانم که این حالت، تقلبی است اما به هر حال اجازه می دهم از نظر عاطفی متاثر شوم. زبان خیالی سینما هم می تواند آرامش زا باشد و هم آرامش زدا، همچنان که بزرگراه گمشده لینچ، پرسونای برگمان و معلم پیانوی میشل هانکه چنین هستند. مثلا وقتی که دوروتی و کو درمی یابند که جادوگر اُز پیرمردی در پس یک پرده است، با این حال، آنها از وی انتظار جادوگری دارند. اینجاست که خیال همچنان می تازد و خود را واقعی تر از واقعیت به ما عرضه می کند. واقعیت سینمایی فراتر از روایت و داستانی است که شاهد آن هستیم. این واقعیت، لذتی فراهم می آورد که خاص سینماست و ورای هرگونه لذتی است. در آواتار نیز کامرون عدن یا بهشتی خلق کرده است که در فکر و تخیل هر کسی وجود دارد و وقتی در تقابل با دنیای واقعی قرار می گیرد مثل «نئو» شخصیت اصلی ماتریکس تصمیم می گیرد از زندگی معمولی و تکراری خود پشت میز اداره خلاص شود و در ماتریکس غرق شود و در آواتار نیز جیک و دوستان زمینی‌اش آن فضا را درک می‌کنند و تمام تلاش خود را برای رساندن خود به آنجا صورت می‌دهند که این صحنه در حقیقت به گفته خود کامرون تداعی کننده صحنه‌های فیلم مورد علاقه زمان کودکی‌اش یعنی «جادوگر شهر اُز» است که دختر قهرمان داستان با دوستان عجیب خود در تلاش برای رسیدن به شهری هستند که گفته می‌شود همه جای آن سبز است و…

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
”نقد فیلم جادوگر شهر اُز: در آرزوی رسیدن به شهر سبز” 1

به جرات می‌توان گفت تمام مردم کره زمین چه آنهایی که معتقد به بهشت هستند و چه آنهایی که فلسفه نهیلیستی یا پوچ گرایی را می‌پرستند، همه در آرزوی رسیدن به این شهر سبز هستند که در جادوگر شهر اُز جاده‌ای زرد رنگ انسان‌ها را به آنجا می‌رساند و در آواتار رابطه احساسی بین جیک و نیتری است که در نهایت به آشنایی جیک با عمق طبیعت و زندگی دیگر موجودات زنده جهان خلقت و احترام به زندگی و محیط زیست آنها می‌رسد؛ به عبارتی در صورت رعایت این قواعد در هر دنیایی، بهشتی ایجاد می‌شود که هر کس دوست دارد در آنجا باشد…

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
”نقد فیلم جادوگر شهر اُز: در آرزوی رسیدن به شهر سبز” 1
منبع: نقد فارسی