انجمن های تخصصی  فلش خور
تو عشق بودی که آمدی - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+--- موضوع: تو عشق بودی که آمدی (/showthread.php?tid=268077)



تو عشق بودی که آمدی - [ιяяesιsтιвLe] - 07-11-2017

می توانستم گنجشک کوچکی باشم

از دست های هر کسی دانه بخورم

پشت هر پنجره ای بنشینم

و روی هر درختی لانه کنم ...

می توانستم تنهایی ام را از تنم در بیاورم

زیبایی ام را بپوشم

خانه ای داشته باشم ...

می توانستم به شاخه ای بیاندیشم

به چراغی دل ببندم

و ستاره ای را دوست نداشته باشم ...

اما نشد!



تو عشق بودی که آمدی

آسمانی که تو نشانم دادی بال و پرم داد

خورشیدی که بعد از تو درآمد

روز دیگری بود



لبخندها در قاب ها می میرند

پرنده ها در قفس

زندگی در تکرار ...

من اگر تو را نمی شناختم

در خود می مردم!



دیوانگی

نام دیگر زنی ست که دست های کوچکش

آرزوهای بزرگی در سر دارند

می ترسم عزیزم

از فردای مه آلود

از ابرهایی که در چشم هایم پنهان کرده ام

و از بارانی که در پیش است ...



تو کوه بلندی هستی که

سر به هوایی ام را می شناسد!

تو آسمانم را نمی گیری

رویایم را نمی دزدی

در آغوشم می گیری و

از ترس های من نمی ترسی ...



گریه می کنم

و شاخه ها صدایم می زنند

که به لانه بازگردم ...

تو اینجایی

نمی گذاری فراموشت کنم

زیر گوشم زمزمه می کنی:

«ای پرنده ی غمگین، از بلندی نترس

روی همان قله ای که نشسته ای، بمان!

آسمانی در پیش است»



"مهسا چراغعلی"



از کتاب: جنگل گریان