دیگر از یک لیوان نخواهیم خورد - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: دیگر از یک لیوان نخواهیم خورد (/showthread.php?tid=268202) |
دیگر از یک لیوان نخواهیم خورد - [ιяяesιsтιвLe] - 13-11-2017 دیگر از یک لیوان نخواهیم خورد نه آبی، نه شرابی دیگر بوسههای صبحگاهی نخواهند بود و تماشای غروب از پنجره نیز تو با خورشید زندگی میکنی من با ماه در ما ولی فقط یک عشق زنده است برای من، دوستی وفادار و ظریف برای تو دختری سرزنده و شاد اما من وحشت را در چشمان خاکستری تو میبینم توئی که بیماریام را سبب شدهای دیدارها کوتاه و دیر به دیر در شعر من فقط صدای توست که می خواند در شعر تو روح من است که سرگردان است آتشی برپاست که نه فراموشی و نه وحشت میتواند بر آن چیره شود و ای کاش میدانستی در این لحظه لبهای خشک و صورتی رنگت را چقدر دوست دارم. "آنا آخماتووا" مترجم: احمد پوری |